نظریه ماکسول با آزمایشهایی با امواج الکترومغناطیسی تایید شدند و آزمایشهای هرتز خیلی زود برای تمام دانشمندان سراسر جهان شناخته شدند. و بدین ترتیب اندیشه استفاده از امواج الکترومغناطیسی برای مخابرات و حتی برای انتقال بی سیم ، انرژی پدیدار شد.
پوپوف فیزیکدان و مهندس برق با تکرار آزمایشات هرتز طرح سوار کردن را بهبود بخشید. و در خلال سال 1889 توانست در تشدید کنندههای گیرنده حرفههایی را بوجود آورد که در سالن بزرگ و بدون تاریک کردن ، مرئی باشد. بزودی او متوجه شد که برای استفاده علمی از امواج الکترومغناطیسی ، اول از همه گیرنده حساس و مناسبی مورد نیاز است.
ویژگیهای اصلی اولین گیرنده پوپوف چه بود و اساس کار آن چیست؟ پوپوف برای بهتر شدن حساسیت گیرنده از پدیده تشدید استفاده کرد. مزیت دوم اختراع پوپوف در آرایه آنتن گیرنده بسیار خوبی بود که گستره دریافت امواج را به مقدار خیلی زیادی افزایش داد و هنوز هم در ایستگاههای دریافت موج رادیویی بکار میروند. ویژگیهای ممتاز در گیرنده پوپوف در روش ثبت فیزیک امواج است. برای این منظور پوپوف بجای جرقه وسیله خارجی را بکار برد، یعنی موج یابی را که به تازگی توسط برنلی اختراع شده بود، در تجارب آزمایشگاهی بکار گرفت.
برادههای ظریف آهن در یک لوله شیشهای قرار داده میشوند دو سیم به دو انتهای شیشه محکم شدهاند، بطوری که با برادهها تماس دارند. در شرایط عادی مقاومت الکتریکی بین برادههای مجزا نسبتا زیاد است، بطوری که کل موج یاب مقاومت بالایی دارد. موج الکترومغناطیسی جریان متناوب با فرکانس بالا در مدار موج یاب ایجاد میکند و جریان مخصوص بین برادهها باعث میشود که آنها به هم جوش بخورند. در نتیجه مقاومت موج یاب ناگهان افت میکند.
برای افزایش مقاومت موج یاب تا مقدار اولیه و حساس کردن دوباره آن به امواج الکترومغناطیسی باید آنرا تکان داد. پوپوف موج یابی را در مداری شامل باتری و یک رله تلگراف قرار داد. قبل از وارد شدن موج الکترومغناطیسی مقاومت موج یاب زیاد است و جریان جاری از آن و رله ضعیف است و آرمیچر جذب آهنربای الکتریکی پایینی نمیشود.
وقتی که موج الکترومغناطیسی ظاهر شد، مقاومت امواج موج یاب افت میکند، جریان الکتریکی به تندی فردی مییابد و رله آرمیچر جذب آهنربای الکتریکی میشود. بنابراین اتصال رله آهنربای پایینی که یک زنگ الکتریکی معمولی را به باطری وصل میکند، برقرار میشود. چکش به زنگ میخورد یا سوراخی بر نوار کاغذی متحرک ثبت میکند و به این ترتیب ورود موج خبر داده میشود. در حرکت به عقب چکش به موج یاب میخورد و در نتیجه حساسیت آن برقرار میماند. به این ترتیب پوپوف به اصطلاح رله مدار اتصال را تحقق بخشید.
|
انرژی خیلی کم امواج ورودی بطور مستقیم برای دریافت (مثلا برای هر جرقه) بکار نمیرود، بلکه برای کنترل چشمه انرژی که وسیله ثبت کننده را تغذیه میکنند، بکار گرفته میشوند. در گیرندههای رادیویی امروزی ، لامپهای الکترونی جایگزین موج یاب شدهاند، ولی اساس رله به قوت خود باقی است. لامپ الکترونی اصولا مثل رله کار میکند. سیگنالهای ضعیفی که به لامپ داده میشوند قدرت و جریان چشمههای تغذیه لامپ را کنترل میکنند.
به علاوه پوپوف در گیرندهاش اساس پسخوراند را که هنوز هم در مهندسی رادیو بکار میرود، نشان داد. سیگنال تقویت شده در خروجی گیرنده (مدار زنگ الکتریکی) بطور خودکار بر ورودی گیرنده (مدار موج یاب) اثر میکند. پسخوراند در اختراع پوپوف از اساس امر به کلی تازهای است.
پوپوف در بررسیهای بیشتری که همراه با ریبکین آنجام داد به دریافت سیگنالهای صوتی نیز پی برد و معلوم شد که اگر سیگنالها برای بکار انداختن موجیاب خیلی ضعیف باشند، تماسهای ناچیز برادهها به صورت آشکارساز عمل میکند. و هر سیگنالی با صدایی در تلفن متصل به موج یاب همراه است. این کشف امکان داد تا گستره مخابرات رادیویی وسیع شود.
قدم بعدی که در تکامل رادیویی خیلی سریع پس از اختراع پوپوف برداشته شد و آن بهبود فرستندهها بود فاصله جرقه را از آنتنها حذف کردند و بجای آن مدار نوسانی خاصی قرار دادند که به صورت چشمه نوسانها کار میکرد. آنتن متصل به این مدار به صورت تابشگر امواج عمل میکند. اختراع لامپهای الکترونی توسط لوی دوفارست (ت1906) دانشمند آمریکایی که راه را برای ایجاد چشمههای نوسانهای الکتریکی نامیرا باز کرد، در تکامل رادیو اهمیت فوق العادهای داشت. این اختراع نه فقط سیگنالهای تلگرافی ، بلکه انتقال صوتهای کلامی ، موسیقی و غیره را نیز توسط رادیو میسر ساخت، یعنی مخابرات بی سیم و پخش رادیویی را تحقق بخشید.
کلمات کلیدی: مغناطیس