![]() |
سحابی تاریک سر اسب ، روی سحابی تابانی که در پشتش قرار دارد، سایه میاندازد. |
![]() |
این تصویر کامپیوتری ، سحابیای را به شکل ساعت شنی نشان میدهد که از گازهای دفع شده ستاره مرکزی ایجاد شده است. |
![]() |
این سحابی ترکیبی عجیب از یک سحابی نشری صورتی و یک سحابی بازتابی آبی است. |
![]() |
این تصویر ته مانده ابر نواختری ، گازی میان ستارهای را نشان میدهد که با موج ضربهای ابرنواختر گرم شده است. |
کلمات کلیدی: اختر فیزیک، هواشناسی و اختر فیزیک
دانشمندان قرن نوزدهم ، خورشید را سرچشمه جویباری از ذرات ابر گونهای که در فضای بین سیارات روان است، میپنداشتند و بر این اعتقاد بودند که پدیدههائی چون فروغهای قطبی و توفانهای مغناطیسی (که اختلالاتی را در میدان مغناطیس زمین موجب میگردد.) از برخورد ابر گونه مزبور با جو زمین پدید میآیند.
این نظریه در سال 1900 بوسیله الیور لوچ انگلیسی چاپ و منتشر گردید و حدود سی سال بعد یعنی در سال 1932 جی. بارتلز خاطر نشان ساخت که ارتباطی میان توفانهای مغناطیسی و فعالیت مشعلهای خورشیدی موجود نیست و احتمالاً این پدیده را بایستی با دوره چرخش 27 روزه خورشید مربوط دانست. به گمان بارتلز اختلالات مغناطیسی زمین بر اثر فعالیت مناطقی از خورشید که آنها را مناطق مینامید، ایجاد میگردد.
نتایج حاصله از بررسی دنباله یا گیسوی ستارگان دنبالهدار بر نظریه گسیلش ذرات خورشیدی نیرو بخشید و در سال 1958 ای.ان پارکر ثابت نمود که ذراتی از تاج خورشیدی جدا گردیده و از هر سو در فضای بین سیارات به حرکت در میآیند و پدیدهای را به نام باد خورشیدی بوجود میآورند. به گمان پارکر ، دمای فوق العاده زیاد تاجهای خورشیدی ، فشارهای زیادی را موجب گردیده و به جریان برونسوی مواد خورشیدی میانجامد.
از آنجائی که هیچ مانع خارجی در سر راه مواد مزبور وجود ندارد. لذا از سرعت جریان آنها کاسته میگردد و به سان گلولهای که در سراشیب غلطان است، همچنان به راه خود ادامه میدهند. منشأ این پدیده همانا تاج خورشیدی است که بسا در سرشت خود همواره در انبساط و پراکنش بوده و برای جایگزینی مواد از دست رفته از لایههای زیرین خویش تغذیه میکند. اما اینکه مکانیسم تغذیه دقیقاً چگونه عمل میکند؟ هنوز به درستی روشن نیست.
![]() |
نتایج بدست آمده از کاوشهای فضائی کشورهایی چون اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا (بویژه مارینر2) مداومت باد خورشیدی را ثابت میسازد و با آغاز عصر فضا ، تحقیق در زمینه آشنایی با این مکانیسم با جدیت هر چه تمامتر دنبال میگردد و هر روز بر آگاهی با در مورد شناخت پدیده باد خورشیدی افزوده میشود.
باد خورشیدی بطور پیوسته و با سرعت بین 200 تا 900 کیلومتر در ثانیه در فضای میان سیارات میوزد (رقم بین 400 تا 500 کیلومتر در ثانیه را میتوان سرعت متوسط بادهای خورشید محسوب داشت) و ذراتی که بوسیله باد خورشیدی حمل میشوند حدود 4 تا 5 روز وقت لازم دارند تا به زمین برسند. باد خورشیدی شامل تعدادی الکترون و پروتون همراه با مقدار کمی یون های سنگین میباشد.
مهمترین ذرات باد خورشیدی در فاصله خورشید تا زمین را ذرات آلفا (هسته هلیوم) تشکیل میدهند که حدود 4 تا 5 درصد مجموع ذرات را به خود اختصاص دادهاند. تراکم متوسط این ذرات چیزی حدود در متر مکعب است که این رقم با فاکتوری معادل بیش از صد در تغییر است. (به طور مثال تراکم ذرات مزبور در سطح دریای زمین برابر در متر مکعب می باشد).
دمای پلاسمای باد خورشیدی که بر حسب پراکنش سرعت ذرات بیان میگردد. در نزدیکیهای زمین حدود کلوین است. با این ترتیب ظاهراً زمین در لفافی از پلاسمای بسیار گداخته و بسیار رقیق پوشیده شده، این وضعیت نشان میدهد که خورشید از جرم خود حدود کیلوگرم در ثانیه میکاهد و آن را به پدیدهای بنام باد خورشیدی مبدل میسازد. با این روند مدتی معادل حدود سال وقت لازم است تا تمام جرم خورشید بر باد رود. جالب اینجاست که این مدت تقریباً 10 بار طولانیتر از مدت زمان آغاز پیدایش و فعالیت خورشید تا زمان حاضر است
کلمات کلیدی: اختر فیزیک، هواشناسی و اختر فیزیک
|
نتایج نظریه اتمی کاربرد مستقیمی در مطالعه جو خورشید دارند. برای سادگی میتوان تصور نمود که جو خورشید از چند لایه تشکیل شده است. سطح موثر (The Effective Surface) خورشید یعنی لایه زیرینی که به علت کثرت کدری غیر قابل مشاهده است، شیر سپهر (Photoshere) را تشکیل میدهد. تشعشع پیوسته قابل رؤیت از خود شیر سپهر سرچشمه میگیرد. دو لایه خارجی رقیقتر فام سپهر (Chromosphere) و تاج (Corona) را تشکیل میدهند.
![]() |
قبلا تاج خورشبد در موقع کسوف کامل قابل مشاهده بود، ولی از وقتی که که گوروناگراف (تاج نگار) ، دستگاهی که نور پراکنده خورشید را حذف میکند، توسط لیوت (B. Lyot) اختراع شد. مشاهده تاج داخلی در روزی که هوا ابری نباشد، امکان پذیر است.
تاج خورشید از دو قسمت که با یکدیگر پوشش دارند تشکیل شده است.
طیف تاج خورشیدی از نور هر دو منبع ایجاد میشود. طیف تاج k از نور بازتابی خورشیدی بوجود آمده و به سادگی قابل تشخیص است. نور تاج k یک زمینه پیوسته با خطوط تشعشعی نشان میدهد. تشعشع ، پیوسته در اثر پراکندگی نور خورشید در الکترونهای آزاد متعدد بوجود میآید. خطوط جذبی فرانهوفر به علت پدیده دوپلر الکترونهای پخش کننده که سرعت حرارتی زیادی دارند، واضح به نظر نمیرسند.
منشأ خطوط تشعشعی تاج تا سال 1942 روشن نشده بود. تا اینکه ب. ادلن (B. Edlen) اغلب آنها را به عنوان خطوط ممنوعه اتمهای کلسیم (Ca) ، نیکل (Ni) و آهن (Fe) توجیه نمود که بین 9 تا 15 الکترون خود را از دست دادهاند و بدین جهت در یک حالت یونیزاسیون شدید میباشند.
شدیدترین تشعشع تاج ، طول موجی برابر 5303 آنگستروم دارد و متعلق به Fexiv تشخیص داده شده است. این خط در آزمایشگاه مشاهده نمیشود و به عنوان خط ممنوعه تلقی میگردد.
در تاج خورشید اغتشاشی در اتمها در اثر برخورد با دیواره ظرف ایجاد نمیشود. همچنین به ندرت برخوردی با اتمها یا الکترونهای دیگر اتفاق میافتد. بنابراین الکترونهای زیادی در حالیکه در سطح برانگیختهای با طول عمر دراز به سر میبرند، غیر مغشوش باقی میمانند. آنها میتوانند سپس با تشعشع خطوط مجاز (Permited Line) به سطح انرژی پایینتر برسند.
تاج خورشید فقط در منطقهای که طول موج آن کوتاهتر از 50 سانتیمتر شفاف است. مشاهدات بوسیله یک رادیو تلسکوپ با طول موجهای بیش از 50 سانتیمتر فقط تابش تاج خورشید را ثبت میکنند. درجه حرارتی که از این اندازه گیریها نتیجه میشود، با درجه حرارت تاج خورشیدی ، یعنی یک میلیون درجه که از اندازه گیری طیف آن نتیجه میشود، مطابقت دارد.
ساختمان تاج خورشید همیشه یکسان نیست. در زمان حداکثر فعالیت خورشید ، نور آن بطور متقارن در اطراف خورشید توزیع شده است. در زمان حداقل فعالیت خورشید ، تاج در نزدیکی قطبین فرو رفتگی و در سطح استوا برآمدگی دارد.
در حالت معمولی ، انرژی گرمایی از منطقه گرمتر منتقل نمیشود. در حدود نیم قرن اخترشناسان در پی دریافتن توجیهی برای این مطلب بودند. در حال حاضر کمیسیونی مشترک از آژانس فضایی اروپا و ناسا از طریق رصدخانه خورشیدی و فضاپیمای SOHO به دنبال حل این معما هستند. تجهیزاتی که بر روی فضاپیماها تعبیه شده است نشان میدهد که در سطح خورشید حلقههای مغناطیسی دچار تغییرات سریعی میشوند که با درخشندگی گازهای داغ تاج خورشید در ارتباطند.
آلن تایتل از انستیتوی تحقیقات فضایی کالیفرنیا میگوید: حدس میزنم که روند اساسی گرم شدن تاج خورشید را کشف کردیم، اما هنوز دقیقا نمیدانیم که به چه صورت عمل میکند. در طی چند روز ، میدانهای مغناطیسی در منطقهای به وسعت کالیفرنیا ظاهر و سپس ناپدید میشوند. انرژی این میدانها برابر با انرژی حاصل از هزاران سد (Hoover Dams) در طی هزاران سال میباشد. زمانی که این میدانها از بین میروند، جریانهای الکتریی وسیعی تولید میشود که بر روی تاجها مساعد عمل میکنند. این جریانها شبیه حرارتی هستند که توسط یک حباب روشنایی ایجاد میشود و این انرژی خیلی بیش از آن مقداری است که برای گرم کردن تاج لازم است.
کلمات کلیدی: اختر فیزیک، هواشناسی و اختر فیزیک
راکتورهای هستهای در کل از دو نوع شکافتی و همجوشی تشکیل شدهاند و خود اینها با توجه به شرایط حاکم و اهداف مورد نظر به دستههای مختلفی تقسیم میشوند.
هر راکتوری یک ماده قابل احتراق و نیز یک ایزووتوپ بارور را شامل است که میتواند با جذب نوترونی به یک ماده شکافت تبدیل شود. 238U در راکتورهای حرارتی مانند راکتورهای سریع مورد استفاده قرار میگیرد. به بیان دیگر هر راکتوری یک ماده قابل شکافت را میسوزاند، ولی در همان زمان یک ماده شکافتی دیگر را میسازد. این راکتورها را زاینده گویند، در صورتی که هستههای قابل شکافت بیشتر از مصرف را تولید کند. فقط راکتورهایی با نوترونهای سریع میتوانند زاینده باشند.
|
این ردیف بندی بطور مستقیم به قیمت تولیدی یک کیلو وات ساعت وابسته است. در این ردیف بندی با انتخاب ماده کند کننده (اول نوشته میشود) و ماده سرد کننده (بعد از آن نوشته میشود) مشخص میشود. انواع مختلف که مورد استفاده دارند:
این راکتورهای پژوهشی با اورانیوم بسیار غنی شده معمولا توان کمتری دارند. این راکتورها در دو دسته ردیف بندی میشوند:
راکتورهای هستهای با دمای بالا (HTR) میتوانند در دماهای بسیار بالا ، گرما تولید کنند. کاربرد این راکتورها بیشتر برای تولید گرما و بویژه برای تولید هیدروژن یا ماده قابل احتراق ترکیبی و به این ترتیب تغییر تمام عادات مصرف انرژی است. این راکتورها از نوع راکتورهای با نوترونهای حرارتی ، با گردش هلیوم که تقریبا به دمای 700 درجه سانتیگراد برده میشود، در تجمعی از گرافیت و ذرات قابل شکافت به دمای کمتر از 1300 درجه سانتیگراد برده میشوند. این راکتورها بسیار مطمئن هستند، هلیوم گازی بدون خطر و رادیو اکتیویته آن کمتر و گستره دما بسیار بزرگ است. پسماندها و ضایعات آن بسیار کم است و میتوانند الکتریسیته ، آب گرم ، بخار آب تولید کنند و در آینده دور میتوان از آن به هیدروکربورها یا به توسط واکنشهای داخلی هیدروژن تولید کرد و بخشی از مسئله نفت را حل کرد.
همجوشی هستهای یک منبع انرژی پتانسیل است که آلودگی آن نسبتا کم ، تقریبا پایان ناپذیر ، ارزان قیمت و میتواند در دسترس همگان قرار گیرد.
این نوع راکتور عمل محصورسازی را به خوبی انجام میدهد. طرح توکاماک در دهه پنجاه میلادی توسط روسها پیشنهاد شد. کلمه توکاماک از کلمات "toroidalnaya" ، "kamera" ، and "magnitnaya" به معنی " اتاقک مغناطیسی چنبرهای" گرفته شده است. یکی از دلایل و توجیهاتی که برای چنبرهای بودن محفظههای محصور سازی میشود بیان کرد این است که: توپ پر مویی را تصور کنید که شما قصد دارید موهای این توپ را شانه بزنید. شما هر طور و از هر طرف که بخواهید این کار را بکنید همیشه دو طرف از موهای توپ شانه نشده و نامنظم باقی میماند.
حال به جای توپ فرض کنید که یک کره مغناطیسی داریم. میخواهیم که بردارهای میدان در سراسر اطراف این کره یکنواخت و منظم باشند (در واقع همه در یک جهت باشند). بنا به مثال این کار غیر ممکن بوده و نامنظمی در دو طرف کره باعث عدم پایداری محصور ساز میشود. ولی در یک محصور ساز چنبرهای چنین مشکلی وجود ندارد و یکنواختی میدان سراسر محصور ساز (توکاماک) باعث پایداری آن میشود. مهمترین و حیاتیترین وظیفه یک ابزار همجوشی پایدار نگه داشتن پلاسما است.
اسفرومک نوع دیگری از رآکتورهای همجوشی است که بر خلاف توکاماک که چنبرهای میباشد شکلی کروی دارد. البته تفاوت اسفرومک با توکاماک در این است که در مرکز اسفرومک هیچ جسم مادی وجود ندارد. اسفرومک متأسفانه با بی مهری مواجه شد و به اندازه توکاماک مورد توجه واقع نشد. در حالی که اسفرومک مدت زیادی بعد از توکاماک اختراع شد. در دهه گذشته اغلب تحقیقات در بخش انرژی همجوشی مغناطیسی روی توکاماک چنبرهای شکل برای رسیدن به واکنشهای همجوشی در سطح بالا متمرکز شده است.
کار توکامک در ایالات متحده و خارج آن ادامه دارد، ولی سازمان دانشمندان انرژی همجوشی در حال بازدید از اسفرومک هستند. قسمت زیادی از علاقه تجدید شده به پروژه اسفرومک روی تحقیقات فعالی در لاورنس لیورمور در گروهی به نام (SSPX (Sustained Spheromak Physics Experiment متمرکز شده است. SSPX در 14ژوئن 1999 در مراسمی با حضور نمایندهای از DOE و با همکاری دانشمندانی از Sandia و آزمایشگاه ملی لس آلاموس آغاز به کار کرد. SSPX یک سری از از آزمایشات است که برای این طراحی شده که توانایی اسفرومک را در این مورد که اسفرومک چقدر این کیفیت را داراست که پلاسماهای داغ سوخت همجوشی را درون خود داشته باشد مشخص کند.
به عقیده رهبر پروژه SSPX توکاماک با دمای بالایی که در آن قابل دسترسی است (بیشتر از 100میلیون درجه سلسیوس که بارها بیشتر از دمای مرکز خورشید است) فعلا برنده جریان رهبری پروژههای همجوشی به حساب می آید. با این حال میدانهای مغناطیسی توکاماک بوسیله کویل سیم پیچهای بیرونی بسیار بزرگ که چنبره رآکتور را کاملا احاطه میکنند تولید میشوند. این کویلهای بسیار بزرگ هزینه بسیار زیاد و بینظمی و اختلالاتی در کار رآکتور خواهند داشت.
در حالی که اسفرومکها پلاسمای بسیار داغ را در یک سیستم میدان مغناطیسی ساده و فشرده که فقط از یک سری ساده از کویلهای کوچک پایدار کننده استفاده میکند بوجود میآورد. میدانهای مغناطیسی قوی لازم درون پلاسما با چیزی که دینام مغناطیسی نامیده میشود تولید میشوند.
درنوعی از رآکتورهای شکافت هستهای بوجود آوردن زنجیره واکنشها بوسیله برخورد دادن یک نوترون پر انرژی با هسته یک اتم 235U انجام می شود.به این صورت که وقتی که این نوترون وارد هسته اتم 238U میشود آن را به یک هسته 239U تبدیل میکند. از آنجا که این هسته ناپایدار است به سرعت واپاشی میکرده و اتمهای سبکتری به همراه سه نوترون پر انرژی دیگر را تولید میکند.
توضیح کاملتر اینکه در هستههای سنگین پایدار مثل اورانیوم بین نیروهای الکترو استاتیکی که مایل هستند ذرات تشکیل دهنده اتم را از هم دور کنند و نیروی هستهای که آنها را کنار هم نگه میدارد تعادل بسیار حساسی وجود دارد، که این تعادل را میتوان براحتی و به روشی که گفته شد به هم زده و واکنش شکافت هستهای را شروع کنیم. واکنش حاصل از یک اتم با تولید کردن سه نوترون پر انرژی دیگر باعث میشود سه اتم اورانیوم دیگر وارد واپاشی بشوند. به همین ترتیب واکنش اصطلاحا زنجیرهای میشود.
قدر مسلم یک رآکتور همجوشی ایده آل رآکتوریست که در آن واکنشهای زنجیره ای داریم. در واقع هدف اساسی در راه ساخت رآکتور همجوشی هستهای زنجیرهای کردن آن است. اگر قرار باشد که ما در این راه انرژی صرف کنیم تا یک مقدار کمتر از آنرا بدست بیاوریم مطمئنا این واکنش نه زنجیرهایست و نه مفید. دانشمندان این رشته مفهومی به نام گیرانش را تعریف کردهاند که به معنی این است که مقداری انرژی صرف شروع واکنش کنیم و انرژی بیشتر از سلسله واکنشها بگیریم، در واقع در شرایط گیرانش واکنش زنجیرهای میشود. یعنی نه تنها انرژی تولیدی یک واکنش برای انجام واکنش بعد کافیست، بلکه مقدار زیادی از آن هم اضافه است و میتواند در اختیار ما برای تولید برق قرار بگیرد.
اگر بخواهیم توکاماک یا هر وسیله دیگر که همجوشی در آن انجام میشود توان مفید داشته باشد، یعنی به ما انرژی بدهد باید شرایط خاصی داشته باشد. برای آنکه احتمال برخورد ذرات (یونهای) نامزد همجوشی بالا برود، اولا باید دمای خیلی بالایی درون آن تولید بشود و رآکتور هم بتواند بخوبی دمای بالا را تحمل کند. (این دما در محدوده ده به توان هفت درجه کلوین میباشد!) دوما رآکتور باید این توانایی را داشته باشد که درونش چگالی زیاد از یونها را وارد کرد و سوم اینکه زمان محصور سازی در آن طولانی باشد.
دمای بالا برای آن است که بتوانیم تقریبا مطمئن باشیم که میتوانیم از سد محکم پتانسیل کولنی هستهها بگذریم. چگالی زیاد هم برای این است که هر چه بیشتر احتمال برخوردهای کارا بالا برود. در این مسیر قانونی وجود دارد که نام آن معیار لاوسون است. به کمک این معیار میشود محاسبه کرد که آیا شرایط طوری هست که واکنش به گیرانش برسد یا نه. معیار لاوسن باید: مقدار چگالی در مدت زمان محصور سازی ، ده به توان 20 ذره در متر مکعب باشد تا این واکنش به گیرانش برسد (البته بستگی مستقیم با دمای پلاسما دارد).
|
برای رسیدن به شرایط مطلوب در واکنشهای گرما هستهای که در آنها از سوخت دوتریم - تریتیم استفاده میشود دمای پلاسما (T) باید در محدوده یک الی سه ضرب در ده به توان هشت درجه کلوین و زمان محصورسازی TE باید در حدود یک الی سه ثانیه و چگالی (n) باید حوالی یک الی سه ضرب در ده به توان بیست ذره بر متر مکعب باشد. برای آغاز بکار رآکتور یعنی برای رسیدن به کمینه دمای حدود 108 کلوین باید از وسیله گرما ساز کمکی استفاده کرد.
بعد از محترق شدن سوخت مخلوط پلاسما باذرات آلفایی که در اثر احتراق اولیه بوجود آمدهاند گرم شده و میتوانیم دستگاه کمکی را از مدار خارج کنیم. از آن به بعد سرعت فعالیتهای همجوشی با افزایش دادن چگالی پلاسما افزایش پیدا میکند. با این وجود افزایش چگالی به بالای مرزهای تعیین شده و مطمئنا به معنی به هم خوردن پایداری پلاسما و یا اینکه خاموش شدن رآکتور را در پی خواهد داشت یا فاجعه. به عبارت دیگر (در صورت افزایش چگالی پلاسما) برای پایدار کردن پلاسما زمان محصور سازی و دمای احتراق و صد البته حجم پلاسما و نقطه پایداری پلاسما با افزایش چگالی بالاتر رفته و شرایط را برای کار سختتر میکند. به حالت تعادل در آوردن این مستلزمات با شکل بندی رآکتور در کوچکترین اسپکت ریتو که به شکل بندی مغناطیسی آن بستگی دارد مقدور میشود.
|
نسبت R به a را اسپکت ریتو میگویند.
طبق شکل زیر که تصویری از سطح مقطع رآکتور می باشد نحوه کنترل و خارج کردن پسماندهای واکنش که همان هلیوم باشند را مشاهده می کنید.
ITER اسم مجموعه ایست که اولین رآکتور همجوشی جهان را که از نوع توکاماک خواهد بود، در فرانسه خواهند ساخت. این مجموعه متشکل است از کشورهای: روسیه ، اروپا ، ژاپن ، کانادا ، چین ، ایالات متحده و جمهوری کره. آنها در این راه از فوق هادیها برای قسمتهای مغناطیسی رآکتور استفاده می کنند. توان خروجی این توکامک 410 مگا وات خواهد بود.
کلمات کلیدی: هسته ای
![]() |
![]() |
کلمات کلیدی: هسته ای