سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چگونه کسی که نشانه های دین را نمی شناسد به بهشت برود؟ [عیسی علیه السلام]
وبلاگ تخصصی فیزیک
پیوندها
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
* مطالب علمی *
ایساتیس
آقاشیر
.: شهر عشق :.
جملات زیبا
تعقل و تفکر
دکتر رحمت سخنی
بیگانه ، دختری در میان مردمان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
اس ام اس عاشقانه
خاطرات خاشعات
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
وسوسه عقل
پرهیزکار عاشق است !
فروش و تعمیر موبایل در استان یزد
آموزش
وبلاگ تخصصی کامپیوتر
هک و ترفند
فروش و تعمیر موبایل در استان یزد
انجمن فیزیک پژوهش سرای بشرویه
عاشقان خدا فراری و گریزان به سوی عشق و حق®
وبلاگ عشق و محبت ( اقا افشین)
باید زیست
دست نوشته های دو میوه خوشمزه
در دل نهفته ها
روزگاران(حتما یه سری بهش بزن ضرر نمی کنی)
فقط برای ادد لیستم...سند تو ال
تجربه های مدیریت
سولات تخصصی امتحان دکترا دانشگاه آزاد
سولات تخصصی امتحان دکترا دانشگاه آزاد
ارزانترین و بزرگترین مرکز سوالات آزمون دکترا
عکس و اس ام اس عشقولانه
دانلود نرم افزار های روز دنیا
شاهرخ
مکانیک هوافضا اخترفیزیک
مکانیک ، هوافضا ،اخترفیزیک
وبلاگ تخصصی فیزیک و اختر فیزیک
وبلاگ تخصصی فیزیک جامدات
همه با هم برای از بین نرفتن فرهنگ ایرانی
انتخاب
فیزیک و واقعیت
ترجمه متون کوتاه انگلیسی
دنیای بیکران فیزیک
آهنگ وبلاگ
چکیده
با طرح معادلة هم‌ارزی از سوی انیشتین، افقهای جدیدی در حوزة پژوهش‌های فلسفی (معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی) دربارة جسم و ماده گشوده شد، و به دلایلی پیچیده و مبهم، تاکنون هیچ تبیین و رویکرد همه‌جانبه‌ای از این موضوع ارایه نشده است. نوشتار حاضر مبانی فلاسفة اسلامی درباره جسم و صورت جسمیه را مطرح ساخته است و با تحلیل و نقادی این مبانی، به رویکردهای نوین در باب تعریف و حقیقت جسم و صورت جسمیه راه می‌یابد. در این رویکرد عالم ابعادی و صورت، منزله عالمی گسترده و مستقل از جسم تبیین شده و جسم در تعریفی جدید، منفک از صورت و سایر خصوصیات مفروض در فلسفة اسلامی به اثبات رسیده است. در باب این رویکرد شواهد و ادلة قاطعی از گفتارهای مهجور ماندة بزرگان حکمت و دین ارایه شده که جنبة تأییدی دارند.
کلید واژه‌ها
حکمت نوصدرایی، فلسفه و فیزیک، جسم، صورت جسمیه، عالم ابعادی، بی‌نهایت بالفعل، جوهریت جسم، فیزیک جدید، ابرریسمان ها.

مقدمه
تعریف جسم به بُعدهای سه‌گانة طول، عرض و ارتفاع اساساً صحیح نیست. بر این اساس، لازمة بُعد‌دار بودن، جسمیت نیست و از این‌روی، عالم صورت و ابعاد، بسی گسترده‌تر از صورت جسمیه است که ابعاد سه‌گانه دارد.
     پرسش اساسی در زمینة ابعاد این است که جسم و بُعد چه نوع ارتباطی با هم دارند. ارتباط میان آنها جوهری و ذاتی است یا عرضی؟ یا اساساً ارتباط تحققی و تشخصی میان آنها برقرار نیست، و رابطه‌شان به نحوة وجود باز می‌گردد؟ صورت و بُعد، عالمی گسترده دارد که صورت جسمیه بخشی بسیار محدود و ناچیز از آن به شمار می‌آید. این نگره دربارة عالم بُعد و صورت، مباحث و نکاتی بسیار اساسی را پیش می‌کشد که اکنون به اجمال به آنها می‌پردازیم، و از این رهگذار، به پاسخ پرسش اساسی مزبور راه می‌یابیم.
1. بسیاری از معارف دینی دربارة ملائکه و نزول آنها بر عالم‌ ماده، با این نگره توجیه و تبیین می‌گردد. ظاهر شدن ملائکه بر حضرت مریم(س)،[1] حضرت ابراهیم(ع)،[2] حضرت زکریا(ع)،[3] یاری رساندن ملائکه به سپاه مسلمین در برخی از جنگهای صدر اسلام،[4] داستان دو ملک هاروت و ماروت،[5] و ملائکة نازل شده بر حضرت لوط(ع)،[6] و نمونه‌هایی از این قبیل‌اند.
این معارف، افزون بر اینکه با مبحث صورت و بُعد به خوبی قابل تبیین و بررسی‌اند، از مهم‌ترین ادلة اثبات عالم صورت و ابعاد به شمار می‌روند. یعنی که همة این ملائکه با صورتها و قالبهای ابعادی در جهان مادی بر انسانهای مادی ظاهر گشته‌اند، و این ظهور ابعادی (با ابعاد سه‌گانه) لزوماً به معنای مادی بودن آنها نبوده، بیانگر عالمی فراتر از ابعاد مادی است. بنابراین عالم ابعاد گسترده‌تر از ابعاد جسمانی بوده، ابعاد سه‌گانه از ذاتیات جسم به شمار نمی‌آیند.
2. فلاسفة مشاء عالم ماده و جسم را با ابعاد سه‌گانه تبیین کرده‌اند. آنان جوهر جسمانی را این چنین تعریف می‌کنند: «الجسم هو الجوهر القابل الابعاد الثلثة»[7] یا «انه هو الذی یمکن ان یفرض فیه ابعاد [خطوط] ثلاثة متقاطعة علی زوایا قوائم».[8] ملاصدرا نیز این تعریف را تقویت کرده و اشکالات وارد بر آن را پاسخ داده است. اما تعریف‌های فیلسوفان مشاء و نیز تقویت و جانبراری ملاصدرا از این تعاریف، ذیل مباحث «صورت جسمیه و ابعاد» و «حقیقت جوهر جسمانی»، کانون انتقادات علمی ـ فلسفی و بازاندیشی قرار گرفته است.

صورت جسمیه، و عالم ابعاد
فیلسوفان مشاء و مکتب صدرایی بر این باورند که جسم در تحقق خارجی به منزله جوهر مستقل (یعنی ماهیت موجود در غیرموضوع و فی نفسه) تشخص و تحقق دارد. همین جوهر مستقل، دارای دو جزء جوهری مستقل دیگر است که هر کدام با وجود جسم تحقق جوهری دارند: «هیولا یا مادة اولی» و «صورت جسمیه». در حقیقت، تصور تعریف ابعاد سه‌گانه با اثبات صورت جسمیه به منزله جوهر خارجی، صحت می‌یابد. صورت جسمیه، جوهری است که «قابلیت بُعد دار بودن» دارد. از این روی، جسم دارای سه بُعد می‌گردد. بر این باور فیلسوفان مشائی و صدرایی انتقاداتی وارد است:

سه بُعدی بودن جسم
اولاً. «دارای سه بُعد بودن» در تعریف جسم جوهری مناسب نیست؛ زیرا جواهر با هم مباین‌اند هر چند در تحقق خارجی با وجود واحد متحقق باشند.[9] ملاصدرا نیز به این حقیقت تصریح کرده است:
از توضیحات گذشته روشن شد که وجود بُعدهای سه‌گانه‌ای که فعلیت موجود باشند در هر یک از معانی مذکور از این ابعاد، مقوم حقیقت جسم نبوده، لازم ماهیت جسم نیز به شمار نمی‌رود و همچنین از لوازم وجود خاص جسم در خارج نیست ... . هیچ یک از این ابعاد داخل در جوهریت جسم نبوده، بلکه از عرضهای لازم خارجی یا مفارق جسم هستند که از توابع و لواحق تحقق جسم به شمار می‌روند... .[10]
وی همچنین در بیان و تشریح قید امکان در تعریف مزبور چنین می‌نویسد:اما قید امکان همان گونه که گفته آمد به این معناست که وجود ابعاد در جسم واجب نیست؛ زیرا آنها مقوم ماهیت و لازم وجود خارجی جسم نیستند.[11]
نقد استاد مطهری بر تعریف جسم به ابعاد سه‌گانه داشتن
گفتیم که این اشیایی که در خارج هستند به نام اجسام ـ که به این لفظ آنها را می‌خوانیم ـ این خاصیت را در آنها می‌بینیم که دارای طول و عرض و عمق هستند. اول سخن این است که آیا جسمیت جسم به این است که واقعاً دارای سه بُعد متمایز از یکدیگر باشد ... [یا نه؟] جسمیت جسم به این نیست که جسم، سه بُعد متمایز داشته باشد؟ اولاً ممکن است که جسم سه بُعد داشته باشد که هیچ‌کدام را نشود از دیگری تمیز داد؛ مثلاً اگر ابعادش متساوی باشد، 15*15*15 باشد، کدام طول، کدام عرض و کدام عمق است؟ اگر کره باشد چه؟ کره که اصولاً هیچ تمایزی میان ابعادش نیست. [و حتی بعد به این معنا هم ندارد].[12] سؤالی که ابوریحان از بوعلی کرد یکی همین است که شما در باب جسم چنین می‌گویید، پس کره چطور؟ جوابی که می‌دهد همین جواب است که جسمیت جسم به این نیست که بالفعل دارای سه بُعد به نحو متمایز باشد؛ بلکه جسمیت جسم به این است که در آن امکان فرض سه بعدی که بر هم عمود باشند هست، که در همة اجسام این است.[13]
اینکه [دربارة] بُعد ما یکی را طول، یکی را عرض و آن دیگری را عمق فرض می‌کنیم... یک امر قراردادی است... . در باب جسم، طول و عرض و عمق مطرح نیست؛ ابعاد متقاطعه مطرح است، آن هم نه ابعاد متقاطعة بالفعل... .[14]
گفتار ملاصدرا
ملاصدرا می‌گوید:
پس ذکر ابعاد متقاطعه بر وجه مذکور، یا به خاطر احتراز از گفتار معتزله دربارة شکل‌گیری اجسام از سطح‌های جوهری است ، و یا به خاطر بیان تمام و کامل تصویر ماهیت جسم و اشاره به اینکه در جسمیت جسم قبول ابعاد سه‌گانه معتبر است.[15] در حالی‌که، صدرالمتألهین در عبارت پیشین می‌گوید: «هیچ یک از این ابعاد داخل در جوهریت جسم نبوده بلکه از ...». بدین ترتیب، مشاهده می‌شود که قول ایشان بی‌اشکال نبوده و با سخن پیشین خود وی تناقص دارد.[16] حتی بوعلی سینا در تعلیقات خود به این حقیقت توجه داشته و می‌نویسد:
«جسمیت جسم به اینکه این ابعاد سه‌گانه در آن بالفعل باشند تحقق و استواری نمی‌یابد...، بلکه جسمیت با امور دیگری غیر از ابعاد سه‌گانه قوام می‌یابد، و این امور (ابعاد سه‌گانه) از خارج به آن عارض می‌شوند».[17]
نظیر همین عبارت در یکی دیگر از تعلیقات شیخ‌الرئیس به چشم می‌خورد: جسم در ذات خودش موجود واحد متصلی است و لازمه‌اش این نیست که در آن بعدی به طور بالفعل تعیّن یابد، بلکه این بعد بالعرض در آن محقق می‌شود.[18]
این تشویش عبارات ملاصدرا ، در آثار بوعلی نیز به چشم می‌خورد؛ چراکه او نیز در همان کتاب به ‌رغم عبارتی که گفته آمد چنین می‌گوید: «صورت جسمیه، و آن [در حقیقت] بعدی است که مقوم و برپادارندة جسم طبیعی است.»[19]
از این گونه عبارات متناقض‌ در مباحث ناظر به طبیعیات، در آثار قدما، اعم از مشائین و پیروان صدرا نیز به چشم می‌خورد که یکی از عوامل اساسی آن، عدم توجه به جنبه‌های تجربی در کشف ماهیت اجسام است، و این مسئله نیز از یک لحاظ به کمبود یا فقدان ابزارهای پیش‌رفته و دقیق امروزی باز می‌گردد. به‌رغم این تناقض در گفتار ملاصدرا در کتاب بزرگش، وی در کتاب مهم دیگر خود ابعاد سه‌گانه را اساساً طرد می‌کند:
         به هر حال بودنِ بُعد به طور کلی در تعریف رسمی یا حدّی جسم به گونه‌ای شرط اساسی نیست، و ما ابعاد سه‌گانه را از وجود خارجی آن انتزاع می‌کنیم. پس نوعی بُعددار بودن، آن هم در درون جسم، نه در سطح آن، اعتبار می‌شود نه در ذات و ماهیت‌ آن.[20]

گسترة عالم صورت و عدم انحصار آن در صورت جسمیه
صورت به این معنا در جسم منحصر نیست و چنان‌که گذشت، عوالم دیگری نیز تحت احکام عالمِ صورت و ابعاد وجود دارند. از این روی، ادعای مبانیت ذاتی ابعاد مثالی با ابعاد جسمانی، نیازمند ‌دلیل است؛ زیرا ابعاد سه‌گانه و در حالت کلی «بُعددار بودن» جزء ماهیت جسم، لازم ماهیت و لازم وجود خارجی جسم نیست که تحقق جسم در خارج (چنان‌که ملاصدرا همچون مشائین، ادعا کرده است)[21] لزوماً با ابعاد سه‌گانه باشد.
بر این اساس، ادعای ملاصدرا در این باره قابل خدشه است؛ آنجا که می‌گوید: «ابعاد این عالم که با حواس ظاهری قابل اشاره است غیر از عالم خیال و مثال است؛ زیرا آسمان و زمین آن عالم غیر از آسمان و زمین این عالم است، و ابعاد، اجرام، اشخاص و کیفیاتش تماماً در حقیقتشان مباین با ابعاد، اجرام، اشخاص و کیفیات این عالم هستند.»[22]
اشکال این گفتار در این است که مباینت حقیقت عالم مثال با عالم جسم در حقیقتِ و مثالی آن دو است، نه در قالب جوهری متصل و ابعادی؛ زیرا عالم ابعاد گستره‌ای فراتر از این دو عالم دارد. عالم مثال و عالم جسم هر دو، صورت و بُعدپذیرند و این امر موجب نمی‌شود که موجودات مثالی، جسمانی، و موجودات جسمانی، مثالی گردند. بنابراین، دربارة جواهر مثالی نیز می‌باید از نو اندیشید.

عدم انحصار تحقق جسم در ابعاد سه‌گانه
هیچ دلیل عقلی، نقلی و حتی عقلایی برای انحصار حقیقت خارجی جسم در تحقق با ابعاد سه‌گانه وجود ندارد. به عبارت دیگر، هیچ دلیلی بر محال بودن تحقق جسم یک یا دو بعدی و حتی جسم با ابعاد بیشتر از سه بُعد وجود ندارد. هیچ فیلسوفی در طول تاریخ فلسفة اسلامی (و حتی قبل از اسلام) دلیلی بر منع چنین تحققی ارایه نکرده است. البته امتناع جوهر فرد که به امتناع تحقق جوهر یک بُعدی و دو بُعدی می‌انجامد در صدد ابطال نظریة جزء لایتجزای متکلمان است، و این امر به ابطال تحقق خط و سطح جوهری می‌انجامد، نه امتناعِ تحققِ بُعدِ کمتر از سه؛ زیرا بعد به معنای امتداد و اتصال است، و اتصال به معنای صورت جسمیه، و صورت جسمیه نیز بالفعل محقق است. بنابراین، بُعد و صورت لزوماً با خط و سطح، که فرضی‌اند، تحقق نمی‌یابد. شاهد این مدعا، نظر ملاصدراست که در بیان حقیقت ابعاد سه‌گانه در تعریف جسم، به امکان وجود جسمِ بی‌بُعد معتقد است:
         اگر قید امکان در تعریف وارد نمی‌شد، تعریف بر جسمی که ابعاد در آن ـ ولو در وقتی از اوقات ـ وجود ندارد، صدق نمی‌کرد و                چون این قید وارد در تعریف شد [که بگوییم یمکن ان یفرض] جسم دارای بعد و هر جسمی که اگرچه از وجود این ابعاد خالی باشد داخل در تعریف می‌شود لکن از امکان وجود این سه بعد هم خالی نیست.[23]
همان گونه که جسم بی‌بُعد تحقق پذیر است، تحقق جسمی با بیش از سه بُعد قابل اثبات است؛ چنان‌که ملاصدرا افزون بر سه بُعد مکانی، بُعد زمانی را نیز بر ابعادِ قابل فرض افزوده است.[24]
استاد مطهری نیز در این زمینه می‌گوید:
جوهر چهار بُعد دیگر برهان ندارند که محال است. می‌گویند در جسم، این چیزی که وجود دارد دارای سه بعد است و امکان اینکه بیش از سه بعد در آن فرض کنیم، چهار بعد در آن فرض کنیم، محال نیست؛ که می‌بینیم امروزه این مسائل مطرح است که آیا ما جسم یک بعدی و دو بعدی داریم یا نه؟ و همچنین آیا امکان اینکه جسمی بیش از سه بعد داشته باشد هست یا نه؟ حتی بعضی ادعا می‌کنند تا دوازده بعدی هم فرض می‌شود. ... گویا در گذشته که ما در این مسئله بحث می‌کردیم به نظرمان رسید که ما دلیلی بر امتناع جسم یک بعدی و دو بعدی نداریم.[25]
بدین ترتیب، نه‌تنها دلیلی بر امتناع جسم یک و دو بعدی در دست نیست، همان‌گونه که گذشت، جسم بی‌بُعد و حتی بیش از سه بُعدی محقق است و کمترین دلیلِ امکان امری، وقوع آن در خارج است.

ابعادِ بیشترِ جسم از منظر فیزیک «ابرریسمان‌ها»
امروزه در شاخة «ابرریسمان‌ها» (Superstring)، که یکی از گرایش‌های فیزیک نظری و کیهان‌شناسی به‌شمار می‌آید، امکان محاسبه و پیش‌خوانی بسیاری از حوادث کیهانی پدید آمده است. از این روی، با محاسبات بسیار پیچیدة ریاضیات پیش‌رفته به سادگی می‌توان به فراسوی زمان دست یافت و درباره گذشته و آیندة جهان مادی کاوش کرد. در یکی از این پژوهش‌ها درباره خلقت اولیه کیهان چنین آمده است:
«در 43ـ10 ثانیه از ابتدای خلقت کیهان ماده و کیهان دارای ده بعد با تناسب چهار، شش بود که در همان زمان شش بعد آن از هم پاشید و چهار بعد آن باقی ماند و به شدت تورم و گسترش یافت [دمای کیهان در این هنگامk 32 + e10بود].»[26]
بدین ترتیب، نویسندة مقاله از ابعاد ده‌گانة آغاز آفرینش کیهان سخن می‌گوید. این مباحث در ذرات بنیادی نیز مطرح است و تا شش بعد مادی در این ذرات کشف شده است. ملاصدرا نیز بیش از سه بعد را تصحیح کرده است و می‌گوید: «ذکر ابعاد متقاطعه، شاید به خاطر بیان تمام تصویر ماهیت جسم بوده و به اعتبار قبول ابعاد سه‌گانه به جسمیت جسم اشاره داشته باشد؛ اگرچه جسم ابعاد بیشتر از سه بعد را نیز قبول کند.»[27]
بر این اساس، ادعای ملاصدرا، که تحقق ماده در عالم خارج، به‌رغم ذاتی نبودن ابعاد سه‌گانه برای آن، منحصر در تحقق با ابعاد سه‌گانه است، رد می‌شود. وی وجود جوهریِ جسم را به نحوی که مصحح ابعاد سه‌گانة طول، عرض و عمق باشد، ضروری دانسته، می‌نویسد:
اما اعتقاد به وجود جوهر جسمانی به طوری که مستلزم جوهریت بوده، علاوه بر آن همراه آنچه که تصحیح‌کنندة طول، عرض و عمق در جوهریت آن باشد، ضروری بوده، نزاعی در مورد آن در میان عقلا وجود ندارد.[28]

جسم بی‌بُعد
مسئله دیگری که در پی این بحث مطرح می‌شود، تحقق جسم بی‌بُعد و بی‌کمیت (بی‌مقدار)، و به عبارت دیگر، تحقق جوهریِ صورت به طور مجزا از تحقق جوهری جسم (و برعکس) است.
لازمة ثابت شدن ابعاد و انتقالِ دیگر خصوصیات ابعاد به انرژی، جسمیت انرژی نیست.[29] در این صورت، تحقق صورت ابعادی (ابعاد سه‌گانه یا کمتر و یا بیشتر از آن) بدون تحقق جسمیت، صورت پذیرفته و فعلیت یافته است. پس جوهریت صورت لزوماً با جسم جوهری متحقق نمی‌شود. همچنین جسم جوهری لزوماً با صورت جوهری به وجود واحد تحقق نمی‌یابد؛ گرچه ابزار حسی‌ نمی‌تواند ورایِ ابعاد و اجسامِ سه‌بُعدی را به نظاره بنشیند و جسم بی‌بُعد را ملاحظه کند، و از همین روست که عقلای عالم، بر اتحاد صورت و ماده در جسم جوهری اذعان دارند.[30] بر این اساس، انرژی و موجودات مجرد از ماده، مانند ملائکه نیز دارای خاصیت فضا و بُعد می‌شوند که البته درباره آنها هم قید تعداد برای بعد و فضا امری اعتباری و عرضی خواهد بود، نه ذاتی. همچنین اینکه فلاسفه می‌گویند «صورت یعنی آنکه ملاک فعلیت شیء است»،[31] بنابر آنچه گذشت، به لحاظ فلسفی اعتبار چندانی ندارد و تسامحی بیش به نظر نمی‌رسد؛ زیرا فعلیت جوهر جسم با فعلیت ذات جوهری‌اش تحقق می‌یابد نه با امر جوهری دیگری که در حقیقت، جوهری مباین با آن است.

 

کلمات کلیدی: فلسفه و متافیزیک


نوشته شده توسط مهدی 86/11/4:: 10:28 عصر     |     () نظر