گرم شدن زمین یعنی چه؟
میدانیم که کره زمین به طور طبیعی در اثر تابش خورشید گرم میشود، اما اینجا منظور ما از گرم شدن زمین، پدیده دیگری است.این پدیده نسبتا جدید عبارت است از تغییر دمای زمین در اثر فعالیتهای بشری که با تغییرات طبیعی آن فرق دارد. در طول 100 سال گذشته، کره زمین به طور غیرطبیعی 4/0 درجه سانتیگراد گرمتر شده که این موضوع دانشمندان را نگران کردهاست. آنها حدس میزنند فعالیتهای صنعتی در ایجاد این مشکل بسیار موثر است و به گرم شدن کره زمین کمک میکند.
منظور از«گرم شدن زمین» افزایش میانگین دمای زمین است. «تغییر آب و هوا» در اثر این افزایش دما به وجود میآید. گرم شدن زمین موجب تغییر الگوی بارش، افزایش سطح آب دریاهای آزاد و کاهش سطح آب دریاچهها و تاثیرات وسیع بر گیاهان، حیات وحش و انسانها میشود.
اثر گلخانه ای چیست؟ گازهای گلخانه ای چه گازهایی هستند؟
به مجموعهای از گازها که مقداری از انرژی خورشید را در جو زمین نگه میدارندو باعث گرم شدن جو میشوند، گازهای گلخانهای میگویند. بخار آب(H2O)، دی اکسیدنیتروژن (NO2)، دی اکسیدکربن (CO2) و متان (CH4) گازهای گلخانهای اصلی هستند. اگر این گازها در جو نبودند، انرژی گرمایی خورشید مجددا به فضا بر میگشت و به این ترتیب هوای زمین 33 درجه سانتیگراد سردتر از الان میشد. اثر گلخانهای به افزایش دمای کره زمین در اثر وجود گازهای گلخانهای در جو زمین گفته میشود.
آیا می دانید چرا به این گازها، گازهای گلخانهای میگوییم؟
آیا شما تا حالا یک گلخانه دیده اید؟
گلخانه یک اتاق شیشهای است که نور خورشید از شیشههای آن به داخل میتابد و هوای گلخانه را گرم میکند. اما شیشههای گلخانه اجازه نمیدهند که این هوای گرم از گلخانه خارجشود. جو یا هوایی که در اطراف ماست، شبیه یک گلخانه است. گازهای گلخانهای در جو درست مثل شیشههای گلخانه عمل میکنند. نور خورشید پس از عبور از لایههای گازهای گلخانهای وارد جو زمین میشود. زمانی که نور خورشید به سطح زمین میرسد، مقداری از انرژی گرمایی آن توسط خاک، آب و سایر موجودات جذب میشود. مقداری هم در جو زمین میماند و باقیمانده آن به فضا برمیگردد. اگر مقدار گازهای گلخانهای در جو از حد طبیعی آن بالاتر باشد، انرژی کمتری به فضا برمیگردد، در نتیجه جو زمین گرم تر میشود و به دنبال آن دمای کره زمین بالا میرود.
اثر گلخانهای، کره زمین را به اندازهای گرم نگه می دارد که ما انسان ها بتوانیم بر روی آن زندگی کنیم. اما اگر اثر گلخانه ای شدت یابد، ممکن است دمای زمین به قدری زیاد شود که ما و بقیه گیاهان و جانوران نتوانیم گرمای آن را تحمل کنیم.
تغییر آب و هوا یعنی چه و اثرات آن چیست؟
اصلا «هوا» و «آب و هوا» با هم چه فرقی دارند؟
هر وقت آسمان صاف باشد و گرمای ملایمی به ما برسد و باد به شدت نوزد، می گوییم هوا خوب است. هر وقت آسمان گرفته باشد، باد تند بوزد یا برف و باران ببارد و ما را دچار زحمت کند، می گوییم هوا بد است. معمولا اخبار هواشناسی ما را از چگونگی وضع هوا آگاه میسازد.
هوای برخی مناطق کره زمین معتدل است، یعنی باران به اندازه کافی می بارد و هوا زیاد گرم یا سرد نمیشود. هوای بعضی جاها سرد است یعنی برف میبارد و دمای هوا سرد میشود. جاهایی هم هست که بسیار گرم و خشک است. هر کدام از این جاها یک نوع آب و هوا دارد.
برای تعیین آب و هوای هر منطقه، تغییرات دمای هوا و مقدار باران و برف را در طول سال اندازه گیری میکنند. شما هم میتوانید اندازه تغییرات دمای هوا و مقدار باران و برف را در محل سکونت خودتان به دست آورید. اما برای این که آب و هوای جاهای گوناگون را بشناسیم، باید این مقادیر را چندین سال پشت سرهم اندازه گیری کنیم.
در نقشه ایران، جای شهرهای بابلسر، شهرکرد، بندرعباس و طبس را پیدا کنید. آب و هوای هر یک از این شهرها نمونه آب و هوای یک ناحیه از کشور ماست. در حال حاضر شرایط آب و هوایی جاهای مختلف در اثر گرم شدن کره زمین در حال تغییر است. مثلا شهری مثل تهران را در نظر بگیرید، تهران در نزدیکی رشته کوه البرز قرار دارد. بنا به تعریف آب و هوا، تهران باید هوای سرد بارانی یا برفی داشته باشد، اما میبینید که به علت تغییر آب و هوا، از هوای سرد بارانی یا برفی چندان خبری نیست!
انسانها چگونه آب و هوا را تغییر میدهند؟
شاید باور نکنید که انسان ها هم میتوانند آب و هوای زمین را تغییر دهند. دانشمندان میگویند اکثر فعالیتهای انسانها گاز گلخانهای تولید میکند. پس از انقلاب صنعتی و اختراع انواع ماشین آلات صنعتی، انسانها بافعالیتهای کشاورزی و صنعتی چهره زمین و آب و هوای آن را دگرگون ساختند. با شروع انقلاب صنعتی روش زندگی مردم عوض شد. قبل از آن مقدار گازهای گلخانه ای در جو کم بود، اما با رشد جمعیت و افزایش استفاده از نفت و زغال سنگ ترکیب گازهای اتمسفر نیز تغییر کرد. بطوریکه در حال حاضر، غلظت گازهای گلخانه ای از حدود 270 واحد به 367 واحد رسیده است. ما برای انجام کارهای خود به انرژی نیاز داریم و این انرژی را از غذا تامین میکنیم. همچنین برای روشنایی و گرم کردن خانههایمان به انرژی نیاز داریم. اتومبیلها برای حرکت به سوخت نیاز دارد. ماشینهای صنعتی نیز به انرژی نیاز دارند. اکثر انرژیهای لازم برای موارد فوق به طور مستقیم یا غیر مستقیم از سوختهای فسیلی مثل نفت و گاز و زغالسنگ بدست میآید.اینهاسوختهایی هستند که سوزاندن آنها گاز گلخانهای آزاد میکند!!! آیا میدانید که چه وقتی گازهای گلخانهای را به هوا میفرستید؟ هر وقت که:
· تلویزیون تماشا می کنید،
· با کامپیوتر بازی می کنید،
· از کولر یا فن کوئل استفاده میکنید،
· از استریو ضبط استفاده می کنید،
· چراغ را روشن می کنید،
· لباسهایتان را می شویید یا اطو میکنید،
· سوار اتومبیل می شوید،
· غذایتان را در مایکروویو گرم می کنید،
· از بخاری گازی یا نفتی استفاده می کنید،
· به تولید گازهای گلخانهای در هوا کمک میکنید.
چرا؟
چون شما برای انجام این کارها به برق و سوخت نیاز دارید. آیا میدانیداین برق و سوخت از کجا تامین میشود؟
خوب، نیروگاهها زغالسنگ و نفت را می سوزانند تا برق تولید کنند و پالایشگاهها نیز برای تصفیه نفت خام و تولید نفت و بنزین، سوخت مصرف میکنند. سوزاندن نفت و زغالسنگ هم گاز گلخانهای تولید میکند. پس هر چه شما بیشتر برق مصرف کنید، نیروگاهها از سوخت بیشتری استفاده میکنند و در نتیجه گاز گلخانهای زیادتری تولیدمیشود.
متان هم یک گاز گلخانهای است. متان چگونه تولید میشود؟
وقتی که شما:
· زباله هایتان را به محل دفن زباله می فرستید،
· حیواناتی مثل گاو، گوسفند و ... را برای تولید لبنیات و گوشت پرورش میدهید،
· در شالیزار برنج میکارید،
· زغالسنگ استخراج میکنید.
اتومبیلها و کارخانههایی هم که مایحتاج روزانه ما را تولید میکنند، مقادیر زیادی از انواع گازهای گلخانهای را به هوا میفرستند.
چرا نمیخواهیم زمین گرمتر بشود؟
بعضی وقتها مسائل کوچک میتوانند به مشکلات بزرگی تبدیل شوند! مثلا به مسواک زدن دندانهایتان فکر کنید. اگر شما یک روز مسواک نزنید، هیچ اتفاق خاصی نمیافتد، اما آیا میدانید اگر یک ماه دندانهایتان را مسواک نزنید، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ این همان چیزی است که برای زمین نیز اتفاق میافتد. اگر دمای هوا فقط چند روز، بالاتر از حد طبیعی باشد، چندان مهم نیست- چون دمای زمین تقریبا ثابت میماند. اما اگر دمای هوا مدت زیادی بطور مداوم بالا برود، کره زمین با مشکلاتی مواجه خواهد شد.
دمای متوسط زمین در طول قرن گذشته تقریبا 5/0 درجه سانتیگراد افزایش یافتهاست؛ دانشمندان انتظار دارند که در طول 100 سال آینده متوسط دمای زمین 5/1 تا 5/3 درجه سانتیگراد افزایش یابد. شاید فکر کنید "این که چیزی نیست"، اما همین مقدار میتواند آب و هوای زمین را به طور بی سابقهای تغییر دهد. زمانیکه این پدیده رخ دهد، ممکن است تغییرات بزرگی در سطح آب اقیانوسها، مزارع کشاورزی و هوایی که تنفس میکنیم یا آبی که مینوشیم، رخ دهد.
چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟
در صورتیکه آب و هوا تغییر کند، آب و هوای جایی مثل شهرکرد- که هوای سرد و کوهستانی دارد- گرمتر میشود یا مثلا هوای بندر عباس گرم و خشک تر میشود. البته ممکن است تغییر آب و هوا برای شهرکردی ها خوشایند باشد، اما همه تاثیرات ناشی از آن خوشایند نیست. زیرا ممکن است این تغییرات با افزایش بلایای طبیعی مثل سیل و طوفان همراه باشد.
اگر دمای کره زمین زیاد شود، تعداد روزهای گرم سال افزایش مییابد و در نتیجه بیماریهای ناشی از گرما مثل گرمازدگی و مالاریا زیاد میشود. بد نیست بدانید که معمولا کودکان و سالمندانی که در کشورهای فقیر زندگی میکنند، بیشتر در معرض خطر ابتلاء به این بیماریها قراردارند. زیرا این کشورها سرمایه لازم برای مبارزه با این بیماریهارا ندارند.
با گرم شدن آب و هوا و تاثیر آن بر مزارع کشاورزی، منابع غذایی انسانها کاهش مییابد، آب بیشتری بخار میشود و در نتیجه انسانها با کمبود آب شیرین مواجه خواهندشد. این تغییرات بر روی حیوانات و گیاهان هم تاثیر منفی میگذارد. اگر این تغییرات به آرامی اتفاق بیفتد، جانوران و گیاهان خود را با آن وفق میدهند، اما اگر این تغییرات خیلی سریع اتفاق بیفتد، حیات وحش با خطرات جدی روبرو میشوند. مثلا پرندگان و جانورانی که در فصلهای مختلف سال به جاهای دیگر مهاجرت میکنند، ممکن است مکان مناسبی را برای مهاجرت پیدا نکنند و یا غذایی برای خوردن نداشتهباشند.
مقدار آب دریاها در اثر ذوب شدن یخهای قطبی افزایش مییابد و از سوی دیگر بر اثر افزایش دما، آب دریاها و اقیانوسها منبسط میشود. اگر آب اقیانوس منبسط شود، فضای بیشتری را اشغال میکند و در نتیجه سطح آب دریاها بالا میآید. سطح آب دریا ممکن است در قرن آینده چند سانتیمتر یا حداکثر 1 متر بالا بیاید. در اینصورت مردمی که خانههایشان در کنار ساحل دریا قرار دارد و جزیرهنشینان، خانههای خود را از دست میدهند و مزارع ساحلی هم به زیر آب میروند. در اثر بالا آمدن آب دریا منابع آب شیرین نیز غیرقابل استفاده میشوند
کلمات کلیدی: هواشناسی و اختر فیزیک
کلمات کلیدی: هواشناسی و اختر فیزیک
ابتدا باید در مورد انرژی و ماهیت آن صحبت کنیم . خیلی از آدمها حتی نمی دانند که این دنیایی که در آن زندگی می کنیم از چه چیزی ساخته شده است پس ابتدا باهم طبق نظریه های علمی راه خود را پیش می بریم و به این می پردازیم که دنیا از چه چیز ساخته شده است :
دنیای اطراف از ماده و انرژی ساخته شده است : ماهیت انرژی هنوز به طور کامل کشف نشده است اما می دانیم که انرژی با فرکانس نیز سنجیده می شود . هرچه فرکانس یک انرژی بالاتر باشد قوی تر است .
ماده از چه ساخته شده است ؟ از ملکول
ملکول از چه ساخته شده است ؟ از اتم
اتم از چه ؟ از پروتون و الکترون و نوترون . الکترون که جرم ندارد و در حقیقت فقط انرژی است . پروتون تمام جرم اتم را در بر دارد . و اما پروتون از چه ساخته شده است ؟ در کتاب استفان هاوکینگ آمده است : " تقریبا بیست سال پیش چنین فکر می شد که پروتونها و نوترونها ذراتی بنیادین هستند ولی آزمایشهای که در آنها پروتونها با سرعتهای زیادی به پروتونها یا الکترونهای دیگر برخورد می کردند نشان دادند که آنها در واقع از ذرات کوچکتری تشکیل یافته اند و آنها کوارک هستند . "
و اما آخرین سوال کوارک ها از چه ساخته شده اند ؟ جواب سوال را خود استفان هاوکینگ به ما داده است می دانیم که استفان هاوکینگ بزرگترین دانشمند زنده قرن است . او می گوید کوارک ها از انرژی ساخته شده اند . پس می توانیم بگوییم همه چیز در این دنیا از انرژی ساخته شده است . چون طبق نظریه نیوتون جهان از ماده + انرژی ساخته شده است که دیدیم که اخیرا کشف شده است که ماده نیز از انرژی ساخته شده است . تنوع نوع ماده در دنیا به فرکانس و طول موج انرژی مربوط می شود اگر همه چیز در دنیا دارای یک فرکانس و ارتعاش بود همه چیز یکی می شد .
هرچه فرکانس بالاتر باشد پس جنس لطیف تر می شود . لطیف ترین جنسی که قابل دیدن و لمس کردن است آتش است . و سخت ترین سنگ و فلز هستند که ارتعاش پایینی دارند . و اما ما می خواهیم بپردازیم به جنسهای لطیف و در آنها کنکاش کنیم .
افکار ما و خاطرات و ذهن ما ماده ای هستند با انرژی و فرکانس بسیار بالا بخاطر همین غیر قابل دیدن هستند . اما می بینیم که قابل درک هستند . برای همین است که وقتی فکر می کنیم یا درس می خوانیم گرسنه می شویم چون از توان موجود در خود برای تولید انرژی فکر استفاده کرده ایم و حال باید انرژی از دست رفته را بر گردانیم . طی آزمایش بسیار دقیقی که در یکی از دانشگاههای آمریکا در سال 1965 انجام گرفت دانشجویی را بر روی ترازویی با حساسیت بسیار بالا قرار دادند و از او خواستند که که یک ضرب 5 رقمی را در 5 رقمی انجام دهد و هنگام محاسبه مشخص شد که وزن دانشجو در حد بسیار کم افزایش یافته است . بنابر این انرژی نیز وزن هم دارد . پس افکار منفی و مثبت هر کدام دارای وزن و ارتعاش خاص خود هستند . و حتی می توانند بر روی محیط اطراف و انسانهای دیگر تاثیر بگذارند . به خاطر همین است که وقتی موسیقی ملایم گوش می دهیم آرام می شویم اما وقتی به موسیقی تند و خشن گوش می کنیم مشوش می شویم این تنها به خاطر تفاوت فرکانسهای دو موسیقی می باشد .
رمز و راز دنیایی که در آن زندگی می کنیم در انرژی و ماهیت آن نهفته است . به خاطر همین است که انیشتین بزرگترین دانشمند مهمترین فرمول را E = MC^2 می داند و حاصل سالها تفکر و تحقیق در همین فرمول گنجانده شده است . فرمولی که به برسی وضعیت و رابطه میان ماده و انرژی می پردازد . البته توضیح این فرمول از حوصله این بحث خارج است .
وقتی با دید انرژی به هستی نگاه کنیم می توانیم خیلی از ناشناخته ها را کشف و برای تمام عجایب دلیل بیاوریم . البته این نکته بسیار ضروری است که بدانیم : ما هیچگاه نمی توانیم بگوییم طرز فکر خاصی عین واقعیت است و طبیعت دقیقا از همین قانون پیروی می کند زیرا انیشتین می گوید : " جهان هستی مانند ساعتی است که بر روی دیوار نصب شده است ما هیچگاه نمی توانیم به درون ساعت نگاه کنیم ما از شواهد و قرائنی که وجود دارد ( مثل عقربه ها و اعداد روی صفحه ) و از رفتاری که جهان دارد مثل حرکت عقربه ها قانون درونی آنرا حدس میزنیم اما هیچ گاه نمی توانیم بگوییم که دقیقا داخل ساعت همانطور که ما حدس زده ایم کار می کند . ما فقط باید دستگاهی را بوجود آوریم که جهان هستی آن را تایید کند . این دستگاه یکتا نیست ، بلکه می توان بیشمار دستگاه ایجاد کرد که طبیعت هم با همه آنها سازگار باشد و ما تنها می توانیم نسبت به دستگاه خاصی بگوییم که فلان چیز صحیح و فلان چیز غلط است . " و این همان نظریه نسبیت انیشتین است که در بسیار ساده شده است . بنابر این ما همیشه بدنبال آن هستیم که دستگاهی را بوجود آوریم که جواب خیلی از سوالهای ما را داشته باشد و تا به امروز انرژی اکثر آنچه که در سالهای پیش عجایب خوانده شده است را پاسخ داده است مثل کارهای عجیبی که مرتاض های هندی انجام می دهند . تنها کاری که مرتاض ها انجام می دهند بالا بردن ارتعاشات بدن و ذهن است . به خاطر همین می توانند حتی از دیوار رد شوند اجسام مختلفی را بدون درد و خونریزی وارد بدن کنند زیرا ارتعاشات خود را بالا برده اند و بدن تبدیل به یک ماده با انرژی بسیار بالا شده است و بنابراین عکس العمل ها و رفتار متفاوتی را از خود نشان می دهد . اما چطور می شود ارتعاش را بالا برد . این مسئله بحث بسیاری دارد که در این جا در یک یا دو صفحه نمی توان گفت فقط می توان به این نکته اشاره کرد که یکی از راهها تمرکز کردن است .
حال می پردازیم به تیتر مطلب . خیلی وقتها وقتی به چیزی که معتقد هستیم به سرمان می آید مثلا معتقدیم که بعد از هر خنده گریه هست . این باعث می شود که ناخودآگاه ما انرژی هایی از خود ساتع کند که در جهان هستی تاثیر گذار باشد . ناخودآگاه دوست دارد ما را به سمتی ببرد که ما معتقد به ان هستیم بنابر این ما را به سمت گریه کردن می کشاند . و ما در تمام لحظات بدون اینکه خودمان بدانیم به سمت گریه کردن سوق پیدا می کنیم که در نهایت علت آنرا پیدا می کنیم (نا خودآگاه آنرا پیدا می کند ) و گریه می کنیم . انرژی افکار ما در محیط پخش می شود و روی همه چیز تاثیر می گذارد . احتمالا حتما برای شما پیش آمده که از محل و یا مکانی متنفر باشید و دوست نداشته باشید که به آنجا بروید این مسئله دقیقا به خاطر وجود انرژی های منفی موجود در آنجا است که روی شما تاثیر گذاشته و شما به صورت ناخودآگاه از آنجا فراری می شوید . و هزاران پدیده دیگر که علت همه آنها انرژی است . در مورد شانس هم همینطور است :
وقتی ما احساس کنیم خوش شانس هستیم بر روی محیط و جهان هستی تاثیر می گذاریم . فکر ما احساس ما و باور های ما باعث می شود انرژی هایی در دنیا پخش شود که ما را به سمت خوش شانسی هدایت کند . و همین طور هم بدشانسی هر انسانی که معتقد است بسیار بد شانس است همیشه بدشانسی می آورد . بین افرادی که می شناسیم خیلی ها را می بینیم که به بدشانسی خود معتقد هستند و همچنان بد شانسی می آورند . بهتر است از این به بعد فکر کنیم خوش شانسیم . بهر حال اگر هم هیچ تاثیری نداشته باشد این فایده را دارد که روحیه بهتری برای زندگی داریم و در خلی از موقعیتها از اعتماد به نفس بهتری برخوردار خواهیم بود . در مطلبی که در شماره بعد می نویسم می خواهم در مورد جمله زیر بنویسم . سعی کنید روی آن فکر کنید :
"ما انسانها همانی هستیم که در کودکی آینده خود را تصور می کردیم "
شما در کودکی چه طور خود بزرگی خود را تصور می کردید آیا هم اکنون همان نیستید ؟
کلمات کلیدی: سرگرمی های فیزیک
جهان واقع
یکی از جهان هائی که درک آن از پیچیده ترین و در عین حال جالبترین تصورات بشری را رقم میزند، جهان واقعیت یا جهان بیرون است. درمقایسه با موجود زنده که میشاید آنرا وجودی بسته و محدود شمرد، جهان بیرونی، جهان خارج ویا جهان واقعیت است. جهانی که در مقایسه با طبیعت سازگار ونسبی موجود زنده آنچنان وحشی ومطلق است که نمونه ها اصیل آنرا در سیارات تفـدیده و سوزان و یا سرد و منجمد، حرارت و فشار بینهایت درون خورشید ها و خلاء بینهایت سال نوری میان ستارگان و سحابی ها و یا چگال بی نهایت سیاه چاله ها و … دیگر اقالیم و عناصر بی نهایتی میتوان جستجو کرد، و خیال وفهم آن تنها از طریق منطق و اندیشه میسر است، جهانی که نمود آن فقط و فقط مادیت میباشد ولا غیر.
فهم این دنیا بدان سبب دشوار است که وجود ما عجین با حقیقت است ،حقیقتی که از طریق تماس و لمس واقعیت و فهم آن در مغز پدیدار میگردد.
تماس و لمس واقعیت، از دو طریق منطقی و مستقیم انجام میشود، که حالت مستقیم آنرا حداقل با پنج راه عمده در انسان میشناسیم، و شامل بینائی که از لمس نور توسط پرده شبکیه چشم انجام میگردد، بویائی و چشائی که از طریق لمس شیمیائی ماده پدید میگردد واز این نظر شباهت اساسی بین این دو میباشد، چنانکه در میان شنوائی و لامسه نیز این شباهت، بخاطر لمس فیزیکی ماده وجود دارد.
دستـگاههایی که آنانرا اندام و یا عضو مینامیم عمل محسوس کردن جهان واقعیت را بر عهده دارند. این بدان معناست که این اندام با تماس با جهان واقعیت و نمونه برداری از آن و تغییروتبدیل این نمونه ها به داده های خام و سپس انتقال این داده ها از راه عضوی بنام عصب به اندامی دیگر که آنرا با نام مغزمیشناسم ونهایتاً با ترجمه آن داده ها به اطلاعاتی که آنرا ادراک میگوئیم، وسیله شناخت ما را از جهان واقعی فراهم میسازند.
بدین ترتیب لمس واقعیات از طریق دستگاهها و اندام کامل ومشخص بدن انسان را حس وجمع آنرا حواس میگویند.
که آنان را با نام حواس پنجگانه می شناسیم. ضروریست مشخص گردد که این احساس در مغز ترجمه و فهمیده میگردد، اما آنچنان معلوم میگردد که گوئی دقیقاً در همان نقطه تماس وبرخورد وجود دارند، و این خود نیز یکی از دلایل پیچیدگی درک واقعیت میباشد.
دیگر آنکه درک واقعیت دارای کیفیت جاری میباشد، یعنی داده های برآمده از اندام حسی بی وقفه ومستمر بسوی مغز روان است و مغز ما هرلحظه آنها را ترجمه و معنی میکند وبرای ما میخواند. و از این جهت شباهت فراوانی با پخش مستقیم یک برنامه تلویزیونی و یا رادیویی وجود دارد، که دقیقاً بدلیل شباهت اینگونه برنامه ها به برنامه های دستگاههای وجود زنده بدان در اصطلاح پخش زنده نیز گفته میشود.
یک ســوا ل : آیا ممکن است که تماس خود را با جهان واقعیت قطع کنیم ؟
پاسخ آنست که :
· اگر منظور، قطع مطلق تماس مادی با واقعیت باشد، این به معنی مجاورت با نیستی است، اما باید گفت که نیستی در جهان واقعیت برابر و هم ارز خلاء مطلق است، و خلاء مطلق نیز تنها از راه تماس منطقی قابل درک است و لمس آن توسط موجود زنده اصولاً بی معناست، بنابراین وجود چنین امکانی منتفی ومردود است.
· اما چنانچه منظور، قطع نسبی تماس مادی با واقعیت باشد، تجربه نشان داده است که تماس موجود زنده با خلاء نسبی موجب مرگ نسوج در قسمت مماس میگردد. به همین دلیل فضانوردان درفضا ( خلاء نسبی ) اجبار به پوشیدن لباس فضانوردی داشته و بعنوان مثال نمیتوانند با لباس آستین کوتاه مشغول به کار باشند !!!
· امّا چنانچه مقصود، قطع تماس به صورت قطع جریان داده های خام باشد، این اتفاقیست که گاهاً و به دلایل متفاوت رخ میدهد و حاصل آن را میتوان مانند نابینائی، ناشنوائی و غیره دانست.
· امّا این انقطاع میتواند در محل ترجمان داده های خام به ادراک رخ دهد، درین صورت حالاتی مانند مرگ، غش و یا بیهوشی پدید می آید.
مطالبی که در بالا گفته شد، در واقع مقدمه و شرحی بود بر نحوه ادراک بشری از واقعیت در جهان متعارف،اما صورت کلی و تعریف جامع جهان واقع چیست ؟ تعریفی که شمولیت آن نه تنها بر جهان متعارف، بلکه جهان های بی نهایت را نیز در بر گیرد. در پاسخ میتوان چنین گفت :
جهان واقع، جهانی است که وقوع دارد، بدون وجود حقیقت .
در این جهان چیزی آفریده و نابود نمی گردد، و صورت قدر مطلق جهان هستی است.
هیچ چیز در این جهان وجود حقیقی ندارد زیرا در این جهان حقیقت وجود ندارد (واقعیتِ بدونِ حقیقت )، امّا حقیقت بدونِ واقعیت نمی تواند به وجود آید، اما ممکن است : نیستی!، که صورتِ مطلق آن تنهااستثناء وجودِ هستی بی واقعیت میباشد.
زمان، جهت، فاصله، ابتدا و انتها، عدد، و ... هرچه که حقیقی است، در این جهان بی معنی است.
تنها و تنها ، مادیت هر وجود مادی را واقعیت میگویند، صرف نظر از معنی و ماهییت و نام آن.
در واقع، در ابتدا فقط میتوان این مادیت را درک و تجسم کرد و بعد از درک جسمانی آن میتوان بر آن نام نهاد.
به دیگر سخن جهان هستی را سوای از شخصیت حقوقیاش جهان واقعیت می نامیم.
این جهان بستر هستی میباشد، وجهان حقیقیریشه در این جهان دارد.
بدیهی است، دیوان شعری نانوشته دیگر تنها دفتریست خالی! ولی با نگاشتن غزل و مثنوی و چارپاره تبدیل به دیوان اشعار حافظ ها، مولانا ها، و خیام ها میگردد.
سخت افزار در رایانه را میتوان همگون و مانندی از جهان واقعیت در عالم هستی دانست، آنچنانکه برنامه هاو دستگاه های نرم افزاری( به مثابه وجود حقیقی) با قرار گیری در فضای سخت افزاری حقیقت مییابند و از جمع این دو با هم رایانه شکل می گیرد.
باید توجه نمود که داشتن سخت افزار بدون( فاقد) نرم افزار ممکن است ،اما بدون سخت افزار داشتن نرم افزار بی معنی است.
واما ریشه حقیقت در واقعیت در مثال بالا، اثر آهن ربائی(مغناطیس) و ماده تشکیل دهنده آن است که بر روی لوح فشرده رایانه ای(CD) قرار دارد و توسط رایانه بر روی آن نوشته میگردد.
نکته دیگر آنکه اگر رایانه را خاموش کنیم، کسری از ثانیه و یا گذشت میلیاردها سال زمان برای روشن کردن دوباره آن هیچ تفاوتی را ایجاد نخواهد کرد.
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم وین یکدم عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیر کهن در گذریم با هفت هزار سالگان سر بسریم
خیام در چارپاره بالا این واقعیت را در قالب برابری و هم سنی با هفت هزار سال گان به استعاره بیان می نماید.
حقیقت، منطق و آفرینش
فهم، اندیشه، تفکر، تخیل، تعقل، تصور، معرفت، وهم، خرد، پندار، رای و بالاخره هر آنچه که در مغز پدید آید را حقیقت نامند.
تا نیابم آنچه در مغز من است یک زمانی سر نخارم روز و شب
تا که عشـقت مطربی آغاز کرد گـاه چنگم گاه تارم روز و شب
آنچه از جهان واقع به مغزمیرسد و در آنجا درک میگردد و مفهوم می یابد حقیقت است، به بیان دیگر ترجمان واقعیت را حقیقت گویند.
این ترجمه در دستگاه مغز و با زبان منطق محقق میگردد.
منطق ، قرارداد، قانون، دستور، فرمول و برنامه ایست که واقعیت را به حقیقت مبدل میسازد. پس میتوان گفت، واقعیت و منطق یعنی حقیقت یا:
حقیقت = منطق + واقعیت
پر واضح است که با تغییر هر کدام از طرفین معادله فوق طرف دیگر نیز تغییر خواهد نمود، بطور مثال با دگرگونی منطق، حقیقت نیز متفاوت خواهد بود، امّا مقدار قدر مطلق معادله همواره ثابت است، باین معنا که چیزی بر آن اضافه و یا از آن کاسته نمی گردد، و مفهوم آن اینست که آفرینش و یا نابودی در کار نیست و تنها تغییر ممکن است، آقای آلبرت انیشتین نیز آنرا در فیزیک با این فرمول معروف اظهارنموده است:
E = mc 2
یک ســـوال : آیا آفرینش ممکن است؟
پاسخ آنست که در جهان واقعیت آفرینش بی معناست ( نظریه نسبیت)، ولی در دنیای حقیقی آفرینش ممکن است، بدین معنا که:
مغز که زاینده جهان حقیقی است، دارای قسمتی بنام حافظه میباشد که اندوختن اطلاعات وارده از جهان واقع را ممکن میسازد، این اندوخته ها میتواند به شکل های گوناگونی مانند اندوخته تصویری، اندوخته صوتی، اندوخته بویشی، اندوخته ... در حافظه ذخیره گردد، و مغز با بهره گیری و تغییر این اندوخته ها میتواند جهانی را بسازد که جهان مجازی نام دارد.
جهان مجازی جهانی است حقیقی که وجود( خارجی) ندارد ، یعنی در جهان واقعی، وجود ندارد.
عمل آفرینش مجازی را تخیل می نامند که میتواند خودآگاه یا ناخودآگاه باشد، قصه، خرافه، افسانه و...
مثال خودآگاه و خواب گونه ای ناخودآگاه از این آفرینش است.
کلمات کلیدی: سرگرمی های فیزیک
فضا
هر وجود حقیقی در بستر و یا محیطی موجود میگردد که آنرا فضا مینامیم ، به بیان دیگر فضا بستر و محیط آفرینش جهان حقیقی است.
فضا اولین قرارداد ، پیش فرض و شالوده جهان حقیقی میباشد، و در این راه هر چه که " در جهان حقیقی " پدیدار و یا ساخته میگردد را شامل میشود.
باید گفت که ماهییت فضا خود نیز حقیقی است ( در ذهن ساخته میگردد ) .
درفضا عناصر اساسی حقیقی، مانند ماهییت ویا محدوده تعریف و مشخص میگردند.
با پدید آمدن فضا مولفه های جدیدی همچون اندازه ، فاصله ، بُعد ، نهایت ، حرکت ، زمان ، ابتدا ، و ... به وجود می آیند. که با توجه به ساختار و ماهییت هر فضا متغییر و یا متفاوت میباشند.
قراردادِ فضا ، تعیین کننده محدوده جهان حقیقی است ، این محدوده هر چه که باشد مبنا فرض میگردد.
نکته بسیار مهم اینست که جهان واقعی استعداد داشتن مولفه های حقیقی را ندارد از این رو فضا سوای ریشه واقعی آن ( بخش فیزیکی یا مادی آن مانند مقدار انرژی که برای به وجود آوردن آن بکار میبریم )، کاملاً حقیقی میباشد.
با توجه به آنچه گفته شد ، بطور کلی میتوان ویژگی های زیر را برای فضا بر شمرد.
· فضا واقعی نیست
· فضا حقیقیست
· فضا قرارداد است
· فضا فرض است
· فضا مبناست
· فضا محدود است
هستی، قرارداد فضا
آنچنانکه پیشتر در مطلب "هستی" رفت قبول وجود هستی قراردادیست، و این قرارداد را فضا مینامیم، بطور کلی در فضا عناصر وجود و آفرینش تعریف میگردند.
بطور مثال اچ تی ام ال ( HTML ) که قراردادیست برای به وجود آمدن فضایی بنام وب جهانی ( اینترنت )، این مثال گونه ایست ازفضا سازی تعقلی.
اما فضاها دیگری نیزدرحوزه های دیگر اندیشه موجود میشوند بطور مثال فضاهای افسانه ای و یا دینی که خود بیشتر در فضای تخیل ممکن میگردند.
انسان، موجود محاسب
انسان زیر گروه حیوانی بشریت است که در دسته موجودات زنده قرار میگیرد.
ویژگی اساسی که این دستگاه زنده را از دیگر حیوانات مشخص مینمایند، قدرتی است که آنرا محاسبه مینامند، به دیگر بیان انسان حیوانی است محاسب.
پس از آنکه داده های خام، به توسط اعضای حسی از جهان واقعیت به مغز رسید برنامه های پنجگانه ( بینائی، شنوائی، چشائی، بویائی و لامسه ) این داده ها را با توجه به برنامه ریزی ماهوی خود تبدیل قالب به جلوه هائی مینمایند که درک مستقیم وظاهری انسان از جهان واقع میباشد، این جلوه ها که همان اعمال دیدن، شنیدن، چشیدن، بوئیدن و لمس کردن میباشند در میان انسان و حیوان و حتی حشرات نیز مشترک بوده و شکل ظاهری جهان واقعیت را بطور مستقیم بر آنان ترسیم میسازد. این احساسات گاهاً در دیگر موجودات زنده بسیار قوی تر و متکامل تر از همان احساسات در انسان میباشد همانطور که شنوائی در خفاش، بینائی در عقاب، بویائی در سگ و یا لامسه در مار، اما آنچه گونه انسان را بطور اخص از دیگرموجودات زنده جدا میسازد برنامه ای بنام حساب است. این برنامه تمامی اطلاعات وارده از جهان واقع به مغز را به قالب دیگری برده که آنرا اطلاعات حسابی مینامیم. در حقیقت اطلاعات در مغز انسان علاوه بر آنکه بصورت مستقیم حس میگردد، بطور مثال دیده یا شنیده میشود علاوه بر آن محاسبه گشته، ریاضیات و قوانین حاکم برآن معلوم و مکشوف میشوند.
بطور عادی ما انسانها برای رفتار خود محتاج به دلیل هستیم، در صورتی که داده های جدید و تازه ای از جهان واقع در یافت نمائیم، ماهیت دستگاه محاسب بطور خودکار آغاز به پردازش اطلاعات مینماید تا با تجزیه و کنکاش در آن قائده، فرمول و اساس بنیادین ساختارهای رسیده را در یابد، پس از هر مرحله از پردازش ماحصل و اطلاعات جدید در حافظه ذخیره شده و این توانائی فراهم میگردد که این نتایج همزمان با دیگر موجودات اطلاعاتی قبلی ساختار بر نامه محاسب را تکمیل و بهینه سازند و مورد استفاده مجدد قرار گیرند، جستجو در اطلاعات و داشته های مغزی را تفکر مینامند. تفکر نمونه ای از برنامه های عقلی و زیر مجموعه برنامه محاسب میباشد.
مزیت دستگاه محاسب در انسان او را به برنامه ریزی، استفاده از ابزار و در اختیار گرفتن برنامه هائی که در دستگاه وجودی او به صورت کلیدی و خودکار( مانند غرایض) وجود دارد قادر میسازد.
علیرغم آنکه ویژگی محاسبه را در دیگر حیوانات نیز کمابیش میتوان مشاهده نمود اما بزرگی حجم مغز در انسان سبب پیدایش ساختار خاصی از دستگاه حافظه، با توان ذخیره سازی بالا میگردد.
حجم مغزی و حافظه رشد یافته و همچنین قدرت پردازش سریع اطلاعات عوامل اصلی ساختاری دستگاه مغزانسانند.
گذشتن فضای ذخیره سازی و سرعت پردازش اطلاعات از حد مشخصی در دستگاه مغز پیدایش برنامه استثنائی محاسبه را موجب میگردد. این برنامه موجد و سر چشمه پر قدرت ترین برنامه ها چون تعقل، تفکر، تخیل، تکلم و ... میباشد.
این برنامه ها منجر به انجام عملیات و سلسله واکنشهائی در دستگاه موجود زنده میگردند که آنانرا رفتار مینامیم. مجموعه این رفتارها را شخصیت گویند.
نهایتاً انکه محاسبه بر نامه ایست که هر گاه موجودی بدان دست یابد او را بشر مینامند.
کلمات کلیدی: سرگرمی های فیزیک