مقدمه:
LCD ها( (Liquid Crystal Displayبه دلیل دارا بودن مزایای بیشتر نسبت به
دیگر فناوری های نمایشی، کارایی بیشتری دارند.
به عنوان مثال آنها، باریک تر، روشن تر و کم مصرف تر ازCRT ها ( CathodeRay
Tube) هستند.اما، چه چیز
باعث شده که آن ها، کریستال مایع نامیده شوند؟ تناقضی در نامِ (مایع کریستال) وجود
دارد.
در تصور ما کریستال، ماده ی
جامدی مانند کوارتز است. که معمولا همچون سنگ، سخت می باشد. و با یک
مایع، کاملا متفاوت است.چطور ممکن است،
ماده ای هم مایع باشد، هم جامد ؟ موادی وجود دارند که میتوانند در هر دو حالت باشند، به نوعی هم مایع، هم جامد. وقتی
در این حالت هستند، مولکولهایشان
تمایل به حفظ حالت جامد را دارند، با این حال مانند مایعات، مولکول هایشان در حال حرکت هستند. و این بدان معنی است که مایعات کریستالی نه جامدند و نه مایع. پس، مایع کریستالی چگونه عمل
میکند. نهایتا اینگونه نتیجه می
گیریم :" مایع کریستالی به حالت مایع نزدیکتر است تا به جامد."
جالب است
بدانید با دادن میزان قابل توجهی گرما به جسم جامد، میتوان آن را به مایع کریستالی مبدل و تنها با دادن کمی حرارت بیشتر
میتوان آن را به یک ماده ی کاملا
مایع تبدیل کرد.
این امر آشکارا بیانگر این
مسئله است که چرا مایعات کریستالی به دما حساسند و
چرا از آنها در دما سنج استفاده می شود. همچنین می تواند پاسخ خوبی برای این سئوال باشد که چرا صفحه نمایش کامپیوتر هایِ کیفی در یک روز سرد یا روزی گرم در کنار ساحل، عملکردی عجیب یا به نوعی خنده دار دارد.
ساخت یک LCD
برای ساخت یک LCD کارهای بیشتری باید نسبت به ساختِ صرفاً یک برگه
ی کریستال مایع انجام دهیم. ترکیب این چهار
اصل، ساخت LCD را ممکن میکند:
1. نور می
تواند قطبیده(پولاریزه) شود.
2. کریستالهای
مایع، می توانند نورِ پولاریزه شده را تغییر و انتقال دهند.
3. ساختار
کریستالهای مایع می تواند با جریان الکتریسیته تغییر یابد.
4. مواد
شفاف می توانند رسانایی برای الکتریسیته باشند.
LCDوسیله ای است که این چهار
اصل را به طرز شگفت آوری بکار می گیرد. برای ساخت یک LCD دو تکه شیشه ی پولاریزه شده بردارید. یک
پلیمر مخصوص که شیارهای
میکروسکوپی در سطح ایجاد میکند، را روی سطحی از شیشه که پوسته ی پولاریزه ندارد بسایید. شیارها باید در امتداد و در
موازاتِ پوسته ی پولاریزه
باشد. سپس، لایه ای از مایع کریستالی Nematic را به یکی از صافی ها اضافه کنید. شیار ها باعثِ هم ردیف شدنِ اولین لایه ی مولکولها با جهت صافی میشوند. سپس دومین تکه ی شیشه را
به گوشه ی راست پوسته ی
پولاریزه ی قسمت اول اضافه کنید.
سلسله وار، هر لایه ی
ملکولهای TN، آرام آرام حول محور خود دوران میابد تا زمانی که بالاترین لایه 90 درجه از پایین، منطبق با
صافی شیشه ی پولاریزه شود.
بهمحض برخورد نور به
نخستین صافی، آن صافی، پولاریزه میشود. سپس مولکولهای هر لایه، نور دریافتی را به لایه ی بعدی خود انتقال می دهند. هنگامی که نور از کریستال مایع هر لایه در حال گذر است، مولکول ها جهش نور را، جهت تطابق با زاویه ی خود با ایجاد لرزش تغییر می
دهند. وقتی نور به بخش دور ماده
ی کریستال مایع می رسد، همان گوشه را به عنوان آخرین لایه ی مولکولی، به ارتعاش در می آورد. اگر آخرین لایه با دومین صافی شیشه ی پولاریزه هم خوانی داشته باشد، نور از آن قسمت میگذرد.
اگر ما به مولکول های کریستال
مایع، بار الکتریکی دهیم، آنها از هم باز میشوند. بهمحض اینکه آنها ترتیب خود را از دست دهند، زاویه ای که نور از آن
می گذرد را تغییر می دهند و
بالطبع دیگر با زاویه ی صافی پولاریزه ی بالا، هم خوانی نخواهد داشت.
نتیجتاً، هیچ نوری از آن قسمت LCD نمی گذرد و این امر باعث تیره شدن آن ناحیه نسبت به نواحی اطراف می شود.ساخت یک LCD ساده، ساده تر از آن چیزی است که شما فکر میکنید. شما با یک شیشه و کریستال مایع که در بالا توضیح داده شد شروع می کنید و دو عدد الکترود رسانا(شفاف) به آن اضافه می کنید. بعنوان مثال تصور
کنید که شما می خواهید ساده ترین نوع LCD را
که فقط از الکترودی مستطیل شکل تشکیل شده است، بسازید. لایه هایش احتمالا به این شکل خواهند بود:
LCDیک آینه در
قسمت عقب دارد که باعث خاصیت بازتابی آن می شود. سپس ما تکه ای از شیشه را با یک پوسته ی پولاریزه در پایین به آن می افزاییم. و یک صفحه معمولی الکترود که از اکسید Indium-tin در بالای آن استفاده شده، می گذاریم. این صفحه ی معمولی الکترود، تمام سطح LCD را پوشش
می دهد. بالای آن، لایه ای از ماده ی کریستال مایع
وجود دارد. بعد، تکه ی دیگری از شیشه بههمراه
الکترود دیگری بهشکل چهارگوش در قسمت پایین قرار می گیرد. و در قسمت بالا پوسته ی پولاریزه ی دیگری در گوشه ی راستِ اولی، قرار می دهیم. الکترود به منبعِ قدرتی، همانند باطری متصل می
گردد. وقتی که جریانی وجود ندارد،
نوری که از روبه روی
LCD وارد می شود، مستقیما به
آیینه برخورد کرده و بهسرعت، خارج می شود.اما وقتی
که باطری، جریان لازم را به الکترود می
دهد، مایع کریستال بین سطح الکترود معمولی و الکترود مستطیل شکل، شروع به بازتابیدن و انسداد نور در آن ناحیه از خروج آن جلوگیری می کند. و این باعث می شود که LCD بخش
مستطیل شکل را بصورت سیاه نمایش دهد.
مهم ترین فاکتور هایی که برای
ارزیابی یکLCD باید در نظر گرفت.
:Resolution اندازه عمودی و افقی آن به صورت پیکسل بیان می شود. بر خلاف نمایشگر
های CRT ، LCDها توانایی دادن بهترین رزولوشن را بر اساس بهترین تصویر
دارند.
:Dot Pitch فاصله بین مرکز دو
پیکسل مجاور می باشد. هر چقدر سایز آن کوچکتر باشد،
دانه دانه ظاهر شدن کاهش میابد.DOT
PITCH ممکن است که هم عمودی ،و هم افقی باشد.
:Viewable sizeسایز یک
نمایشگر بر اساس قطر آن اندازه گیری می شود.
:Response timeکوتاهترین زمان
ممکن برای تغییر رنگ یا روشنایی یک پیکسل.
:Color supportنشان می دهد
که، نمایشگر چه نوع رنگ هایی را پوشش می دهد.
:Brightness مقدار روشنایی که
از نمایشگر ساتع می شود.
:Contrast Ratio نسبت شدت
روشنایی روشن ترین نقطه به تاریک ترین نقطه.
:Aspect Ratio نسبت پهنا به
ارتفاع.
کلمات کلیدی: اپتیک
کلمه "اگزایمر" از عبارت "دیمر تحریک شده" بدست آمده است که بدین معنی است که یک مولکول دو اتمی وقتی در حالت تحریکی واقع است پایدار است و در حالت پایه ناپایدار است. چنین مواردی مشخصا عباتند از هالوژنهای گاز نادر مانند ArF ، KrF و XeCl. اگر نمودار انرژی بر حسب فاصله بین مولکلی را برای حالت پایه یک مولکول معمولی رسم کنیم منحنی با یک انرژی مینیمم در حالت جدایی در حالت پایه مولکول بدست میآوریم. چنین منحنیهایی را میتوان برای حالتهای تحریکی بدست آورد. ولی برای دیمرها گر چه حالتهای تحریکی دارای مینیمم است ولی حالت پایه دارای مینیمم نیست.
ایجاد جمعیت معکوس
بطور وضوح در حالت تعادل مولکولهای کمی در حالت پایه وجود دارند و مولکولها ناپایدارند. از اینرو نمیتوان تحریک را مستقیم از حالت پایه بدست آورد. چندین امکان برای تحریک غیر مستقیم در تخلیه وجود دارد. برای مثال در ArF مراحل زیر اتفاق میافتد. ابتدا برخورد الکترونی داریم:
یونهای منفی با یونهای مثبت موجود مولکول تحریک شده را تولید میکنند:
با وجود این راه غیر مستقیم ، چنین واکنشهایی میتواند در تحریک کردن مولکولهای دیمر بسیار مؤثر باشد. به دلیل جمعیت کم در حالت پایه ، جمعیت معکوس به راحتی حاصل میشود. حتی وقتی که لیزر در حال کار است جمعیت حالت پایه خالی باقی میماند، به دلیل آنکه حالت پایه ناپایدار است. به محض آنکه مولکول در حالت پایه قرار میگیرد اتمها به سرعت از یکدیگر جدا میشوند و مولکول تجزیه میشود.
برای دمش این لیزرها تخلیه الکتریکی ، پرتوهای الکترونی و حتی پرتوهای فوتونی بکار میروند، گر چه در لیزرهای تجارتی معمولا از روش تخلیه الکتریکی استفاده میشود. دمش بسیار قوی به منظور ایجاد واکنشهای فوق مورد نیاز است که منجر به عمل لیزر به صورت ضربانی میشود. تجهیزاتی مانند آنچه در لیزر ازت به منظور دمش لیزر مورد نیاز است. بعضی از مواقع با استفاده از پرتوهای ماوراء بنفش و یا پرتوهای ایکس گازی محفظه تخلیه ابتدا کمی یونیزه می شود که تخلیه الکتریکی را بعدا سرعت می بخشد. غالبا تجهیزاتی نیز به منظور تعویض نوع گاز و تغییر طول موج لیزر نیز ساخته میشود. در هر صورت ضروری است بطور منظم گاز داخل محفظه لیزر تعویض شود تا از کاهش و تغییر خروجی لیزر ممانعت شود. لازم به توضیح است که بعضی از این مواد بخصوص گاز فلوئور سمی است.
توان و بازه فرکانسی
تعداد نسبتا زیادی لیزرهای اگزایمر ساخته شدهاند که ناحیه طول موجهای 120 تا 500 نانومتر را در بر میگیرند. بعضی از آنها به خصوص XeF و KrF دارای کارآیی مؤثر 15-10% میباشند. توان ماکزیمم تا 1 ژول با توان متوسط حدود 200 وات قابل حصول است. چنین ضربانهای با توان بالا به خصوص جهت دمش لیزرهای رنگی مورد نیاز است.
کلمات کلیدی: اپتیک
کلمات کلیدی: اپتیک
دید کلی
هنگامی که نور به یک محیط شفاف وارد یا از آن خارج میشود ممکن است پرتوهای نور شکست یابند و اثرهای جالب و گاهی زیبا را پدید آورند. مثلا اگر به یک سکه در ته لیوانی پر از آب نگاه کنید سکه بالاتر از محل واقعی خود به نظر میرسد یا وقتی که یک قاشق را بطور مایل در لیوان آب فرو میبرید آن را در محل ورود به آب شکسته میبینید. برعکس اگر جسم در هوا باشد و از محیط غلیظ به آن نگاه کنیم جسم دورتر به نظر میرسد. اگر به کف یک استخر نگاه کنید عمق آب کمتر از عمق واقعی به نظر میرسد، اگر در راستای نزدیک به خط قائم به کف استخر پر از آبی به عمق 5 متر نگاه کنید عمق آن تقریبا 4 متر به نظر میرسد.
قوانین شکست
پرتو تابش و پرتو شکست و خط عمود بر سطح جدا کننده دو محیط شفاف هر سه در یک صفحه واقعند.
برای دو محیط شفاف معین نسبت سینوس زاویه تابش به سینوس زاویه شکست مقداری است. این مقدار ثابت را به n نشان میدهند و آنرا ضریب شکست مینامند. قوانین شکست را قوانین اسنل - دکارت میگویند. اگر سرعت نور را در هوا به V و در محیط شفاف بهV? نمایش دهیم با اندازه گیریهایی که در مورد سرعت نور به عمل آمده ، معلوم شده است که n = V/V? است.
ضریب شکست مطلق و نسبی
هر گاه یک دسته پرتو نور از خلأ وارد محیط شفافی شوند n = Sini/Sinr را ضریب شکست مطلق مینامند. چنانچه نور از یک محیط شفاف (مثل آب) وارد محیط شفاف دیگری مثل (شیشه) شود، نسبت Sini/Sinr ، ضریب شکست نسبی خواهد بود. اگر ضریب شکست مطلق محیط اول n1 و ضریب شکست مطلق محیط دوم n2 باشد، ضریب شکست نسبی این دو محیط عبارت خواهد بود از:
n = n2/n1
وقتی که نوری با فرکانس معین از محیط شفافی به ضریب شکست n1 وارد محیط شفاف دیگری به ضریب شکست n2 می شود، بسامد آن تغییر نمیکند، در نتیجه تغییر سرعت نور در محیط دوم به نسبت n1/n2 باعث تغییر طول موج نور به نسبت n1/n2 میشود. در این صورت داریم:
?2 = n1/n2 ?1 که در آن ?1 و ?2 طول موج نور در دو محیط هستند.
دیوپتر
فصل مشترک دو محیط شفاف دیوپتر نامیده میشود (مانند سطح آب یا شیشه) ، دیوپتر ممکن است مسطح یا کروی باشد. چگونگی وضع تصویر نسبت به دیوپتر:
جسم در محیط غلیظ قرار گرفته است
در این حالت تصویر به سطح دیوپتر نزدیک میشود.
فاصله تصویر تا دیوپتر از رابطه tanr/tanr=x?/x بدست میآید که در آن x فاصله جسم و x? فاصله تصویر تا دیوپتر است x را عمق واقعی و x? را عمق ظاهری مینامند.
اگر به طور عمود نگاه کنیم زوایای i و r کوچک میشوند و x?= x/n را داریم که در آن n ضریب شکست محیط غلیظ نسبت به رقیق است.
برای تابش عمودی فاصله جسم تا تصویر برابر است با:(x(1 - 1/n
جسم در محیط رقیق قرار گرفته است.
در این حالت تصویر از سطح دیوپتر دورتر میشود.
برای تابش عمودی فاصله تصویر تا دیوپتر از رابطه x?= nx بدست میآید.
برای تابش عمودی فاصله جسم تا تصویر برابر (x(n - 1 است.
علت شکسته به نظر رسیدن خط کش در آب
پرتوهای نور که از انتهای خط کش به سطح آب میتابند هنگام خروج شکست یافته و از خط عمود دور میشوند و به چشم ما میرسند و به نظر میرسد این پرتوها از تصویر مجازی نقطه انتهای خط کش که بر کف تکیه دارد به چشم رسیدهاند. به همین ترتیب نقاط دیگر خط کش نیز قدری بالاتر از محل واقعی خود دیده میشود. در نتیجه تصویر آن قسمت از خط کش که در آب قرار دارد به صورت مجازی در راستایی بالاتر از راستای واقعی خط کش تشکیل میشود.
طریقه رسم و پیدا کردن عمق ظاهری
فرض کنید سکهای را در ته استخر قرار دادهاید، ابتدا از محل سکه خط عمود در راستای قائم رسم کنید طوریکه تمام ارتفاع استخر را پوشش دهد.
خط عمودی دیگری در محلی از سطح استخر که به استخر نگاه میکنید رسم کنید.
پرتوی از محل سکه به محلی که نگاه میکنید رسم کنیم، این پرتو چون به محیط جدایی دو محیط رسیده است، بعد از خروج شکست خواهد یافت.
پرتو شکست یافته را در بیرون استخر رسم کنید.
پرتو شکست یافته را در محیط غلیظ ادامه دهید تا خط عمودی را که در ابتدا رسم کردهایم، قطع کند.
فاصله این نقطه تا سطح دیوپتر عمق ظاهری است.
کلمات کلیدی: اپتیک
کلمات کلیدی: اپتیک