سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برخی سکوت ها از پاسخ دادن رساترند . [امام علی علیه السلام]
وبلاگ تخصصی فیزیک
پیوندها
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
* مطالب علمی *
ایساتیس
آقاشیر
.: شهر عشق :.
جملات زیبا
تعقل و تفکر
دکتر رحمت سخنی
بیگانه ، دختری در میان مردمان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
اس ام اس عاشقانه
خاطرات خاشعات
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
وسوسه عقل
پرهیزکار عاشق است !
فروش و تعمیر موبایل در استان یزد
آموزش
وبلاگ تخصصی کامپیوتر
هک و ترفند
فروش و تعمیر موبایل در استان یزد
انجمن فیزیک پژوهش سرای بشرویه
عاشقان خدا فراری و گریزان به سوی عشق و حق®
وبلاگ عشق و محبت ( اقا افشین)
باید زیست
دست نوشته های دو میوه خوشمزه
در دل نهفته ها
روزگاران(حتما یه سری بهش بزن ضرر نمی کنی)
فقط برای ادد لیستم...سند تو ال
تجربه های مدیریت
سولات تخصصی امتحان دکترا دانشگاه آزاد
سولات تخصصی امتحان دکترا دانشگاه آزاد
ارزانترین و بزرگترین مرکز سوالات آزمون دکترا
عکس و اس ام اس عشقولانه
دانلود نرم افزار های روز دنیا
شاهرخ
مکانیک هوافضا اخترفیزیک
مکانیک ، هوافضا ،اخترفیزیک
وبلاگ تخصصی فیزیک و اختر فیزیک
وبلاگ تخصصی فیزیک جامدات
همه با هم برای از بین نرفتن فرهنگ ایرانی
انتخاب
فیزیک و واقعیت
ترجمه متون کوتاه انگلیسی
دنیای بیکران فیزیک
آهنگ وبلاگ

 هر مساله در فیزیک هر چند ساده ، می‌تواند پیچیده جاو کند و سوالهای عجیبی مطرح شود که همگان را به فکر وا دارد مثل همین سوال: کی ما سریعتر به دور خورشید می‌گردیم شب یا روز؟

زمین به دور خود می‌چرخد (حرکت وضعی زمین) و این عامل باعث ایجاد شب و روز می‌گردد. بخشی از زمین که رو به خورشید است روز و بخشی دیگر که پشت به خورشید است، شب می‌باشد. پس همیشه یک طرف زمین روز و طرف دیگر شب است. پس این سوال به چه معناست؟ ظاهرا بی‌معنی است.

نکته جالب

نکته در اینجاست که از ما سوال نمی‌شود که کی تمام کره زمین سریعتر تغییر مکان می‌دهد، بلکه سوال می‌شود که ما ساکنان کره زمین ، سریعتر در میان ستارگان حرکت می‌کنیم و این سوال کاملا با معناست.

حقیقت چیست؟

ما در منظومه شمسی دو نوع حرکت داریم: زمین به دور خورشید می‌گردد (حرکت انتقالی زمین) و در عین حال به دور محور زمین می‌چرخیم (حرکت وضعی زمین). این دو حرکت با هم ترکیب می‌شوند، اما نتیجه‌ای که بدست می‌آید، بسته به این که ما در نیمه روز یا نیمه شب زمین باشیم متفاوت خواهد بود.حرکت زمین به دور خورشید از غرب به شرق است. از طرفی زمین هم در همین جهت به دور خود می‌چرخد (یک کره که حول یک محور خود می‌چرخد را در نظر بگیرید وقتی نیمی از کره از غرب به شرق می‌چرخد، بدیهی است که نیمه دیگر از شرق به غرب می‌چرخد).

چون در نیمه شب زمین جهت حرکت وضعی از غرب به شرق است پس این دو سرعت ، یعنی سرعت چرخش زمین به دور محورش بر سرعت گردش زمین به دور خورشید ، افزوده می‌شود. برعکس در نیمه روز که زمین از شرق به غرب حرکت می‌کند، این دو سرعت از هم کم می‌شوند. بنابراین ما نصف شب سریعتر از ظهر در منظومه شمسی حرکت می‌کنیم.

چقدر سریعتر

از آنجا که نقاط اطراف خط استوا در هر ثانیه در حدود نیم کیلومتر حرکت می‌کنند، تفاوت میان سرعت ظهر و سرعت شب در حدود یک کیلومتر است. برای تهران که در مدار 35 درجه قرار دارد، این تفاوت در حدود 800 متر است، یعنی اهالی تهران نصف شب هر ثانیه 800 متر بیشتر از ظهر در منظومه شمسی حرکت می‌کنند!



نوشته شده توسط مهدی 85/2/23:: 9:35 صبح     |     () نظر

 

نظریه های مختلفی درباره پیدایش جهان ارائه شده است ولی مقبول ترین نظریه ، نظریه انفجار بزرگ است که می گوید، جهان حدود 15 میلیارد سال پیش بر اثر انفجاری عظیم بوجود آمد. جهان در آغاز بسیار کوچک ، درخشان ، داغ و متراکم بود، اما از آن زمان تا کنون در حال انبساط و گسترش بوده است. در مورد پایان جهان هم نظریه های مختلفی وجود دارد:

برخی معتقدند جهان برای همیشه در حال گسترش و انبساط خواهد بود. کائناتی را که همیشه در حال انبساط باشد، کائنات باز می نامند.

به عقیده برخی دیگر ، هنگامی که جهان به اندازه معین رسید ، انبساط آن متوقف شده و در همان حال ثابت می ماند.

گروه دیگر می گویند جهان سرانجام از انبساط باز می ایستد و انقباض و فروپاشی درونی آن آغاز می گردد. طبق این نظریه فروپاشی بزرگ همان مراحل انفجار بزرگ را در جهت عکس طی خواهد کرد تا به یک نقطه واحد تبدیل شود. جهانی با این خصوصیات را کائنات بسته می گویند.

تقابل دو نیرو

کائنات در حال انبساط و گسترش است ولی نیرویی وجود دارد که در مقابل این انبساط قرار می گیرد، آن نیرو ، گرانش است. بدلیل وجود نیروی گرانشی است که ماده ، ماده را جذب می کند. پس مواد تشکیل دهنده کائنات می خواهند همدیگر را جذب کنند، لذا گرایش کل کائنات بر آن است که روی خود فرو افتد و منقبض شود. آیا در این صورت نظر گروه سوم تایید می شود و کائنات فرو می پاشد؟

پاسخ این سوال بطور دقیق مشخص نیست. در اینجا با تقابل دو نیرو مواجهیم. یکی نیروی گرانشی و دیگری نیروی حاصل از انفجار بزرگ. هر کدام قویتر باشد، سرنوشت کائنات را رقم می زند. اگر نیروی گرانشی به اندازه کافی نیرومند باشد ، جریان دور شدن کهکشانها از یکدیگر روزی متوقف خواهد شد. آنها جهت خود را معکوس خواهند کرد و در یک حرکت انقباضی رو به سوی یکدیگر خواهند گذاشت. درجه حرارت و چگالی افزایش خواهد یافت و کائنات با طی روندی معکوس مراحل عظیم انفجار بزرگ را تجربه خواهد کرد و کائنات بسته خواهد بود.

اگر دو نیرو با هم برابر باشند ، نظریه گروه دوم حاکم خواهد بود و جهان ثابت خواهد ماند ولی اگر نیروی حاصل از انفجار بزرگ قویتر از نیروی گرانشی باشد ، جهان همچنان به انبساط خود ادامه خواهد داد، کهکشانها از یکدیگر دورتر خواهند شد و کائنات ما کائناتی باز خواهد بود.

چگالی جهان

با وجود خلا فضای بین ستاره‌ای بنظر می رسد جرم جهان ما کمتر از آن باشد که بتواند در آینده منقبض شود. آینده ما چگونه است؟ یک حریق بزرگ تازه یا شاید پیشروی به سمت سرمای بیشتر و فضای خالی بیشتر؟ برای پاسخگویی به این سوال ، باید نیروی گرانشی کائنات یا معادل آن چگالی ماده موجود در کائنات را حساب کنیم.

جهان در حال انبساط است و نیروهای جاذبه بین مواد باعث کند شدن این انبساط می شوند. هرچه جرم جهان متراکم تر باشد ، به همان اندازه چگالی زیاد شده و انبساط آن کندتر می شود. جهانی که چگالی بالایی دارد ، ممکن است بالاخره به خاطر قدرت نیروهای جاذبه بین قسمتهای تشکیل دهنده اش ، منقبض شود و جهان بسته بماند (کائنات بسته).

اگر جهان به اندازه کافی چگالی نداشته باشد، برای همیشه در حال انبساط و بصورت جهان باز خواهد بود.(کائنات باز)

چگالی بحرانی

اندازه کافی که برای چگالی گفته می شود، چقدر است؟ این اندازه برابر 5x10-27Kg/m3 است که چگالی بحرانی می باشد. چگالی بحرانی معیاری است برای تعیین باز یا بسته بودن جهان.

اگر چگالی جهان از چگالی بحرانی بیشتر باشد، جهان ، جهان بسته خواهد بود.

اگر چگالی جهان از چگالی بحرانی کمتر باشد، جهان ، جهان باز خواهد بود.

اندازه گیری چگالی جهان

حال ببینیم چگالی جهان را چگونه اندازه بگیریم؟ چگالی کمیت یک ماده در واحد حجم معین است. حجم مورد نظر در مورد کائنات باید بسیار بزرگ باشد. حجمی شاید به اندازه یک ابرخوشه. برای محاسبه ماده موجود در این حجم ، جرم کهکشانها را با هم جمع می کنیم. این کار در مورد مواد مرئی که به سمت ما نور می فرستند، میسر است ولی در مورد ماده ای که نمی بینیم ، نمی توانیم جرم آن را حدس بزنیم. موادی مثل ستارگان و سیاره های مرده ، سیاره هایی که دور از هر منشا نوری قرار دارند ، صورتهای احتمالی ماده که هنوز نمی شناسیم ، ماده سیاه و ...

اسحاق نیوتن می گوید: ماده ، چه نورانی چه تاریک ، شناخته شده یا ناشناخته ، از طریق نیروی گرانشی خود را به ما نشان می دهد. فرض کنیم خورشید نور افشانی نمی کرد در این صورت نمی توانستیم آن را ببینیم ولی حرکت سیاره ها به دور خورشید همچنان ادامه داشت و اختر شناسان می توانستند بدون آنکه قادر به دیدن خورشید باشند، به وجود آن پی ببرند و با دنبال کردن حرکات زمین نسبت به ستارگان ، جرم آن را اندازه بگیرند.

اخترشناسان با بهره گیری از روشهای مشابه می‌توانند چگالی کل کائنات را اندازه بگیرند. نتیجه اندازه گیری آنها در کل فضای قابل مشاهده بطور میانگین حدود یک سوم اتم در حجم یک متر مکعب فضا است. به لحاظ نظری برای اینکه حرکت کهکشانها در آینده متوقف یا معکوس شود ، این چگالی باید بیش از ده اتم در هر متر مکعب باشد. با توجه به واقعیات مشهود چنین امری بعید به نظر می رسد، ولی چون ابزار دقیق اندازه گیری نداریم، نمی توانیم این امکان را کاملا منتفی بشماریم، ولی اگر چنین باشد ، کائنات باز خواهد بود.

نسبت فراوانی هیدروژن سنگین (دوتریوم) به هیدروژن سبک از فرضیه کائنات باز حمایت می کند. پس سبک بودن کائنات و فراوانی دوتریوم نشان می دهد که کائنات تا ابد منبسط خواهد شد.

روی دیگر سکه

در بحث فوق ما فرض کردیم می توانیم چگالی همه حفره های سیاه را که بصورت ستاره های تاریک یا هاله های تیره هستند، محاسبه کنیم. ضمنا ما برای نوترینوها جرم در نظر نگرفتیم . ممکن است این ذرات جرمی هرچند بسیار بسیار اندک داشته باشند ولی به دلیل تعداد بیشمار آنها این جرم می تواند نتیجه محاسبات ما را معکوس کند.


نوشته شده توسط مهدی 85/2/23:: 9:31 صبح     |     () نظر
img/daneshnameh_up/c/c0/Margekhorshid6.jpgimg/daneshnameh_up/2/29/Margekhorshid11.jpgimg/daneshnameh_up/2/28/Margekhorshid10.jpg

آیا ستاره‌ها زنده‌اند؟!

ستاره شناسان ستاره‌ها را مانند موجودات زنده می‌دانند که مراحل تولد ، زندگی و مرگ را در طول عمر خود می‌گذرانند. این مراحل که برای انسان حدود چند ده سال طول می‌کشد. در مورد ستاره‌ها از چند میلیون تا چند میلیارد سال متغیر است. یک ستاره پس از تولد و گذران عمر ، وارد مرحله مرگ و پایان موجودیت می‌شود. خورشید ما هم که یک ستاره است، از این قاعده مستثنی نیست.

غول سرخ خورشید

ذخایر هیدروژن خورشید به ما این وعده را می‌دهد که تا حدود 5 میلیارد سال دیگر دغدغه‌ای نداشته باشیم. خورشید تقریبا بصورت امروزی ، ستاره‌ای زرد که به اندازه قرص ماه دیده می‌شود، خواهد بود. ولی 5 میلیارد سال بعد بیشتر هیدروژن موجود در هسته خورشید ، گداخته شده و صرف تهیه هلیوم می‌شود. در آن زمان جاذبه باعث انقباض هسته شده و فشار و دمای آن را افزایش خواهد داد. هیدروژن شروع به سوختن در پوسته اطراف هسته خواهد کرد.

انرژی حاصل از همجوشی هسته‌ای در پوسته ، باعث انبساط لایه‌های خارجی خواهد شد، تا اینکه خورشید تبدیل به یک غول سرخ شود. هلیوم هم به کربن و اکسیژن تبدیل خواهد شد.

خورشید کوتوله

وقتی خورشید منبسط می‌شود تا تبدیل به یک غول سرخ شود ، قطرش حدود 150 برابر بزرگتر می‌شود (بدلیل همین افزایش حجم است که غول نامیده می‌شود). با افزایش حجم ، دمای سطح خورشید به آرامی کاهش می‌یابد و گازهای منبسط شده و داغ حرارت خود را از دست می‌دهند. رنگ خورشید از زرد به نارنجی و سپس قرمز تغییر می‌کند. بخاطر بزرگتر شدن سطح خورشید ، درخشندگی آن هزار برابر افزایش یافته و نور بیشتری ساطع می‌کند.

خورشید مدت 100 میلیون سال را به شکل یک غول سرخ سپری خواهد کرد، سپس لایه‌های سست بیرونی از آن جدا خواهند شد. سرانجام خورشید به شکل یک کوتوله سفید باقی مانده و به تدریج از بین خواهد رفت.

زمین سوگوار

  • در مراحل پایانی عمر خورشید ، هنگامی که این ستاره به غول سرخ تبدیل می‌شود، از آسمان آبی گرفته تا سایه رنگهای سپیده و شامگاه ، کلیه پدیده‌های جوی ، عمیقا تحت تأثیر قرار می‌گیرند. زمین سرد نمی‌شود بلکه برعکس افزایش ‌مساحت خورشید ، کاهش دما را جبران می‌کند و دما از حد معمول هم بسیار فراتر می‌رود. تمام موجودات زنده از بین می‌روند و زمین در غم از دست دادن آنها و خورشید به سوگ می‌نشیند.

  • با افزایش دما یخ پهنه‌های قطبی شروع به ذوب شدن می‌کنند. سطح اقیانوسها بالا می‌آیند و لایه ضخیمی از ابر ایجاد می‌کنند که برای مدتی خورشید را پنهان می‌کند. این ابرها تقابل اقلیمی میان قطبها و استوا را از بین می‌برند. نوعی جنگل آمازون داغ و مرطوب سراسر زمین را می‌پوشاند. سپس جو زمین شروع به تبخیر شدن می‌کند. گیاهان خشک شعله‌ور می‌شوند. شعله‌های آتش با استفاده از اکسیژن باقیمانده ، همه مواد آلی موجود را مصرف می‌کند. طبیعتی شبیه به ماه کنونی پدید می‌آید.

  • در صخره سنگهای قاره‌ای و اعماق حوزه‌هایی که تبخیر شده‌اند، حاکمیت عصر معادن بار دیگر جایگاهی را که در نخستین سالهای عمر سیاره داشت، باز می‌یابد. پس از گذشت چند صد هزار سال ، خود صخره نیز شروع به ذوب شدن می‌کند. زیر آبشاری از حرارت سرخ ، امواج گدازه های فروزان از کوهها سرازیر و در اعماق اقیانوسهای کهن جمع می‌شوند. خورشید سرخ به گسترش خود ادامه می‌دهد و باد نیرومند ستاره‌ای به بیرون می‌فرستد.

    سیارات عطارد و زهره تحت تأثیر آن به آرامی تبخیر می‌شوند. این توفان شدید مواد آنها را جارو کرده و به صورت امواج متلاطمی از بخار به هوا می‌فرستد. از این ماده رقیق ممکن است سحابیهای جدید شکل گرفته و در میان آنها ستارگان و منظومه‌های سیاره‌ای جدید پدیدار شوند.


نوشته شده توسط مهدی 85/2/20:: 7:1 عصر     |     () نظر
 
روح الله بهرامى

(دانشجوى دوره دکترى تاریخ اسلام دانشگاه تربیت مدرس)

على بن حسین مسعودى مورخ و متفکر نامدار قرن چهارم از نادر مورخانى است که روش هاى نوینى را در تاریخ نگارى اسلامى متداول ساخت و با تلفیق دانش تاریخ و جغرافیا, پیوندى استوار میان این دو که در واقع پیوند میان زمان و مکان بود ایجاد کرد. دو ویژگى بارز تاریخ نگارى وى یکى ابداع و توسعه روش هاى نوین در تاریخ نگارى اسلامى و دیگرى ایجاد پیوند و نزدیکى میان دانش تاریخ با علوم عقلى بود. در مورد اول, وى روش هاى قیاسى, کمى و تطبیقى و مشاهده و تجربه را به کار بست و در مورد دوم نیز تلاش کرد تا ضمن توسعه حوزه دانش تاریخ, پیوند عمیقى میان تاریخ با جغرافیا, نجوم, کلام, فلسفه و در کل, علوم عقلى ایجاد کند و تاریخ را به صورت یک دانش تحلیلى و عقلى مطرح سازد. این دو رویکرد به وى کمک کرد تا ضمن نقادى در حوزه تاریخ, به بیان علت و معلولى حوادث پرداخته و در علت وقایع و اتفاقات و اخبار و روایات تاریخى به چون و چرا بپردازد و به کنه حوادث و پدیده هاى انسانى و طبیعى نزدیک شود.

هدف وى از کاربرد علوم عقلى در تاریخ, کمک گرفتن از این علوم در ثبت و ضبط دقیق تر حوادث و بیان علت آن ها و نیز تعیین صحت و سقم روایات تاریخى و وقایع اتفاقیه بود. زمان, تقویم, گاه شمارى و نجوم براى مسعودى از جمله علوم و ابزارهاى علمى بودند که مى توانست معیارهایى براى نقد اطلاعات تاریخى باشد. وى با استفاده از اطلاعات و رصدهاى دقیق منجمان و مراجعه به زیج ها و تقویم هاى آن ها توانست روند گاه شمارى حوادث و اخبار را پیگیرى کند و ضمن بررسى روایات و اخبار راویان و مخبران, به ضبط و ثبت دقیق حوادث بپردازد و پاره اى از اشتباهات و انحرافات تاریخى را از همین طریق مشخص سازد.

از این رو, از جمله ویژگى هاى تاریخ نگارى وى, توجه به عنصر زمان بویژه در رویدادهاى بزرگ است; رویدادهایى که مبناى شمارش سال و ماه قرار گرفته و حوادث روزگاران بر مبناى دورى و نزدیکى آن ها نگاشته و یا روایت مى شده اند. اشراف و احاطه وسیع وى بر تاریخ اقوام و ملل مختلف و تطبیق دادن تاریخ و حوادث تقویم این ملل براى تعیین تاریخ دقیق رویدادهاى آن ها, حل اختلافات تاریخى مورخین و روایات متفاوتشان را در پى داشت. وى براى حل تضاد در روایت هاى مختلف تاریخى, به نجوم و تقویم روى آورد. توجه او به تقویم و تاریخ دقیق رویدادها باعث شد تا با مقایسه تقویم هاى معروف و مبدإهاى مختلفى که ملل معروف جهان آن ها را مبناى تاریخ خود قرار داده اند, به نکاتى دست یابد که مورخین پیش از وى چندان به آن ها اهمیت نمى دادند.

کاربرد روش تطبیقى تقویم ها بر اساس اطلاعات دقیق نجومى منجمان به وى امکان داد تا براى تشخیص صحت و سقم اطلاعات, به نقادى اطلاعات پیشینیان در مورد تاریخ اقوام و ملل و مدت زمامدارى و سرنوشت تاریخى آنان بپردازد و با عرضه دو نوع اطلاعات بر یکدیگر, بهترین و نزدیک ترین روایت به واقعه و رخداد را برگزیند.

دانش و اطلاعات وسیع وى از تاریخ اقوام و ملل و دقت نظرش در ثبت حوادث باعث شد که دوران هاى مختلف تاریخى را با هم تطبیق دهد و با عرضه تقویم هاى اقوام مختلف و مقایسه تاریخ سلطنت امرا و ملوک با تقویم ها و مبدإ تاریخ ملت ها, به نقد تقدم و تإخر حوادث و در نتیجه, صحت و سقم آن ها بپردازد. او تقویم هاى مختلف یونانى, رومى, ایرانى, هندى, بابلى, سریانى و عربى را به دقت مورد مطالعه قرار داد و مدت زمان حکومت شاهان و سلسله ها را دنبال کرد و ضمن مقایسه آن ها با یکدیگر, به انحرافات تاریخى و اشتباهاتى که در کار مورخان پیشین روى داده و یا روایاتى که به دلیل کم دقتى وارد تاریخ شده بود پى برد. هم چنین ضمن مقایسه تقویم اسکندرى, یونانى و رومى با تقویم پادشاهان ایرانى در عصر ساسانى, آشکار ساخت که مدت سلطنت پادشاهان اشکانى بیش از آن بود که در تواریخ رسمى ایران باستان بویژه در تقویم هاى ساسانى آمده است; زیرا سوء استفاده دولت ساسانى براى تداوم بقاى خویش باعث شده بود که آنان دست به تحریف تاریخ بزنند و روحانیت زردشتى با همدستى شاهان پارسى قسمتى از تاریخ سلطنت عهد اشکانیان را به صورت اسرارآمیزى حذف نمایند, زیرا بیم آن داشتند که پیش گویى هاى مذهبى پیامبرشان زردشت در مورد پایان سلطنت و چگونگى زوال ملک و دین آن ها باعث شود که مردم با نزدیک دیدن فرجام سلطنت ساسانیان از حمایت آن دست بکشند; به همین جهت, روحانیت زردشتى و شاهان ساسانى در یک اقدام هماهنگ و سرى, با حذف قسمتى از تاریخ در صدد بودند که مردم را به تداوم سلطنت ساسانى امیدوار سازند. مسعودى با دقت در تقویم هاى ایرانى و تاریخ اسکندرى, این راز را برملا نموده و دروغ بودن و انحراف یک دوره تاریخ را روشن ساخت. وى در مورد علت اختلافات ایرانیان با سایر اقوام در تقویم و تاریخ اسکندرى آورده است که:

((قضیه این است که زردشت پسر اسپیتمان در ابستا که به نظر ایرانیان کتاب آسمانى است گفته است که پس از سیصدسال ملکشان آشفته شود و دین به جا ماند و چون هزار سال تمام شود دین و ملک با هم برود و زردشت به طورى که از پیش ضمن خبر او در همین کتاب گفتیم, در ایام پادشاهى کى بشتاسب پسر لهراسب بوده است و اردشیر پسر بابک پانصد سال و ده چند سال پس از اسکندر به پادشاهى رسید و ممالک پراکنده را فراهم کرد و متوجه شد که تا ختم هزار سال در حدود دویست سال مانده است و خواست دوران ملک را دویست سال دیگر تمدید کند, زیرا بیم آن داشت وقتى دویست سال پس از وى به سر رسد مردم به اتکاى خبرى که از پیغمبرشان از زوال ملک داده, از یارى و دفاع آن خوددارى کنند و بدین جهت از پانصد و ده و چند سالى که مابین او و اسکندر فاصله بود در حدود یک نیم آن را کم کرد و بقیه را از قلم بینداخت و در مملکت شایع کرد که استیلاى او بر ملوک الطوایف[ منظور اشکانیان] و کشتن اردوان که از همه ایشان مهم تر بود و سپاه بیشتر داشت به سال دویست و شصتم پس از اسکندر بوده و تاریخ را بدین سان وانمود و میان مردم رواج داد. بدین جهت میان ایرانیان و اقوام دیگر اختلاف افتاد و تاریخ سال هاى ملوک الطوایف نیز به همین جهت آشفته شد. ))(1).

آثار و تإلیفات نجومى مورد استفاده مسعودى در تاریخ نگارى

توجه مسعودى در به کارگیرى روش هاى تحلیلى و کمى و تطبیقى باعث شد که به تقویم, گاه شمارى, ریاضى و نجوم علاقه ویژه اى نشان داده و از این علوم در تقویت تاریخ نگارى خویش مدد بجوید و آثار علما, دانشمندان, منجمان, ریاضى دانان و سازندگان زیج هاى معروف را مورد استفاده قرار داده, آن را در خدمت تاریخ بگیرد و حتى به عنوان یکى از معیارهاى قابل اعتماد براى نقد تاریخ و روایات و اخبار تاریخى به کار گیرد. علاقه وى به این علوم, از کثرت آثارى که در تواریخ خود از آن ها یاد کرده است مشخص مى شود. او در کار خود آثار منجمان, ریاضى دانان و تقویم سازانى چون بطلمیوس, اسحاق کندى, ابن منجم احمدبن طیب سرخسى, ماشإالله منجم, ابومعشر منجم, محمدبن موسى خوارزمى, محمدبن کثیر فرغانى, ثابت بن قره حرانى, محمدبن جابر بتانى, اقلیدوس و دیگران را مورد استفاده قرار داده است.

مسعودى در ((مروج الذهب)) و ((التنبیه و الاشراف)) از بسیارى از آثار عظیم ملل جهان و تمدن اسلامى در هیإت و نجوم, ریاضى, تقویم و گاه شمارى یادکرده است. عمده ترین منابعى که وى آن ها را مورد مطالعه قرار داده و یا با این آثار آشنایى داشته و در تاریخ نگارى خود به آن ها توجه نموده عبارتنداز:

1. سندهند;

2. ارکند;

3. ارجیهذ;

4. المجسطى, که مجموعه اى از رصدهاى بطلمیوس مى باشد;(2)

5. کتاب الزیج, تإلیف بطلمیوس;(3)

6. کتاب الزیج و القصیده, از محمدبن ابراهیم فزارى در علم هیإت و نجوم;(4)

7. کتاب الزیج فى نجوم, تإلیف حسین بن منجم;(5)

8. آثار محمدبن کثیر فرغانى منجم درباره نجوم و هیإت, بویژه کتاب الفصول الثلاثین;

9. علم الفلک و النجوم, از بطلمیوس;(6)

10. القانون فى النجوم, اثر ثاون اسکندرانى که از پادشاهى اسکندر پسر فلیپ مقدونى درباره منشإ تقویم آغاز شده است;(7)

11. المدخل الکبیر الى علوم النجوم, اثر ابومعشر منجم که اثرى عظیم در علم نجوم بوده و بخشى از آن به تإثیر کواکب و نجوم و اجرام سماوى بر انواع مختلف حیوانات و طبیعت سخن به میان آمده است;(8)

12. رساله یعقوب بن اسحاق بن صباح الکندى درباره اکسیر و جیوه تحت عنوان ابطال دعوى المدعین صنعه الذهب و الفضه;

13. مجموعه رصدهاى ابرخس.

کاربرد نجوم و تقویم و گاه شمارى در اندیشه تاریخ نگارى مسعودى

یکى از جلوه هاى تفکر عقلى و تحلیلى مسعودى در تاریخ نگارى عبارت از تلاش در جهت وارد کردن عناصر فکرى دانش تقویم و نجوم به حوزه تاریخ و تاریخ نگارى و پیوند دادن علوم نجوم, جغرافیا و ریاضى با تاریخ بود. از نظر مسعودى تعیین دقیق حدود وقایع و حوادث تاریخى و زمان وقوع آن ها صرفا از طریق روایت هاى راویان و یا نقل شفاهى امکان پذیر نیست. به همین دلیل, او دستاوردهاى علماى علم نجوم و محاسبات دقیق آنان را که مبتنى بر جنبه هاى عقلى و قابل قبول بود مورد مطالعه قرار داده و در تدوین تاریخ خویش از آن ها بهره گرفت.

وى در حوزه گاه شمارى و تقویم نگارى, جهت ذکر روزشمار حوادث در تعیین مبدإ وقوع آن ها و نیز مبدإ تاریخ اقوام و ملل مختلف, از فعالیت هاى منجمان و ستاره شناسان و ریاضى دانان و صاحبان محاسبات دقیق و زیج ها و رصدهاى مختلف بهره گرفت. بدین سان او براى جلوگیرى از اشتباه در ذکر مبدإ و تقویم, علاوه بر استفاده از نقل راویان و نظر مورخان و اهل تاریخ, از دیدگاه منجمان و اهل تقویم نیز استفاده کرد و بر اساس تطبیق و مقایسه این دو دیدگاه است(9) که او در کتاب ((مروج الذهب)) و در فصولى که به مختصرى از تاریخ جهان پرداخته اطلاعات دقیقى به دست مى دهد.

با مراجعه به آثار منجمان این نکته روشن مى شود که صاحبان زیج هاى مختلف معمولا فصل یا فصولى از آثار خویش را به تعیین مبدإ تاریخ و تقویم هاى رایج و معروف زمان خود اختصاص داده و به بیان شیوه تبدیل تقویم ها و مقایسه آنان پرداخته(10) و مدخل سال ها و ماه ها و آغاز روز, هفته و سال را بر اساس تقویم هاى مختلف هجرى شمسى, هجرى قمرى, سلوکى و یونانى, یهودى, قبطى, یزدگردى, رومى, سغدى, هندى, چینى و ایغورى ذکر کرده اند. مسعودى براى دقت در نگارش تاریخ, بسیارى از این رصدها و زیج هاى مختلف مانند زیج حبش بن عبدالله, زیج محمدبن موسى خوارزمى, زیج سند هند, زیج ممتحن, زیج شاه, و... را مورد بررسى قرار داد. هم چنین اظهار نظرهاى علماى معروف را در مورد خسوف, کسوف, علت چرخش فصول, سردى و گرمى هوا, چرخش ماه, خورشید و شب و روز را مورد مطالعه قرار داد.(11) وى در این ارتباط به رساله ثابت بن قره حرانى اشاره دارد.(12)

مسعودى در مورد چرخش فصول, به تقویم هاى اقوام ملل مختلف که تغییرات آن بر اساس خورشید است (مانند ایرانیان, سریانیان, یونانیان, رومیان, نبطیان, هندیان) و هم چنین تقویم اقوامى که تغییرات آن بر مدار ماه است (مانند اسرائیلیان و عرب ها) اشاره مى کند و آن گاه به بررسى کبیسه و نسىء و تعیین آغاز سال و هفته, تعداد روزهاى سال و آغاز روز بر اساس ظهور خورشید و یا ماه و دیگر مسایل مربوط به آن مى پردازد. او در این مسإله دقت و ریزبینى را تا آن حد رسانید که به بررسى آراى صاحبان زیج هاى مختلف درباره مبدإ تاریخ ها و تقویم هاى مختلف پرداخت و بسیارى از رصدهاى عمده را که مبناى تقویم ها بودند با هم تطبیق داد و در ((مروج الذهب)) و ((التنبیه)) اشاره نموده که چگونه اختلافات زیج هایى مثل ابرخس, بطلمیوس کلوذى, زیج مإمون و زیج هندوان نظیر سند هند, ارجیهز و ارکبد را در آثار قبلى خود برشمرده و به تفصیل به آن ها پرداخته است.(13)

وى در میان همه زیج هایى که استفاده نموده, مبناى کار خود را بر روى اطلاعات زیج هاى ((بتانى)) قرار داده که از نظر وى یکى از دقیق ترین زیج هایى بوده که وجود داشته و اطلاعات ارزشمندى داشته است و در تعیین سال, مدت خلافت خلفا, تعیین مبدإ تقویم ها صحیح تر از سایر زیج ها بوده است.(14)

یکى دیگر از ویژگى هاى کاربرد نجوم و تقویم و استفاده از گاه شمارى نجومى, تإثیر بر ذهن تطبیق گر و مقایسه گراى مسعودى است. او با این ذهنیت, مبنایى را براى نقد روایت ها و آراى دو گروه اهل تاریخ و اهل زیج فراهم آورده است و از این رهگذر است که با مقایسه و تطبیق آراى آن ها اطلاعات دقیق تاریخى خود را انتخاب مى کند. او هم در کتاب التنبیه و هم در مروج الذهب, تاریخ را به دو دوره اساسى عصر پیش از بعثت و عصر پس از آن, که تا زمان خویش به روایت آن پرداخته است تقسیم نموده و در پایان هر یک از این دو دوره, مختصرى از تاریخ جهان را به نگارش درآورده است که اساس آن بر مدار اطلاعات راویان تاریخ و منجمان اهل زیج و صاحبان رصدها مى باشد.(15)

((در قسمت گذشته این کتاب بابى به تاریخ جهان و پیغمبران و شاهان تا مولد پیغمبر ما محمد(ص) و مبعث تا هجرت او اختصاص دادیم. پس از آن, هجرت تا وفات او را با روزگار خلیفگان و شاهان تا وقت حاضر طبق حساب و مندرجات کتب سرگذشت و تاریخ که از علاقه مندان اخبار خلیفگان و شاهان بجاست یاد کردیم و در این زمینه از گفته منجمان که در کتاب هاى زیج ستارگان مربوط به این دوران یعنى از هجرت تا این روزگار هست یاد مى کنیم که فایده کتاب بیشتر شود و اختلاف مورخان را از اخبارى و منجم با موارد اتفاقشان بهتر توان دانست...)).(16)

او در فصولى از کتاب هاى خود تلاش نموده تا مبدإ صحیحى از تقویم هاى مختلف که زمان تاریخى بر اساس آن سنجیده مى شود و حوادث و وقایع را بر آن مبنا به نگارش درمىآورند به دست دهد. گاه حوادث بسیار مهم تاریخى و یا یک حادثه بزرگ را بر اساس تقویم ها و مبدإهاى مختلف تاریخ مانند تقویم یزدگردى, بخت نصرى, رومى, قبطى, مصرى, یهودى, هندى و... مشخص کرده و فاصله زمانى وقوع حادثه را نسبت به هر یک از این مبدإها ذکر نموده است.(17)

در این فصول تلاش مسعودى بر آن قرار گرفته است تا با مداقه و مطالعه تمام آثار مکتوب و اطلاعات شفاهى علما و راویان و اکابر زمان, خلاصه اى از تاریخ جهان و تحولات آن را تا عصر خویش با دقت ارائه داده و سال وقوع آن ها را بر اساس تقویم هاى مختلف بیان نماید. هم چنین مبدإ اکثر تقویم و تاریخ هاى رایج زمان را تا آن عصر برشمرده است. و به تعیین مبدإ تاریخ اقوام مختلف و علت و اساس مسائلى که منشإ تقویم و مبدإ تاریخ قرار گرفته, پرداخته و از مبدإهاى تقویمى مانند: ظهور پیامبران الهى, ظهور مردان و شخصیت هاى بزرگ مانند داریوش, یزدگرد, اسکندر و..., بروز جنگ ها و اختلافات, بروز بلایاى مختلف طبیعى و انسانى, سال تولد مردان بزرگ تاریخ, سران قبایل و روساى ملل مختلف, شیوع بیمارىهاى مهلک, آغاز امارت و سلطنت شاهان و امرا, پیروزىهاى بزرگ و جنگ ها و شکست ها, مهاجرت هاى بزرگ اقوام و قبایل, پیمان هاى مختلف سیاسى و اجتماعى مثل حلف الفضول, حلف المطیبین, بناى قصرهاى باشکوه یا خانه هاى مذهبى و دینى مثل بیت الله الحرام, بیت الذهیب هند و... سخن گفته است. بدین ترتیب او به بیان مبدإ تاریخ ملل و اقوام مختلف مانند هندیان, چینیان, سغدیان, ایرانیان, رومیان, مصریان, قبتیان, یهودیان و قبایل عرب پرداخته(18) و با ذهنى مقایسه گر فاصله بین این مبدإها را بیان نموده و از رهگذر همین تطبیق و تفکر مقایسه اى است که به رازها و انحرافات تاریخى که بر اساس مصلحت دینى و اغراض سیاسى صورت گرفته پى برده است, چنان که در مورد تاریخ ساسانى و اشکانى نخستین کسى است که این انحراف و تحریف تاریخى را بیان مى کند. (19)

مسعودى در آثار خود تلاش گسترده اى داشته تا مبدإ تقویم هاى اقوام و ملل مختلف را به دقت تعیین نماید. از این رو با ملاحظه آثار منجمان و مورخان و اهل زیج و توجه به آراى هر دو طبقه, منشإ و مبدإ اکثر اقوام و ملل مختلف را روشن کرده که این امر خصوصا درباره سال شمارى و تقویم اقوام و ملل و اعراب قبل از اسلام بسیار حائز اهمیت است.(20)

مسعودى پس از بیان سال و روز و مدت خلافت خلفا از نظر صاحبان زیج ها و نیز بیان اختلاف نظر مورخان و اهل سیرت و خبر و محدثان با نظرات و آثار اهل زیج, مى گوید:

((تقویم قمرى با تقویم مورخان و سرگذشت نویسان از لحاظ ایام و ماه ها تفاوت دارد. بناى ما در این قسمت که از تاریخ هجرت تاکنون یاد کردیم بر مندرجات کتاب هاى زیج است که اهل این فن و وقت ها را چنین تنظیم کرده اند و بر آن تکیه دارند. آن چه در این جا نقل کردیم از زیج ابوعبدالله محمدبن جابر بتانى و دیگر زیج هاى این روزگار است. اکنون آن چه را درباره تاریخ از هجرت تا وقت حاضر در این کتاب آورده ایم به تفصیل در این باب نقل مى کنیم که طالبان آسان بدان دسترسى توانند یافت و از مطالب زیج ها که نقل کردیم دور نباشد)).(21)

علاقه مسعودى به علم نجوم و توجه وى به علل و عوامل طبیعى و اجرام و افلاک سماوى و تإثیرات آن ها بر سرنوشت اقوام و ملل, طبایع و تحولات و تغییرات جوى و سماوى ارضى, از میزان توجه وى در دو اثر التنبیه و مروج الذهب کاملا نمودار است. وى مباحث و فصول عمده اى از آثار خود را به ذکر زمین و دریا و دره ها و کوه ها و هفت اقلیم و ستارگان وابسته به آن و ترتیب افلاک و مطالب دیگر, ذکر اختلاف درباره جزر و مد, ذکر ملوک و آن چه کسان درباره نسب ها, شمار ملک و سال هاى شاهیشان گفته اند, ذکر سال ها و ماه هاى عرب و عجم و موارد اتفاق و اختلاف آن, ذکر ماه هاى قبطیان و سریانیان و اختلاف نام آن و شمه اى از تاریخ هاى مختلف, ذکر ماه هاى سریانى و مطابقت آن با ماه هاى عربى و شمارش ایام سال و شناخت تغییرات جوى, ذکر ماه ها و روزهاى ایرانیان, ذکر سال و ماه عرب و نام روزها و شبهایشان, ذکر تإثیر آفتاب و ماه در این جهان و شمه اى از آن چه در این زمینه گفته اند و چیزهاى دیگر مربوط به این باب, ذکر چهار ربع جهان و چهار طبع و اختصاصات هر یک از ربع ها از شرق و غرب و شمال و جنوب و هواها و مسائل دیگر از تإثیر ستارگان و مطالبى که مربوط به این باب است, ذکر خانه هاى معروف و معبدهاى بزرگ و آتشکده ها و شبخانه ها, ذکر ستارگان و دیگر عجایب عالم, ذکر مختصر تاریخ از آغاز عالم تا میلاد پیغمبر خدا(ص) و آن چه بدین باب مربوط است. اختصاص داده است.(22)

در کتاب التنبیه و الاشراف نیز توجه مسعودى بدین مسائل چنان است که فصول متعددى از این کتاب که مختصر تاریخ جهان و اسلام است را به پیوند مسائل تاریخى و نجومى و تإثیر پدیده هاى طبیعى و انسانى بر یکدیگر و شمار تقویم ها و سال ها و ماه هاى ملل مختلف و اختلاف آرإ آن ها در این باب اختصاص داده است; از جمله به ذکر هیإت افلاک و تإثیر نجوم و ترکیب عناصر و چگونگى ماهیت و چرخش آن ها, ذکر تقسیمات زمان و فصول سال, ذکر اقالیم, ذکر تاریخ اقوام و پیغمبران و ملوک, ذکر مختصرى از سال ها و ماه هاى اقوام به تعیین دقیق گاه شمارى و سال شمارى حوادث و رویدادها, ذکر تإثیر و تإثر تاریخ انسانى و طبیعى, ذکر مبدإ تقویم و گاه شمارى ملل و اقوام, سال ها و ماه ها و روزها و دیگر مسایل پرداخته است.(23)

پى نوشت ها:

1. على بن حسین مسعودى, التنبیه و الاشراف, ترجمه ابوالقاسم پاینده, (تهران, شرکت انتشارات علمى و فرهنگى, 1365) ص 92ـ91.

2. همان, مروج الذهب و معادن الجوهر, ترجمه ابوالقاسم پاینده (تهران, نشر علمى و فرهنگى, 1370) ج 1, ص 70.

3. همان.

4. همان, ص 547.

5. همان, ص 84.

6. همان, ص 307.

7. همان, ص 146 و 511.

8. همان, ص 297.

9. همان, ج 2, ص 760.

10. ادوارد, استوارى کندى, پژوهشى در تاریخ زیج هاى اسلامى, ترجمه محمد باقرى (تهران, نشر علمى و فرهنگى, 1374) ص 71.

11. على بن حسین مسعودى, التنبیه و الاشراف, همان, ص 194ـ177 و 216ـ195.

12. همان, ص 68.

13. همان, ص 200.

14. همان, مروج الذهب و معادن الجوهر, ج 2, ص 760.

15. مسعودى در ذکر مختصر تاریخ جهان دوره قبل از بعثت و دوره بعثت تا سال 346, در کتاب مروج الذهب, هم چنین در فصل خلاصه تاریخ جهان از آدم تا پیغمبر اسلام و فصل مختصرى از سال ها و ماه هاى اقوام و کبیسه و نسىء و مسائل مربوط به آن به این موضوع پرداخته است.

16. على بن حسین مسعودى, همان, ص 755.

17. همان, التنبیه و الاشراف, ص 194ـ192.

18. همان, ص 198ـ177.

19. همان, ص 93ـ91.

20. جدول مذکور بر اساس آن چه مسعودى در دو اثرش التنبیه و مروج الذهب در این باره آورده خصوصا آن چه در فصول ذیل آمده, تنظیم شده است:

الف. ذکر مختصر تاریخ از آغاز تا مولد پیغمبر خدا(ص) و آن چه بدین باب مربوط است;

ب. ذکر دومین مختصر تاریخ از هجرت تا این روزگار; (مروج الذهب, جلد دوم);

ج. ذکر تاریخ سال هاى خلافت; (مروج الذهب, جلد دوم);

د. مختصرى از سال هاى و ماه هاى اقوام و کبیسه ها و نسىء و مسائل مربوط به آن.

21. على بن حسین مسعودى, همان, ص 760.

22. همان, مروج الذهب و معادن الجوهر, ج اول, نگاه کنید به مطالب مربوط به هر یک از فصول یاد شده.

23. همان, التنبیه و الاشراف, نگاه کنید به مطالب هر یک از فصول یاد شده.



نوشته شده توسط مهدی 85/2/20:: 4:52 عصر     |     () نظر

 

نوشته : مسعود آموزگار



جواب این سوال را تا به حال هیچ دانشمند و یا فیلسوفی نیافته است. حتی هاوکینگ دانشمند و اختر شناس بزرگ در جواب به آن گفته است :«اگرجواب این سوال را بدانم مطمئناً به سوال های دیگری خواهم رسید که آغازگرکشف نظریه ی همه چیز) Theory of every thing) و رسیدن به قله های ناممکن فیزیک و تمام علوم دیگر است.» از نظریه ی همه چیز گفتیم ، حتماً محتوای این نظریه ی جدید که هنوز کامل نشده برای شما مبهم است. پس در این مقاله به بحث و بررسی درباره ارکان سازنده ی این نظریه خواهیم پرداخت. نظریه ای که شاید انسان بتواند با داشتن آن فکر خدا را درباره ی کائنات و جهان آفرینش بخواند و خود را به بینهایت نزدیک تر سازد. به عبارت دیگر تلاش ما بیان مفاهیمی است که انسان برای یافتن سرنوشت ویا گذشته ی خویش به آن هااحتیاج دارد .

بهتر است قبل ازبررسی پایه ای این نظریه با چند مفهوم وعبارت آشنا شویم:

1- سیاهچاله ها یا ستاره های رمبیده شده (Blackholes): یک سیاهچاله یک جرم متراکم و یک ستاره ی مرده است که در آن گرانش به حدی شدید است که حتی نور نیز نمی تواند از آن بگریزد، پس یک سیاه چاله دیده نمی شود .

2- انفجار بزرگ( (Big Bang: نظریه ای که می گوید جهان در ابتدا یک گوی آتشین بسیار داغ بوده که منفجر شده و ماده وانرژی و...را بوجود آورده است تا جهان بصورتی که امروزه می بینیم در آید این نظریه در قرن نوزدهم میلادی توسط هوگان ارائه شد.

3- مکانیک کوانتومی( Quantum mechanics): سال ها پیش تصور می شد که کوچک ترین اجزای تشکیل دهنده ی ماده، اتم ها هستند ولی بعدها کشف شد که در اتم نیز هسته ای وجود دارد که الکترون ها به دورآن چرخش می کنند و همین طور خود هسته از ذرات کوچک تری به نام نوکلئون تشکیل شده و هر یک از نوکلئون ها نیز باز از ذرات کوچک تری به نام کوارک ها تشکیل یافته اند که بار و وزن هسته اتم را مشخص می کنند . کوارک ها یکی از ذرات بنیادین هستند که بعد از انفجار بزرگ بوجود آمدند.کوارک ها دارای شش نوع هستند که هسته اتم فقط از دو نوع اول آنها یعنی up , down تشکیل یافته است.

4- نیروهای بنیادین یا اولیه :بین ذرات بنیادین چهارنوع نیروعمل می کند که عبارتند از:

الف) نیروی پر قدرت کوارک :این نیرو از جدا شدن بیش از حد کوارک های داخل هسته از یکدیگر و یا حتی از پرت شدن آنها به خارج جلوگیری می کند ، نیروی پر قدرت کوارک از طریق ذرات مبادله کننده(گلوئون)انتقال می یابد که بین کوارک ها در پروازهستند .

ب) نیروی الکترومغناطیسی : یک ذره دارای بارمنفی به وسیله یک ذره ی منفی دیگر دفع و به سوی یک ذره با بارمثبت جذب می شود این نیرو توسط فوتون ها مبادله می شود .

پ) نیروی ضعیف : این نیرودربین ذرات بدون بار(خنثی)ودرفواصل خیلی نزدیک برقراراست و باعث رادیواکتیویته می شود که نوعی از آنرا رادیواکتیویته ی بتا می نامند وذره ی پیام رسان این نیرو«ویکون»نام دارد.

ت) نیروی گرانش : یکی از چهار نیروی طبیعت که ضعیف ترین آنهاست . گرانی،همیشه جذب می کند،هیچ گاه دفع نمی کندومی تواند تا فواصل بسیاردور،تاثیرداشته باشد.همچنین ذره ی پیام رسان این نیرو«گراویتون»نام دارد که تاکنون بطور مستقیم مشاهده نشده است.

انرژی تاریک (Dark energy ):

یکی ازنظریه هایی که ما را دررسیدن به «نظریه ی همه چیز» یاری می کند،نظریه ی اینشتین درمورد مجموعه ایست که سبب انبساط جهان می شود.این مجموعه (منظورماده وانرژی)حدود 95 درصد ماده وانرژی جهان را تشکیل می دهد.

ازاین مجموعه ی 95 درصدی،30درصد ماده ی تاریک (Dark matter)و65درصد انرژی تاریک (Dark energy)است که عامل شتاب داربودن انبساط و بی نظمی جهان می باشد.همچنین سیاهچاله ها نیز نوعی ماده تاریک محسوب می شوند. نظریه پردازان انرژی تاریک یا نیروی ضد جاذبه معتقدند که: این نیرو در طول زمان می تواند نیرومندتر یا ضعیف تر شود.این نیرو یا سرانجام دنیا را در یک لحظه از هم می پاشاند،یا درآینده ی دوررفته رفته آن را خاموش می کند.این آینده ی دور10 میلیارد سال با زمان حال فاصله دارد.اگراین نیروخود به خود ازمیان برود،جاذبه باردیگربر گیتی مستولی می شود و جهان خود به خود فرومی پاشد.این نیرومدت هاست که وجود دارد وتغییر آن بسیارکند وآرام است.

یکی از کیهان شناسان به نام دکتر"ریس"می گوید:«هرگونه تحول تسریع کننده،که به قدرتمند شدن این انرژی تاریک منجرشود تا30میلیارد سال دیگرروی نخواهد داد.»هم چنین برخی محاسبات دانشمندان درباره ی قدرت این انرژی به یک عدد واحد رسیده است که نام آن را«»wگذاشته اند.این عدد درحقیقت نسبت میان فشاروتراکم این انرژی تاریک است.یکی ازعجیب ترین خصوصیات این انرژی مرموزاین است که برخلاف ماده یا انرژی معمولی چگالی آن با انبساط فضا کاهش نمی یابد و شواهد زیادی حکایت ازآن دارد که همیشه دارای چگالی ثابتی است.به این ترتیب با انبساط جهان چگالی مواد معمولی رفته رفته کمتر می شودوحتی نسبتی کمتراز5 درصد را به خود اختصاص خواهد داد ولی درصد انرژی تاریک روبه ازدیاد خواهد گذاشت.

امید است با ادامه ی کاردانشمندان در آینده ی نزدیک هیجان انگیزترین راز علم حل شود.

فرضیه سفردرزمان: یکی ازجالب ترین افکاربشر،ایده ی جابجایی دربعد زمان است.اینشتین با ارائه ی نظریه ی نسبیت خاص خود نشان داد که این کار از نظرتئوری شدنی است،برطبق این نظریه اگرشیئی به سرعت نورنزدیک شود،گذشت زمان برایش آهسته تر صورت می گیرد.بنابراین اگر بشود با سرعت بیش از سرعت نور حرکت کرد زمان به عقب بر می گردد.مانع اصلی این است که اگرجسمی به سرعت نور نزدیک شود جرم نسبی آن به بی نهایت میل می کند لذا نمی شود شتابی بیش از سرعت نور پیدا کرد. اما شاید روزی هم این مشکل حل شود!

دانشمندان براین عقیده هستندکه این کاربه کمک یک پدیده ی طبیعی صورت می گیرد.دراین خصوص سه پدیده مدنظراست:

(سیاهچاله های دوار ، کرم چاله هاوریسمان های کیهانی )



سیاهچاله های دوار:سیاهچاله ها بر دو نوع اند ، دوار و غیر دوار ، سیاهچاله های غیردوار دارای انتهای نقطه مانند هستند ، در آن جا هر جسمی که به حفره مکش شده باشد نابود می شود ، اما

سیاهچاله های دوار دارای انتهایی قاعده دار به شکل حلقه هستند که مانند یک قیف واقعی انتهایشان بازاست،همچنین فقط این نوع سیاهچاله است که می تواند سکوی پرتاب به آینده یا گذشته باشد.انتهای قیف به یک قیف دیگر به اسم سفیدچاله(White hole) می رسد که درست عکس آن عمل می کند.یعنی هر جسمی را به شدت به بیرون پرتاب می کند.ازهمین جاست که می توانیم پا به زمان هاوجهان های دیگربگذاریم.



کرمچاله ها(Worm holes): یک سکوی دیگر گذر از زمان است که می تواند درعرض چند ساعت ماراچندین سال نوری جابجا کند.فرض کنید دونفردوطرف یک ملافه راگرفته ومی کشنداگر یک توپ تنیس برروی ملافه قرار دهیم یک انحنا درسطح ملافه به سمت توپ ایجادمی شود.



یک تیله روی این ملافه قرار دهیم به سمت چاله ای که توپ ایجاد کرده است می رود.

این نظر اینشتین است که کرات آسمانی در فضا و انحنا ایجاد می کنند ،درست مثل همان توپ روی ملافه. حالا فرض کنیم فضا به صورت یک لایه ی دوبعدی روی یک محورتاشده باشد وبین نیمه بالاوپایین آن خالی باشدودوجرم هم اندازه درقسمت بالا وپائین مقابل هم قرارگیردآن وقت حفره ای که هردو ایجاد می کنند می توانند به هم دیگررسیده وایجاد یک تونل کند0مثل این که یک میانبردرزمان ومکان ایجاد شده باشد به این تونل کرمچاله می گویند.



حال سوالی پیش می آید که اگرما می توانستیم به گذشته سفرکنیم.زمانی که هنوزبه دنیانیامده بودیم وپدربزرگ خودرامی کشتیم پس چگونه ماوجود داریم این یک پارادوکس است ونقیض خودش دردرونش است ولی باید گفت راه حلی نیزبرای این موضوع پیداشده است واین راه حل نظریه ی جهان های موازی است.طبق این نظریه امکان داردچندین جهان وجود داشته باشد،که مشابه جهان ماست اما ترتیب وقایع درآنهافرق می کند.پس وقتی به عقب برمیگردیم دریک جهان دیگروجود داریم نه درجهانی که درآن هستیم.همچنین می توان گفت که این نظریه تقریبا همجهت ومنطبق با نظریه استیفن هاوکینگ درباره ی جهان های نوزاد است که بیانگر این است که غیرازجهان ما جهان های دیگری نیزوجود دارند که ازطریق راه هائی به هم متصلند.

نظریه ریسمانهای کیهانی یا ابر ریسمان:

یکی ازبرترین موفقیت های علم درقرن بیستم این است که درسطح پایه،قوانین فیزیک به دو فرمول خلاصه شدند:

1-تئوری گرانش اینشتن:که فضاهای بسیاربزرگ راتوصیف می کند.مثلاکهکشانها، سیاهچاله ها وانفجار بزرگ.

2-تئوری کوانتومی:که فضاهای بسیارکوچک راتوصیف می کند0مثلاجهان کوچک ذرات زیر اتمی والکترومغناطیس0

یکی از بزرگترین طنزهای طبیعت کیهان شناسی اتحاداین دوفرمول است که واقعاگیج کننده به نظرمی رسد وحتی بزرگترین فیزیکدانان جهان مثل اینشتین وهایزنبرگ نتوانستند ازعهده ی آن برآیند،خوشبختانه مایک تئوری مناسب برای اتحاداین دونیروداریم (در حقیقت این تنها تئوری است و دیگرتئوری هابه تناقض رسیده اند ) که ابر ریسمان نامیده می شود که به سادگی دستگاه گرانشی را با تئوری الکترومغناطیس که برای حل مشکلات کرمچاله های کوانتومی لازم است،متحد می کند.

تئوری ابرریسمان قوانین مبهم فیزیک کوانتومی رابافرض این که ذرات زیراتمی درحقیقت ارتعاشی از یک رشته کوچک هستند توضیح می دهد،ارتعاش یک رشته ویالون سبب ایجاد یک نت می شود،همچنین ارتعاش یک ابرریسمان سبب ایجاد ذرات موجود درطبیعت می شود. بنابراین جهان یک سمفونی ازریسمان های درحال ارتعاش است و توضیح بیشتراین که یک ریسمان که درزمان حرکت می کند باعث انحنای فضای اطرافش می شود که سیاهچاله،کرمچاله ودیگرجوابهای مرموزاینیشتن رامی سازد ودریک کلام، تئوری ریسمان،تئوری اینیشتن وکوانتوم فیزیک را با یک نتیجه ی منطقی متحد می کند.

همچنین باید دانست،که این ذرات زیراتمی که سازنده ی تارهای این ویالون هستندآن قدرکوچک هستند طوری که اگرهسته ی اتم هیدروژن راشهرتهران فرض کنیم اندازه این ذرات اتمی درداخل این شهراست به عبارتی دیگراین ذره 18-^10برابریک اتم است.

ادوارد ویتن ازموسسه ی تحصیلی پیشرفته در پرینستون ادعاکرده است: «تئوری ابرریسمان تئوری قرن بیست ویکم است که تصادفادرقرن بیستم کشف شده است وهنوز ریاضیات موردنیازقرن بیست ویکم برای حل سیاهچاله های کوانتمی کشف نشده است.»تا اینجا به تلاش های انجام شده و نظریه های ارائه شده برای رسیدن به نظریه کلی «همه چیز» پرداختیم.در پایان بهتراست شناخت دقیق تری نیز از خود نظریه درحیطه ی فیزیک داشته باشیم:

این نظریه :

ـ باید مدلی به ما بدهد که بین نیروها وذرات،یگانگی ایجاد کند.

ـ باید به این سوال پاسخ دهد که«شرایط مرزی»چیست؟ شرایطی که دراولین لحظه،قبل ازآن که هیچ زمانی بگذرد وجود داشته است.

ـ باید امکان چند انتخاب را بدهد.باید محدود کننده باشد.به عنوان مثال،باید دقیقاً پیشگویی کند که چند نوع ذره وجود دارد. اگرحق انتخاب هایی راباقی می گذارد،بایداین واقعیت را به نحوی توضیح دهد که این، جهانی است که ما داریم،نه جهانی که با آن اندک تفاوتی دارد.

ـ باید تعداد کمی اجزای اختیاری داشته باشد ، هاوکینگ نظریه ای دارد به نام سوراخ کرم 4که

میتواند به این معنی باشد که ما هیچ گاه نظریه ای بدون اجزای اختیاری نخواهیم داشت با این حال ، ترجیح می دهیم که برای پاسخ ها نباید نگاه زیرچشمی بسیارمکرری به جهان واقعی داشته باشیم، شگفت آن که نظریه ی«همه چیز»ممکن است یک جزءاختیاری باشد.

ـ باید جهانی،مثل جهانی راکه مشاهده می کنیم،پیشگویی کند یابه طورقانع کننده ای توضیح دهد که چرا اختلافی وجود دارد.یک نظریه «همه چیز»بایدراهی بیابد تادرقیاس با آنچه مامشاهده می کنیم، ایستادگی کند.

ـ باید ساده باشد و درهمان حال،امکان پیچیدگی های عظیم رابدهد.

ـ بایدمعمای ترکیب نظریه ی نسبیت عام اینیشتن (نظریه ای که معمولاباآن گرانی راتوضیح می دهیم)ومکانیک کوانتومی(نظریه ای که معمولابه هنگام بحث درباره ی سه نیروی دیگربه کار می بریم)راحل کند.


نوشته شده توسط مهدی 85/2/20:: 4:51 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >