مفاهیم پایه لامپ پرتوی کاتدی
![]() |
![]() |
![]() |
کلمات کلیدی: فیزیک نوین
فاصله مکانی بین دو نقطه که ناظر ساکن آن را اندازه میگیرد، کوتاهتر از طول اندازه گیری شده توسط ناظری خواهد بود که با سرعتی نزدیک به سرعت نور نسبت به ناظر ساکن حرکت میکند. این پدیده را انقباض طول میگویند. |
مقدمه
اتساع زمان که یکی از مهمترین نتایج نظریه نسبیت است، موجب شد که انقباض لورنتس - جرالد ، قدم به صحنه رقابت بگذارد. ناظر O در چارچوب ساکن لختی قرار دارد و می خواهد طول لولهای را محاسبه کند . روش اندازه گیری او ، اینگونه است که یک شی را با سرعت ثابت v ، از یک سر لوله پرتاب می کند و با ثبت مدت زمانی که آن شیء به آن سر لوله میرسد ، و با استفاده از فومولهای سینماتیک ، طول لوله را مییابد. او طول لوله را L محاسبه میکند .( L=t .v)
ناظر Z واقع در چارچوب متحرک لختی نیز میخواهد طول همان لوله را محاسبه کند . او برای محاسبه طول لوله از شیوه ی ناظر O استفاده میکند و طول لوله را L` می یابد .(L`=t` .v`) طبق نتایج قبلی نسبیت ( اتساع زمان) ، به این نتیجه رسیدیم که زمان در چارچوب متحرک نسبت به چارچوب ساکن ، کندتر می گذرد . پس t > t` بنابراین L > L` ، که نشان دهنده انقباض طول لوله در چارچوب متحرک است . درک چنین واقعیتی بسیار دشوار و سخت است . اما لورنتس علت آن را تغییر در نیروی الکترومغناطیسی اتم ها در سرعتهای بالا میداند.
در محدوده فیزیک کلاسیک یا محدوده سرعتهای پایین تر از سرعت نور ، فضا و زمان دو کمیت مطلق و پایا هستند، اما در سرعتهای نزدیک به سرعت نور ، این کمیتها مطلق بودن خود را از دست داده و نسبت به سرعت ناظر متغیر خواهند بود. بنابراین اگر فاصله بین دو نقطه در یک چارچوب مرجع برابر l باشد، این فاصله در چارچوب دیگر که نسبت به اولی دارای حرکت با سرعتی نزدیک سرعت نور است، همان l نخواهد بود و مقداری کمتر خواهد داشت. این پدیده را اصطلاحا انقباض طول یا انقباض فضا میگویند.
فرض کنید در چارچوب مرجع که ساکن است، خط کشی به طول
وجود دارد. یک چشمه نور به انتهای این خط کش وصل میکنیم. فرض کنید مدت زمان لازم برای اینکه نور از چشمه تا انتهای آینهای که در انتهای دیگر خط کش قرار دارد، رفته و برگردد، یعنی یک حرکت رفت و برگشت در طول خط کش انجام دهد، برابر "t∆ میباشد. بنابراین میتوان رابطه
را نوشت که در آن C سرعت نور است. به دلیل اینکه چارچوب مرجع
ساکن است، لذا این فاصله ، یعنی نقطه خروج و نقطه بازگشت نور را طول ویژه میگویند.
حال چارچوب دیگر S را در نظر بگیرید که در آن همان وضیعت برقرار است، یعنی یک خط کش به طول l و یک چشمه نور در یک سر آن و آینهای در انتهای دیگر آن است. در این چارچوب خط کش با سرعت u در حال حرکت است. فرض کنید طول خط کش در چارچوب S برابر l بوده و فاصله زمانی انتقال نور از چشمه به آینه برابر t_1∆ اندازه گیری شده باشد. در این مدت خط کش همراه با چشمه و آینه متصل به آن مسافت u∆t_1 را طی میکند. بنابراین اگر کل طول مسیر را برابر d فرض کنیم، در این صورت d=l+u∆t_1 خواهد بود.
از طرف دیگر ، بر اساس اصول نسبیت خاص میدانیم که همواره سرعت نور مستقل از حرکت چارچوبهای مرجع بوده و مقداری ثابت است. بنابراین باید داشته باشیم:
حال اگر این کمیت را در رابطه بالا قرار دهیم، مقدار t1\over C-u} حاصل خواهد شد. اگر زمان لازم برای برگشت نور از آینه به چشمه را نیز برابر t_2∆ فرض کنیم، در این صورت میتوانیم را محاسبه کنیم و لذا زمان کل رفت و برگشت برابر با مجموع این دو مقدار خواهد بود. یعنی
بنابراین l طول خط کش در چارچوب S ، که خط کش در آن متحرک است، کوتاهتر از طول آن در چارچوب
است که خط کش نسبت به آن ساکن است. طول هر جسم در چارچوبی که جسم نسبت به آن ساکن است، ویژه طول آن جسم نامیده میشود. لذا
طول ویژه جسم در
است و طولی که در هر چارچوب دیگر اندازه گرفته شود، از
کوچکتر است. این اثر را انقباض طول میگویند.
در محاسبه رابطه فوق طول مورد نظر با امتداد حرکت نسبی دو ناظر با چارچوب مرجع موازی بود. طولهایی که بر امتداد حرکت نسبی عمود باشند، منقبض نمیشوند. برای اثبات تجربی این مطلب میتوان دو خط کش مدرج یکسان را در راستای محور y در نظر گرفت و به این نتیجه رسید که علی رغم اینکه برای هر یک از دو ناظر یکی از خط کشها ساکن و دیگری متحرک است، هر دو ناظر به این نتیجه میرسند که طولهای دو خط کش با هم برابرند و لذا در امتداد عمود بر حرکت نسبی دو چارچوب مرجع هیچ گونه تراکمی وجود ندارد.
کلمات کلیدی: فیزیک نوین
نور بیشترین سرعت خود رادر خلا دارد که حدودا300000 کیلومتر بر ثانیه می باشد مقدار سرعت نور در محیط مادی غیر خلا کمتر ازمقدارش در خلا است.
با حل معادلات ماکسول و رسیدن به معادله بنیادی موج مقدار سرعت نور بر حسب گذردهی الکتریکی خلا وتراوایی مغناطیسی خلا بر طبق زابطه سرعت امواج الکترومغناطیسی ماکسول داده می شود.
یکی از دقیقترین اندازه گیری های الکتریکی کمیت گذردهی الکتریکی در تراوایی مغناطیسی است که در مؤسسه ملی استاندارد ها در آمریکاه بوسیله رزا (Roza) و درسی(Dorsey) انجام شد.
ایشان ظرفیت خازنی را که ابعاد فیزیکی آن دقیقا معلوم بود را از طریق محاسبه یافت. این ظرفیت در یکای الکتریسیته بدست آمد سپس با استفاده از پل و تستون ، ظرفیت همان خازن را در یکای الکترو مغناطیس یافت نسبت این دو مقدارظرفیت در یکای SI بصورت حاصلضرب گذردهی الکتریکی در تراوایی مغناطیسی داده شد نتیجه این اندازه گیری بسیار دقیق بود.
رومر(Romer) اولین کسی بود که در سال 1676 با مطالعه گرفتگی ماه های بر جیس سرعت نور را اندازه گرفت پژوهشگران متعددی بطور مستقیم
سرعت انتشار نور را اندازه گرفته اند.نتایج این اندازه گیری ها با دخالت خطای آزمایش جواب واحدی را دنبال می کنند .
اینکه نور یک نوع آشفتگی الکترو مغناطیسی است غیر قابل انکاراست دقیق ترین اندازه گیری سرعت نور که آنرا با حرف اختصاری C در خلا نشان می دهند با استفاده از لیزر (Laser)بوده که در سال 1972 بوسیله اوانسون(Evanson) و همکارن او در مؤسسه ملی استاندارد انجام شده و نتیجه آن چنین است: (29979245692 متر بر ثانیه)
بحث کلی بسیار خوبی در مقاله "سرعت نور" نوشته بر گسترند در دایره المعارف فیزیک موجوداست.
جهت دستیابی به اطلاعات بیشتر به مرجع زیر رجوع شود:
Bescancon,R.M,ed,The Encyclopedia of physicsNew York:Reinhold 1966
اندازه گیری سرعت نور به روش های مختلف در زمانهای متفاوت در جدول زیر آمده است.
تاریخ----------------آزمایش کننده----------------روش ---------------------نتیجه(km/s)
1849---------------فیزو (Fizeau)-----------------چرخ دندانه دار--------------- (5000) 31300
1880---------------مایکلسون (Micelson)----------آینه چرخان-------------------(200) 299910
1923 --------------مرسیه (Mercier) ------------موج رادیویی-----------------(30) 299782
1952 ---------------فروم (Froom) ---------------تداخل سنج میکروموجی---------(0.7) 29979.6
1907 --------------رزا و درسی (.R.& D)---------نسبت یکاهای الکتریکی--------(10) 299784
(اعداد داخل پرانتز در نتیجه ، میزان خطای اندازه گیری را نشان می دهد.)
کلمات کلیدی: اپتیک
پس از کشف اشعه کیهانی (جریانات ذرهای ، وارد شده به میدان مغناطیسی زمین از فضا) ، پیشرفت در این شاخه بینهایت مهم و جدید فیزیک تقریبا بطور کامل به ارتفاعی بستگی داشت که دانشمندان دستگاههای پیچیده و شمارندههای خود را در سال به نمایش میگذاشتند. در این حال از رصدخانههای کوهستانهای بلند ، آزمایشگاهها ، بالون ، آزمایشات و غیره استفاده میشده است. بنابرین حتی بالاترین ارتفاع حاصل (20 تا 80 کیلومتر) برای حمل دستگاهها به آن سوی لایههای نسبتا متراکم جو کافی نبوده و این مسئله تفکیک اشعه کیهانی اولیه (مهمترین جزء جریانهای ذرهای) را از کل جریانهای ذرهای ثبت شده ، مشکل میساخت.
![]() |
این پدیده در حین پرواز اقمار مصنوعی روسی و آمریکایی آشکار شد و برای مدتها دانشمندان از اختلاف شدید در اطلاعات حاصله متعجب و حیران بودند. بنابرین ، بزودی این معما تفسیر گردید. یک دانشمند روسی ، ورنوف (vernov) و تقریبا بطور هم زمان فیزیکدان آمریکایی وان آلن (van Allen) ثابت کردند که سطح زمین در سطح استوا بوسیله دو کمربند (مطابق با اطلاعات جدیدتر حتی سه کمربند) نسبتا مجزا مگنتوسفرها احاطه شده است.
![]() |
![]() |
با روانه ساختن سیستماتیک اقماری که وسایلی جهت کشف ذرات پر انرژی در ارتفاعات معین با خود حمل میکنند، کمربندهای مذکور در حال مطالعه و بررسی میباشند. ماهیت هر یک از این کمر بندها نسبت به دیگری متفاوت است.
لایههای جو بیشتر از آنچه که تصور میشد، تقریبا تا مسافت 150 کیلومتری از سطح زمین توسعه یافتهاند. ما حتی تجسم نکردهایم که جو شفاف و تقریبا غیر محسوس و نیز میدان مغناطیسی کاملا غیر قابل روءیت و غیر محسوس سیار ، همان ، سایبانهای قابل اطمینانی برای بشر و بطور کلی موجودات زنده میباشند. ماده زنده نیز بطور کاملی در طول صدها میلیون سال ، خود را به قسمتهای کوچکی از تشعشعات نفوذ کرده و از دو زره طبیعی زمین تطبیق داده است مشکل است. تصور کنیم اگر زمین بطور کاملی از تمام انواع تشعشعات کیهانی حفظ نمیشد، زندگی از روی زمین برداشته شده بود.
بشری که در حال پرواز به فضاهای خارجیتر است، بطور اتوماتیک از سایبانهای نجات دهنده خویش اتمسفر زمین و میدان مغناطیسی آن) محروم شده و در نتیجه بطور ناگهانی تحت تأثیر تمام انواع تشعشعات قرار میگیرد. کمربندهای تشعشعی زمین به علت غلظت و انرژی زیاد الکترونهایی که درآن به دام افتادهاند، بسیار خطرناک هستند. تمام الکترونهای با انرژی بالای Kev 10 به دیوارهها و هر ماده فلزی سفینه فضایی ضربه زده و باعث تشعشع ناشی از توقف میشود و اشعه حاصل شبیه به ذرات ، ماده سلولها و بدن انسان را یونیزه کرده و سبب هلاک وی میگردد.
سادهترین روش برای حفظ سرنشینان سفینه از تشعشعات مذکور افزایش ضخامت دیوارههای سفینه و احاطه کردن آن ، مثلا با یک لایه ضخیم سرب میباشد و این بطور اجتناب ناپذیری کشتی فضایی را سنگین خواهد کرد. به تناسب فشار خارجی ، دانشمندان کوشش میکنند این اشکال را با قرار دادن یک میدان مصنوعی مغناطیسی یا الکتریکی در اطراف سفینه فضایی ، برطرف نمایند (شبیه به زمین). این میدان آنقدر قوی است که تمام ذرات مهاجم را دفع میکند.
در عین حال دانشمندان در حال تحقیق روشهای دیگر حفاظت میباشند. برای مثال داروهایی که اثرات مضر تشعشع را به روی سلولهای ارگانیسم محو کرده و یا به تندی کاهش دهد. بعضی دانشمندان معتقدند که اگر سرنشینان سفینه را در خواب هیپنوتیک فرو برند و یا به حالت آنابیوز سرد نمایند، در آن حال تمامی عوارض حیاتی بدن به مقدار زیادی کند شده و در نتیجه مقدار اکسیژن مصرفی کاهش یافته و ضرر تحمیلی حاصل از تشعشعات یونیزه کننده بر سلولها کم میشود.
کلمات کلیدی: مغناطیس
چرا شمال مغناطیسی در قطب شمال نیست؟
کسانی که میخواهند به قطب شمال بروند، باید هنگام استفاده از قطب نما به یاد داشته باشند که قطب شمال منطبق بر شمال مغناطیسی نیست، در غیر این صورت به مقصد نخواهند رسید.
داشتن دو قطب شمال عجیب و حیرآور تصور میشود، ولی کره زمین یک قطب شمال جغرافیایی و یک قطب شمال مغناطیسی دارد. قطب شمال جغرافیایی در انتهای محوری فرضی واقع است که زمین به دور آن میچرخد. در انتهای دیگر این محور قطب جنوب قرار گرفته است.
چرخش زمین باعث ایجاد حرکاتی در هسته خارجی (که مذاب است) میشود. این حرکات یک میدان مغناطیسی بزرگ به وجود میآورد که در شمال و جنوب مغناطیسی متمرکز میشود.
کلمات کلیدی: مغناطیس