سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نزدیک ترین خویشاوندی ها، دوستی دل هاست . [امام علی علیه السلام]
وبلاگ تخصصی فیزیک
پیوندها
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
* مطالب علمی *
ایساتیس
آقاشیر
.: شهر عشق :.
جملات زیبا
تعقل و تفکر
دکتر رحمت سخنی
بیگانه ، دختری در میان مردمان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
اس ام اس عاشقانه
خاطرات خاشعات
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
وسوسه عقل
پرهیزکار عاشق است !
فروش و تعمیر موبایل در استان یزد
آموزش
وبلاگ تخصصی کامپیوتر
هک و ترفند
فروش و تعمیر موبایل در استان یزد
انجمن فیزیک پژوهش سرای بشرویه
عاشقان خدا فراری و گریزان به سوی عشق و حق®
وبلاگ عشق و محبت ( اقا افشین)
باید زیست
دست نوشته های دو میوه خوشمزه
در دل نهفته ها
روزگاران(حتما یه سری بهش بزن ضرر نمی کنی)
فقط برای ادد لیستم...سند تو ال
تجربه های مدیریت
سولات تخصصی امتحان دکترا دانشگاه آزاد
سولات تخصصی امتحان دکترا دانشگاه آزاد
ارزانترین و بزرگترین مرکز سوالات آزمون دکترا
عکس و اس ام اس عشقولانه
دانلود نرم افزار های روز دنیا
شاهرخ
مکانیک هوافضا اخترفیزیک
مکانیک ، هوافضا ،اخترفیزیک
وبلاگ تخصصی فیزیک و اختر فیزیک
وبلاگ تخصصی فیزیک جامدات
همه با هم برای از بین نرفتن فرهنگ ایرانی
انتخاب
فیزیک و واقعیت
ترجمه متون کوتاه انگلیسی
دنیای بیکران فیزیک
آهنگ وبلاگ

نظام جهانی یا برنامه ی پنهان جهانی پدیده ای تازه یا نوعی اختراع نیست، بلکه همواره در طول تاریخ وجود داشته و پیشرفت علمی و فناوری تنها قانونمند بودن و اهمیت توجه به آن را مشخص کرده است. پویایی آن نیز ناشی از کنش متقابل بین اجزای تشکیل دهنده ی آن است. تا جایی که به تاریخ انسان و ماهیت انسان مربوط می شود، انسان موجودی اجتماعی است و تشکیل جوامع مختلف تابع نظام جهانی است و حکومتها مدعی حفظ و پایداری جوامع و تبعیت از نظام جهانی هستند. موفقیت های مقطعی حکومتها در حفظ جوامع، این تصور را القاء می کرده که چنین حکومتی بهترین نوع حکومت یا روش پایداری جوامع و در نهایت یاری دهنده اعضای جامعه برای رفع نیاز آنها است. رشد برخی از حکومتها موجب پیدایش امپراطوری ها می شده و این رشد و گسترش مقطعی و موقتی، انگیزه های جاه طلبانه ی برخی از اعضای جوامع و سردمداران حکومت را تحریک می کرده یا آنها را به سوی خود فریبی سوق می داده و چنین تصور و القاء می کردند که نظم واقعی و آرمانی همان نظام آنها است و شروع به بسط و گسترش حوزه تحت تسلط خود می کردند تا تمام جهان را تسخیر کرده و بر آن مسلط شوند.

اما امپراطوری ها نیز با دو مشکل اساسی مواجه می شدند که سرانجام به فروپاشی آنها می انجامید. یکی مشکل درونی که ناشی از نارضایتی اقشاری از جوامع بود و دیگری بیرونی که در برخورد با سایر جوامع که ناتوانی آن را برای تسلط بر کل جهان نشان می داد. این مشکلات موجب فرسایش و در نهایت فروپاشی امپراطوری ها می شد. همین برخوردها و جدال بین اقشار جامعه و یا بین حکومتها، عامل پویایی نظام سیاسی حاکم بر جهان است تا به سوی نظم جهانی حرکت کند و برنامه های خود را دائماً تغییر دهد تا به برنامه پنهان جهانی نزدیکتر شود.

بخش قابل توجهی از تلاش اندیشمندان، اقتصاد دانان، حقوقدانان و فلاسفه در جهت کشف قوائد و قوانین حاکم بر روند سیر تکامل تاریخ بوده است تا به این نکته اساسی پی ببرند که نتیجه همه تلاشها و درگیری ها سرانجام به چه می انجامد و انسان چه جامعه ای را بنیاد خواهد نهاد که فارغ از جنگ و ستیز باشد و بدون ظلم و اختلافات شدید طبقاتی، انسان احساس بهروزی و آرامش کند. در این زمینه برخی مکاتب غیر مذهبی و گاهاً ضد مذهبی نیز شکل گرفته است و طرفداران این مکاتب تلاش زیادی کردند تا مکتب خود را در عمل پیاده سازی و اجرا کنند.

مستقل از عملکرد مکاتب مختلف و نقاط قوت و ضعف آنها از نظر تئوری و عملی، این تلاشهای نظری و عملی و جنبش های آزادی خواهانه و انقلابات اجتماعی، سیاسی و صنعتی نشان می دهد که جامعه بشری – حداقل اکثریت مردم – بدنبال تدوین و اجرای برنامه ای هستند که در صورت اجرا، انسان احساس بهروزی و آرامش و امنیت کند. و این برنامه، همان برنامه ی پنهان جهانی است که در بالا مطرح شد.

 

بخش سه - ویژگی های برنامه ی پنهان جهانی  

ما بطور دلخواه می توانیم هر تصوری در مورد انسان، رابطه ی انسان با محیط یا حکومت و رابطه ی حکومت با مردم یا روابط بین حکومتها در سطح جهان داشته باشیم. همچنین با چنین تصوری می توانیم هر برنامه ای را عملی تصور کرده و تلاش کنیم برنامه خود را به اجرا در آوریم. اما جهان مستقل از تصورات ما طبق برنامه ای خاص که در ذات آن تعبیه شده است، روابط بین اجزای خود را قانونمند حفظ می کند. هر عنصر خاصی در برنامه ی پنهان جهانی، نقش خود را طبق قوانین خاصی ایفا می کند و متناسب با کنش سایر عناصر، واکنش نشان می دهد. در بخش یک تحت عنوان کنشها، نشان داده شد که:

 

1 – زمین مستقل از انسان:

پدیده های طبیعی مستقل از انسان و ذهنیت وی، مبتنی بر یک سری قوانین طبیعی روی می دهند. طبیعت نیازمند انسان نیست و مستقل از موجودیت انسان می تواند ادامه داشته باشد. انسان نیازمند طبیعت است و بدون طبیعت وجود نخواهد داشت. بنابراین شناخت قوانین طبیعی و رعایت آنها، لازمه ی تداوم حیات آدمی است. عدم رعایت قوانین طبیعی، موجودیت انسان را با خطر جدی رو به رو می کند.

زمین به عنوان تنها زیستگاه انسان، همانند انسان پدیده ای منحصر بفرد یا حداقل نادر در کل کائنات است. پاسداشت حرمت زمین، یعنی اجتناب از اعمالی که موجب تخریب آن می شود، احترام به حق حیات انسان محسوب می شود و امری لازم است. هر برنامه ای که حرمت زمین را نادیده بگیرد، با برنامه ی پنهان جهانی در تعارض است و محکوم به شکست می باشد.

 

2 – نگاهداری و توزیع صحیح آب:

ارزش و اهمیت آب در زندگی انسان از آغاز حیات انسان شناخته شده بود حتی در بسیاری از اعتقادات مذهبی به آب به عنوان یک عنصر مقدس می نگریستند. بهمین دلیل آلوده سازی آب امری مضموم و گناه محسوب می شد. در هر منطقه ای که دست رسی به آب آشامیدنی مشکلتر بود، آب در آنجا ارزش و اهمیت بیشتری داشت. اما امروزه به دلیل رشد فناوری دست رسی به آب آشامیدنی در بسیاری از مناطق زمین آسان شده و توجه به اهمیت حفظ منابع آبی کاهش یافته است. از طرف دیگر آلوده کردن آب مشکل دیگری است که باید بطور جدی مورد توجه قرار گیرد. هر برنامه ای که به نگاهداری از منابع آبی و توزیع درست آب کم توجه باشد، با برنامه ی پنهان جهانی ناسازگار است و راه به جایی نخواهد برد.

 

3 – هوا، مؤلفه ای جدید در برنامه ریزی

تا قرون اخیر انسان حتی نمی دانست هوا در واقع چیست و تا دهه های اخیر در برنامه ریزی جایگاهی نداشت و هیچ هزینه ای بر بودجه دولتها تحمیل نمی کرد. اما در چند دهه ی گذشته بر اثر مشکلات و بیماری های ناشی از آلودگی هوا، امروزه بخش مهمی از اخبار و اختارهای پزشکی به آلودگی هوا اختصاص یافته است. این امر نشان می دهد که برنامه ی پنهان جهانی مستقل از اندیشه ها و تصورات و تلاش های ما وجود دارد و هرگاه میزان یکی از مؤلفه های آن از حد خاصی عبور کند، نارسایی برنامه ها نمایان می شود یا لزوم توجه به آن مؤلفه در برنامه ریزی ها خودنمایی می کند.

 

4 – اعتراض و دفاع حق طبیعی موجودات

برنامه ی پنهان جهانی بگونه ای اجرا می شود که هرگاه مؤلفه یا جزئی از آن مورد تهدید قرار گیرد و نظم جهانی را مختل کند، در مقام دفاع،  واکنش نشان می دهد. چنین دفاعی حق طبیعی همه ی موجودات است. در گیاهان دفاع از طریق تولید سم انجام می شود. در حیوانات نیز هر حیوانی متناسب با توانش، از حیات خود دفاع می کند. یکی می گریزد و دیگری با چنگ و دندان به مقابله با عامل تهدید کننده می پردازد.

اما در مورد انسان روش یگانه ای برای دفاع وجود ندارد. علاوه بر آن انسان موجودی متفکر، تولید کننده و مبتکر است. افکار انسان در مقام دفاع می تواند سازنده یا مخرب باشد. افکار سازنده به گونه ای می اندیشد که جهت حرکت جامعه را به سوی تبعیت از برنامه ی پنهان جهانی سوق دهد. اندیشمندانی که برنامه ها را به نقد می کشند، یا به توانایی های ذاتی و بالقوه ی اعضای جامعه توجه می کنند و عوامل تهدید کننده را معرفی و راهکارهای برطرف کردن آنها را نشان می دهند، از سازندگان جامعه محسوب می شوند. ابتکارات و تولیدات سازندگان جامعه موجب پیشرفت تمدن و بهروزی بشریت است. اما متإسفانه این گروه معمولاً مورد بی مهری قرار می گیرند و با مخاطرات بسیاری رو به رو می شوند. با وجود این پایداری و انسجام جامعه مرهون تلاش اینان است.

افکار مخرب به گونه ای رفتار می کند که جهت حرکت جامعه را از برنامه ی پنهان جهانی دور می کند. گروه های تبهکاری و باندهای مافیایی، حتی اگر ظاهری موجه و قانونی داشته باشند، یا جنگ افروزان و متجاوزان به حقوق دیگران، ولو آنکه از آنها به عنوان قهرمان یاد شود، جهت حرکت جامعه را از راستای برنامه ی پنهان جهانی منحرف می کنند. ابتکارات و تولیدات اینان مخرب است و تمدن بشری را تهدید می کند. در دهه های اخیر بخش کوچکی از این گروه رشد سرسام آوری داشته و به ترور روی آورده است. تروریسم، به هر شکلی و در هر مقیاسی که عمل کند، موجب انحراف بیشتر جامعه از راستای برنامه ی پنهان جهانی می شود. زیرا تروریسم در بخش تاریک افکار عمومی زندگی می کند و به جای برنامه های نادرست، به اشباحی که نقش اجرایی در برنامه دارند حمله می کند و ظاهر برنامه ها را مورد هدف حمله ی خود قرار می دهد و موجب تداوم بیشتر برنامه های نادرست و انحراف بیشتر آنها از راستای برنامه ی پنهان جهانی می شود.

همانگونه که ملکولهای آب یا بوته ی گل در مقابل آهنگهای موزون و اصوات ناهنجار، واکنش متفاوتی دارند، روح لطیف و ظریف جامعه نیز در مقابل رفتار سازندگان و تخریب کنندگان واکنش متفاوتی دارند. حتی اگر بخشی از افکار عمومی در ظاهر از گروه های تخریب کننده(مثلاً تروریسم یا جنگ طلبان) اظهار رضایت کند، در باطن صدمات ناشی از آن را حس کرده و نسبت به آثار زیانبار آن معترف است. هرگونه سازوکار یا رفتار مخفیانه که از آشکار شدن در مقابل افکار عمومی وحشت داشته باشد، در گروه مخرب قرار می گیرد و از پیشرفت تمدن ممانعت می کند. زیرا اعمال و رفتار مخفیانه موجودیت جامعه را به خطر می اندازد، ولی به دلیل مخفی بودن، حق نقد، اعتراض و دفاع جامعه را از آن سلب می کند و با برنامه ی پنهان جهانی در تعارض اساسی است.

 

5 – کاربری زمین و حق مسکن

با پیشرفت صنعتی و گسترش شهر نشینی، کاربری زمین نیز به عنوان یک مؤلفه ی مهم و تاثیر گذار در برنامه مورد توجه قرار گرفت. هرچند در ظاهر تعیین کاربری زمین از وظایف و اختیارات شهرداری ها، فرمانداری ها و بخشداری ها است، اما به دلیل اهمیت اقتصادی و موقعیت های سیاسی، تعیین کاربری زمین تحت نفوذ صاحبان قدرت سیاسی و مافیای اقتصادی انجام می شود. بنابراین زمین و مسکن را نمی توان یک کالای صرفاً تجاری محسوب کرد و بیشتر جنبه سیاسی دارد.

از طرف دیگر رشد جمعیت شهرها و لزوم توجه به منابع طبیعی، کاربری زمین پدیده ای جدید و ناشی از پیشرفت تمدن جهانی است. امکانات ناشی از پیشرفت تمدن نیز به یک میزان مورد استفاده ی همه ی افراد جامعه قرار نمی گیرد. وابستگی به قدرت های سیاسی و تأثیر انکار ناپذیر نفوذ تراست های اقتصادی در روند توزیع قدرت سیاسی و تفویض امتیازات اقتصادی به مافیای اقتصادی و تراست ها مانع از برخورداری یکسان همه ی اعضای جامعه از امکانات ناشی از پیشرفت تمدن می شود.

این امر موجب شکاف شدید طبقاتی می شود و در نتیجه عده ای به ثروت های نجومی می رسند و برخی دیگر حتی از ابتدایی ترین امکانات برای رفع نیاز اولیه خود، از جمله مسکن محروم می شوند. عده ای در کاخ های افسانه ای زندگی می کنند و برخی دیگر نه تنها امکان ساختن کوخی را ندارند و حتی اگر امکانات ناچیزی هم داشته باشند، به دلیل وجود قوانین و آئین نامه های کاربری زمین اجازه ساختن کوخ را هم ندارند.

داستان گربه عصیان زده(بخش یک) را بیاد آورید. مالکیت یا اجازه ی استفاده از خانه ای تغییر کرد و ساکن جدید خانه برای آسایش بیشتر خود و اعضای خانواده اش، یکسری اقدامات انجام داد. در نتیجه مادری از دیدن، مراقبت و تغذیه فرزندانش محروم شد. هر روز در سطح جهان تغییرات سیاسی انجام می شود و قدرت سیاسی از گروهی به گروه دیگر منتقل می شود. گروه جدید با برنامه های جدیدی به قدرت می رسد و تغییراتی را انجام می دهد و حتی نسبت به بخشی از جامعه یا خارج موضع تهاجمی می گیرد و عده ی زیادی بی خانمان می شوند. یا قراردادهای منطقه ای و جهانی جدیدی منعقد می گردد و توزیع امکانات را دگرگون می سازد و عده ای از برخورداری از ابتدایی ترین امکانات مانند مسکن محروم می شوند.

در حالیکه از نظر برنامه پنهان جهانی، مسکن حق اولیه هر انسانی که مستقل از موقعیت سیاسی، اقتصادی، مذهبی و اجتماعی باید از آن برخوردار باشد. هر برنامه ای که حتی یک نفر را در سطح جهان از چنین حقی محروم کند، با برنامه پنهان جهانی هماهنگ نیست و از پیش محکوم به شکست است.

 

 6 - و اما انسان...

شاید برداشتی که در این قمست آمده ناشی از خودخواهی متأثر از نگرشی نادرست در مورد انسان باشد که برای آدمی جایگاهی ویژه در نظام آفرینش و عرصه ی هستی قائل است. شاید هم مبتنی بر یکسری قوانین نهادینه شده در نهاد طبیعت باشد. نمی دانم. اما هرچه هست این نوشته ی یک انسان است و شاید اگر گربه ای یا جاندار دیگری در توصیف نوع خود رقم می زد -اگر می توانست بنویسد – خود را ممتاز می دانست و بهتر از من احساسات نوع خود را ترسیم می کرد. این را هم نمی دانم.

اما می دانم که نظم جهانی موجود زیبنده ی تلاش اندیشمندان در طول تاریخ نیست و این نظم جهانی شعور، احساسات و عواطف همه ی انسانها را به چالش می کشد و حرمت انسانی را پاس نمی دارد. تمامی مشخصه ها و دست آوردهای تمدن امروزی نتیجه ی تلاش دانشمندان، مخترعان، شعرا، نویسندگان، هنرمندان و فلاسفه ای است که اکثراً با درد و رنج زیستند و بی مهری ها را تحمل کردند و ساختند و نتیجه همین شد که می بینیم. شاید اگر حیوانی به چنین جایگاهی از نظر تمدن می رسید نیز همین گونه نوع خود را ممتاز می دانست.

بینش نادرست نسبت به تمدن و استفاده نامناسب از امکانات منتجه از آن، به جای آنکه منزلتی برای وی فراهم آورده باشد، به تحقیر و تهدیدش پرداخته است. گاردهای محافظ مقامات بلند پایه سیاسی، رجزخوانی های سران کشورها برای یکدیگر، ظهور و سقوط دیکتاتورها و از همه بدتر تروریسم کور نشان می دهد که عالیترین مقامات جهان مورد تهدیدند. در پائیترین سطوح جوامع کسانی قرار دارند که تمدن موجود نه تنها برای آنها بهره ای نداشته، بلکه آنان را از ابتدایی ترین امکانات طبیعی یعنی هوای سالم و مسکن محروم کرده است.

اما انسان، این یگانه آفریده ی اندیشمند و سازنده، هنرمند و آرمان گرا، دل در گرو بهشتی دارد که با هیچ جای زمین همسان نیست. عشق به حکومتی می ورزد که در آن اثری از تبعیض و تحقیر نباشد. تبعیض عامل تحقیر است و تحقیر نیز به نوبه ی خود عامل پیدایش و رشد باندهای تبهکاری، اعتیاد، فحشا و قتل و جنایت و ده ها ناهنجاری دیگر که مخل آسایش و آرامش بشتریت می باشد. در جو اجتماعی آلوده به تبعیض، رئوفت انسانی می سوزد، هوس به جای عشق می نشیند، بیداد جایگزین داد می شود، تنفر جای محبت را می گیرد، طمع جایگزین قناعت می شود، جاه طلبی بر ارزش سالاری چیره می شود، چاپلوسی جای تکریم را می گیرد، ثروت اندوزی، نیک بختی همگان را به باد فنا می دهد و هزاران درد بی درمان دیگر آشکار می شود و سرانجام یتیمان نه تنها از دست نوازش بی نصیب می شوند، بلکه دارائیشان چپاول می شود و خودشان گرفتار گرگ صفتان می گردند. لذا هر برنامه ی تبعیض آلودی، با برنامه پنهان جهانی در تضاد و تعارض اصولی قرار دارد.

 

 بخش چهار – آسیب شناسی نگرش سنتی به قدرت

تمام تجزیه و تحلیل های سیاسی مربوط به روابط بین المللی، بر مبنای قدرت مداری صورت می گیرد. البته این نگرش در دهه های اخیر با ظرافت خاصی تشریح می شود و با تبلیغات گسترده تلاش می شود زیر بنای حقوقی، چاشنی آن شود و در جهت حمایت از حقوق مردم مطرح شود. هرچند این روش کهنه شده و تقریباً همه با این شیوه ی زورگویی آشنا هستند، اما حفظ ظاهر از ملزومات ریاکاری است و علاوه بر آن عده ای را نیز فریب می دهد. این بهانه مانند پاسخ دزدی است که هنگام سرقت در خانه ای دستگیر شد. قاضی از دزد پرسید:" چرا وارد این خانه شدی" و دزد پاسخ داد:" در حال عبور از کنار خانه عبودم که ناگهان صدایی شنیدم که طلب کمک می کرد، برای کمک به صاحب صدا از دیوار بالا رفتم و وارد خانه شدم". هرچه ساکنین خانه می گفتند چنین چیزی نبوده، دزد زیر بار نمی رفت. متجاوزین حرف خود را می زنند و مردم باور خود را دارند.

  این تغییر رویه در توجیه اینکه "حق با قدرت برابر است" ناشی از تغییر بینش مفسران و قدرتمداران نیست، بلکه تحت تاثیر سرعت انتقال اطلاعات و رشد فرهنگی جهانیان است. با وجود این نمی توان در روابط بین المللی فرمول دیرینه ی " حق با قدرت برابر است" را رها شده فرض کرد.

این نگرش تنها در روابط بین المللی بکار نمی رود، بلکه در روابط داخلی و در رابطه ی بین مردم و حکومتها نیز بکار می رود. اگر تغییراتی در رابطه با برخورد حکومتها با مردم ایجاد شده است، آن نیز متأثر از بینش و هویت جدید شهروندان است. هر حکومتی که تأمین کننده ی منافع قدرتهای جهانی باشد، رفتارش با مردم خود چندان مورد سئوال و کنکاش قرار نمی گیرد.

یک مقایسه در مورد آسایش و آرامش شهروندان در قرون متمادی و دوام و تغییر حکومتها و مقایسه آن با قرن بیستم، با همه ی پیشرفتهایی که تمدن جهانی داشته است، نشان می دهد که میزان امنیت و آسایش بشر، رو به بهبود نبوده است. می توان ادعا کرد صدمات وارد به شهروندان عادی در جنگها، در قرن بیستم بیش از یک هزاره بوده است. اگر آرامش و امنیتی هم وجود داشته، ناشی از تغییر نگاه قدرتمندان در استفاده از تسلیحات نظامی نبوده است، بلکه ناشی از پیشرفت تمدن می باشد که انسان امروزی توانمندتر از گذشته شده است.

صدمات وارد به مردم عادی، موجب بروز بسیاری از ناهنجاری و مشکلات موجود در جوامع مختلف شده است.

بررسی روند تولید تسلیحات، اعم از تسلیحات متعارف و تسلیحات کشتار جمعی، نشان می دهد که زرادخانه های جهان انباشته از انبوه تسلیحاتی است که انسان را تهدید می کند. علاوه بر آن سالانه صدها میلیارد دلار و احتمالاً هزاران میلیارد دلار هزینه افزایش تسلیحات و ارتقاء کیفیت آنها می شود. با چنین روندی در تولید تسلحات چگونه می توان احساس امنیت کرد و به آینده خوش بین بود؟

آیا زمان آن نرسیده است که از تاریخ و روند ظهور، رشد و سقوط حکومتها و امپراطوری ها در طول تاریخ درس عبرت بگیریم و گذشته را چراغ راه آینده کنیم؟ تاریخ این واقعیت تلخ را بارها و بارها تکرار کرده است که:" پدران می کشتند و کشور گشایی می کردند، فرزندان قدرت نمایی می کردند و نوادگان شکست می خوردند و قتل عام می شدند". افتخار به کشورگشایی های پدران، التیام بخش زخم قتل عام و اسارت نوادگان نیست.

 

 بخش پنج - جایگاه شهروندان در تعریف قدرت

جامعه بدون دولتی مقتدر که بر اساس قانون روابط بین اعضا را تنظیم و اداره کند، نمی تواند پایدار باشد. وجود دولت در رأس جامعه یک ضرورت انکارناپذیر است. آنچه که در طول تاریخ به ویژه قرون اخیر در مورد دولت و شکل حکومت بیان شده، در نفی لزوم حکومت نبوده و نیست. تنها چیزی که مورد بحث قرار گرفته رابطه ی حکومت با مردم و میزان اختیارات آن و نحوه ی اعمال قانون و تساوی حقوق و تفکیک قوا است که امروزه در سطح قانون به رسمیت شناخته شده و دولتمردان مدعی رعایت آن هستند.

تساوی حقوقی شهروندان، آنچنانکه در قانون پیشبینی شده، بهیچ وجه به معنی آن نیست که شهروندان از حقوق مساوی برخوردارند و حداقل، حقوق ابتدایی و طبیعی آنان ایفاد می گردد.

 


کلمات کلیدی: فلسفه و متافیزیک


نوشته شده توسط مهدی 86/12/16:: 11:33 صبح     |     () نظر