عدم انحصار تحقق جسم در ابعاد سهگانه
هیچ دلیل عقلی، نقلی و حتی عقلایی برای انحصار حقیقت خارجی جسم در تحقق با ابعاد سهگانه وجود ندارد. به عبارت دیگر، هیچ دلیلی بر محال بودن تحقق جسم یک یا دو بعدی و حتی جسم با ابعاد بیشتر از سه بُعد وجود ندارد. هیچ فیلسوفی در طول تاریخ فلسفة اسلامی (و حتی قبل از اسلام) دلیلی بر منع چنین تحققی ارایه نکرده است. البته امتناع جوهر فرد که به امتناع تحقق جوهر یک بُعدی و دو بُعدی میانجامد در صدد ابطال نظریة جزء لایتجزای متکلمان است، و این امر به ابطال تحقق خط و سطح جوهری میانجامد، نه امتناعِ تحققِ بُعدِ کمتر از سه؛ زیرا بعد به معنای امتداد و اتصال است، و اتصال به معنای صورت جسمیه، و صورت جسمیه نیز بالفعل محقق است. بنابراین، بُعد و صورت لزوماً با خط و سطح، که فرضیاند، تحقق نمییابد. شاهد این مدعا، نظر ملاصدراست که در بیان حقیقت ابعاد سهگانه در تعریف جسم، به امکان وجود جسمِ بیبُعد معتقد است:
اگر قید امکان در تعریف وارد نمیشد، تعریف بر جسمی که ابعاد در آن ـ ولو در وقتی از اوقات ـ وجود ندارد، صدق نمیکرد و چون این قید وارد در تعریف شد [که بگوییم یمکن ان یفرض] جسم دارای بعد و هر جسمی که اگرچه از وجود این ابعاد خالی باشد داخل در تعریف میشود لکن از امکان وجود این سه بعد هم خالی نیست.[23]
همان گونه که جسم بیبُعد تحقق پذیر است، تحقق جسمی با بیش از سه بُعد قابل اثبات است؛ چنانکه ملاصدرا افزون بر سه بُعد مکانی، بُعد زمانی را نیز بر ابعادِ قابل فرض افزوده است.[24]
استاد مطهری نیز در این زمینه میگوید:
جوهر چهار بُعد دیگر برهان ندارند که محال است. میگویند در جسم، این چیزی که وجود دارد دارای سه بعد است و امکان اینکه بیش از سه بعد در آن فرض کنیم، چهار بعد در آن فرض کنیم، محال نیست؛ که میبینیم امروزه این مسائل مطرح است که آیا ما جسم یک بعدی و دو بعدی داریم یا نه؟ و همچنین آیا امکان اینکه جسمی بیش از سه بعد داشته باشد هست یا نه؟ حتی بعضی ادعا میکنند تا دوازده بعدی هم فرض میشود. ... گویا در گذشته که ما در این مسئله بحث میکردیم به نظرمان رسید که ما دلیلی بر امتناع جسم یک بعدی و دو بعدی نداریم.[25]
بدین ترتیب، نهتنها دلیلی بر امتناع جسم یک و دو بعدی در دست نیست، همانگونه که گذشت، جسم بیبُعد و حتی بیش از سه بُعدی محقق است و کمترین دلیلِ امکان امری، وقوع آن در خارج است.
ابعادِ بیشترِ جسم از منظر فیزیک «ابرریسمانها»
امروزه در شاخة «ابرریسمانها» (Superstring)، که یکی از گرایشهای فیزیک نظری و کیهانشناسی بهشمار میآید، امکان محاسبه و پیشخوانی بسیاری از حوادث کیهانی پدید آمده است. از این روی، با محاسبات بسیار پیچیدة ریاضیات پیشرفته به سادگی میتوان به فراسوی زمان دست یافت و درباره گذشته و آیندة جهان مادی کاوش کرد. در یکی از این پژوهشها درباره خلقت اولیه کیهان چنین آمده است:
«در 43ـ10 ثانیه از ابتدای خلقت کیهان ماده و کیهان دارای ده بعد با تناسب چهار، شش بود که در همان زمان شش بعد آن از هم پاشید و چهار بعد آن باقی ماند و به شدت تورم و گسترش یافت [دمای کیهان در این هنگامk 32 + e10بود].»[26]
بدین ترتیب، نویسندة مقاله از ابعاد دهگانة آغاز آفرینش کیهان سخن میگوید. این مباحث در ذرات بنیادی نیز مطرح است و تا شش بعد مادی در این ذرات کشف شده است. ملاصدرا نیز بیش از سه بعد را تصحیح کرده است و میگوید: «ذکر ابعاد متقاطعه، شاید به خاطر بیان تمام تصویر ماهیت جسم بوده و به اعتبار قبول ابعاد سهگانه به جسمیت جسم اشاره داشته باشد؛ اگرچه جسم ابعاد بیشتر از سه بعد را نیز قبول کند.»[27]
بر این اساس، ادعای ملاصدرا، که تحقق ماده در عالم خارج، بهرغم ذاتی نبودن ابعاد سهگانه برای آن، منحصر در تحقق با ابعاد سهگانه است، رد میشود. وی وجود جوهریِ جسم را به نحوی که مصحح ابعاد سهگانة طول، عرض و عمق باشد، ضروری دانسته، مینویسد:
اما اعتقاد به وجود جوهر جسمانی به طوری که مستلزم جوهریت بوده، علاوه بر آن همراه آنچه که تصحیحکنندة طول، عرض و عمق در جوهریت آن باشد، ضروری بوده، نزاعی در مورد آن در میان عقلا وجود ندارد.[28]
جسم بیبُعد
مسئله دیگری که در پی این بحث مطرح میشود، تحقق جسم بیبُعد و بیکمیت (بیمقدار)، و به عبارت دیگر، تحقق جوهریِ صورت به طور مجزا از تحقق جوهری جسم (و برعکس) است.
لازمة ثابت شدن ابعاد و انتقالِ دیگر خصوصیات ابعاد به انرژی، جسمیت انرژی نیست.[29] در این صورت، تحقق صورت ابعادی (ابعاد سهگانه یا کمتر و یا بیشتر از آن) بدون تحقق جسمیت، صورت پذیرفته و فعلیت یافته است. پس جوهریت صورت لزوماً با جسم جوهری متحقق نمیشود. همچنین جسم جوهری لزوماً با صورت جوهری به وجود واحد تحقق نمییابد؛ گرچه ابزار حسی نمیتواند ورایِ ابعاد و اجسامِ سهبُعدی را به نظاره بنشیند و جسم بیبُعد را ملاحظه کند، و از همین روست که عقلای عالم، بر اتحاد صورت و ماده در جسم جوهری اذعان دارند.[30] بر این اساس، انرژی و موجودات مجرد از ماده، مانند ملائکه نیز دارای خاصیت فضا و بُعد میشوند که البته درباره آنها هم قید تعداد برای بعد و فضا امری اعتباری و عرضی خواهد بود، نه ذاتی. همچنین اینکه فلاسفه میگویند «صورت یعنی آنکه ملاک فعلیت شیء است»،[31] بنابر آنچه گذشت، به لحاظ فلسفی اعتبار چندانی ندارد و تسامحی بیش به نظر نمیرسد؛ زیرا فعلیت جوهر جسم با فعلیت ذات جوهریاش تحقق مییابد نه با امر جوهری دیگری که در حقیقت، جوهری مباین با آن است.