تاثیر مکسول در انقلابی که در اندیشه ی واقعیت فیزیکی به وقوع پیوسته است. اعتقاد به وجود یک جهان خارجی مستقل از شخصی که آن را درک می کند پایه ی تمام علوم طبیعی است . ولی از آنجا که ادراک حسی فقط بطور غیر مستقیم اطلاعاتی از این جهان خارجی یا واقعیت فیزیکی به ما می دهد لهذا این واقعیت فیزیکی را تنها باید از راه تجسس به دست آورد. از این جا معلوم می شود که مفهوماتی که از واقعیت فیزیکی برای ما حاصل می شود هیچگاه به مرحله ی نهایی نخواهد رسید بلکه باید همواره آماده ی تغییر و تعویض این مفهومات، که همان اصول موضوعه ی اولیه ی علم فیزیک است باشیم تا بتوانیم واقعیت های مشهود را هر چه دقیقتر و کاملتر و منطقی تر مورد تتبع و تحلیل قرار دهیم. نظری به تاریخ علم فیزیک نشان می دهد که در طی ادوار و قرون چه تغییرات شگرفی در آن به وقوع پیوسته و در راه بسط و گسترش آن چه مراحل دشواری پیموده شده است.
از آن زمان که نیوتن فیزیک نظری را پی ریزی کرد، بزرگترین تغییری که در اصول اولیه ی فیزیک روی داده نظراتی است که به وسیله ی فاراده و مکسول در باب پدیده ی برقاطیس عرضه شده است. بنابر اصول نیوتنی حقیقت فیزیکی با مفهومات فضا زمان نقطه ی مادی و نیرو مشخص می گردد. حوادث فیزیکی از نظر نیوتن به صورت حرکاتی از نقاط مادی در فضا تلقی می شوند و این حرکات تابع قوانین ثابتی هستند. نقطه ی مادی تنها شکلی است که با آن می توان واقعیت را هنگام بحث در تغییراتی که در آن صورت می گیرد نمایش داد. و این تنها وسیله ی نمایش امر واقع است تا آن حد که این امر واقع قابل تغییر باشد. واضح است که مفهوم نقطه ی مادی از جسم محسوس برخاسته است، و پس از انتزاع کلیه ی خواص انبساط، شکل، جهت در فضا،و خصوصیت های درونی این اجسام که فقط و فقط خاصیت و جبر حرکت انتقالی و مفهوم قوه برای آنها مانده است به دست می آید. اجسام مادی را که از جنبه ی ذهنی موجد پیدایش تصور نقطه ی مادی برای ما شده اند، اکنون، می توان به عنوان مجموعه ای از نقاط مادی تلقی کرد. ضمنا باید خاطر نشان ساخت که اساس این طرح نظری جنبه ی اتمی و مکانیکی دارد. هر حادثه ای را می بایست صرفا از جنبه ی مکانیکی یعنی به عنوان حرکات نقاط مادی، بر طبق قانون حرکت نیوتن تعریف و توصیف نمود. نارساترین و غیر موجه ترین سیمای این دستگاه، صرف نظر از اشکالاتی که با مفهوم فضای مطلق ملازمه دارد، و اخیرا، یک بار دیگر، پیدا شده در تعریفی است که برای نور قائل شده و به پیروی ار اصول کلی، آن را هم متشکل از نقاط مادی دانسته است. حتی در همان عصر نیوتن هم در باب ایت سوال که ( پس از جذب نور این نقاط مادی سازنده ی نور چه می شوند) مباحثات زیادی به عمل آمد. از این گذشته در کار آوردن نقاط مادی دارای خصوصیات کاملا متفاوت، که آنها را به صورت فرض مسلمی برای نشان دادن جرم وزن دار و نور قبول کرده اند، اصولا منطقی به نظر نمی رسد. بعدها ذرات الکتریکی نیز به اینها علاوه شد و نوع سومی با خصوصیات دیگر در کار آمد. علاوه بر آن نقطه ی ضعف دیگری هم در پیش بود، و آن اینکه نیروهای عملی متقابلی که معرف و مشخص حوادث هستند، لزوما به صورتی کاملا دلبخواه و اختیاری در نظر گرفته می شد. با آنکه چنین تصوری از واقعیت در بسیاری موارد، برای توجیه امور قانع کننده به نظر می رسید ولی آیا چه شد که دانشمندان ناگزیر از آن صرف نظر کرده اند؟
نیوتن، برای آنکه به دستگاه خود یک صورت بندی ریاضی بدهد، ناگزیر مفهوم کسور دیفرانسیلی را در کار آورد و قوانین حرکت را به صورت کلی معادلات دیفرانسیلی عرضه داشت؛ و شاید این بزرگترین خدمت علمی باشد که فکر و نبوغ یک فرد در جهان علم انجام داده است. معادلات با مشتقات جزئی برای این منظورمورد لزوم نبود، ونیوتن هم هیچگونه استفاده ی منطقی از آنها نمی برد؛ ولی این معادلات برای صورت بندی اصول مکانیک اجسام تغییر شکل پذیر ضروری می نمود این امر بر اثر توجه به این واقعیت است که در چنین مسائلی این مطالب که ( چگونه قابل تصور است که اجسام از نقاط مادی ساخته شده باشند؟) چندان اهمیتی نداشت که سرلوحه ی پژوهشهای وی قرار بگیرد.بدین ترتیب معادله ی با مشتقات جزئی که نخست به صورت کنیزیکی به اندرون فیزیک نظری گام نهاده بود، بتدریج شهبانوی آن گردید. این تحول در قرن نوزدهم یعنی در آن هنگام صورت گرفت که نظریه ی موجی نور، در اثر واقعیت های مشهود، جایی برای خود باز کرده و استقراری یافته بود. سیر نور در فضای خالی به عنوان تموجات اتر توجیه شد و دیگر تصور مجموعه ای از نقاط مادی، در آن عصر، امری بی اساس به نظر می رسید. اینجا بود که، برای اولین بار، معادله ی با مشتقات جزئی به عنوان بیان طبیعی حقایق اولیه ی فیزیک وارد میدان شد، و بدین ترتیب، در گوشه ای از عرصه ی فیزیک نظری، مفهوم میدان پیوسته، در برابر نقطه ی مادی، برای نمایش دادن حقیقت قیزیکی جلوه گر شد. این ثنویت ، حتی تا این زمان، هنوز باقی است؛ وچنانچه لازمه ی آنست، مایه ی پریشانی خاطر کسانی میشود که به نظم عادت دارند. اندیشه ی واقعیت فیزیکی گرچه جنبه ی اتمی خود را از دست داد، ولی به صورت مکانیکی صرف باقی ماند، و دانشمندان هنوز بر آن بودند که هر گونه حوادثی را به عنوان حرکت اجرام لخت بیان و توجیه نمایند؛ و ظاهرا هیچ راه دیگری برای ملاحظه ی اشیاء قابل تصور نبود. در همین هنگام بود که تغییر و تحویل عظیمی روی نمود تغییری که همواره با نام فاراده، مکسول، و هرتس ملازمه دارد. ناگفته نماند که در این انقلاب علمی سهم عمده از مکسول است. همو بود که ثابت کرد که دستگاه مضاعف معادلات دیفرانسیلی وی که در آن میدانهای برقی و مغناتیسی به صورت متغییرهایی وابسته به هم می باشند کلیه ی اطلاعاتی را که تا آن تاریخ باب پدیده های نور و الکتریسیته در دست بود در بر می گیرد و آنها را بخوبی توجیه می کند وی عملا می کوشید تا این معادلات را به صورت ساختمان تصوری یک طرح مکانیکی بیان و تفسیر نماید. مکسول در آن واحد با چندین ساختمان تصوری کار می کرد، ولی هیچکدام را به صورت قطعی تلقی نمی نمود، بطوریکه تنها معادلات امر اصلی بود، و نیروهای میدان حقایقی نهایی بشمار می رفت که به هیچ چیز دیگر قابل تحویل نبود. در سالهای اول قرن بیستم مفهوم میدان قرار گرفته،و متفکرین جدی اعتقاد به تحقق یا امکان توضیح معادلات مکسول را طرد کرده بودند ولی بزودی در صدد آن بر آمدند تا نقاط مادی و لختی آنها را با کومک نظریه ی مکسول، بر مبنای نظریه ی خطوط میدان توضیح دهند؛ لیکن این مجاهدات به موفقیت نهایی نینجامید . اگر نتایج فردی مهمی را که کارهای علمی مکسول در مباحث عمده ی علم فیزیک به وجود آورده است کنار گذاشته و توجه خود را صرفا متمرکز به تغییراتی بکنیم که به وسیله ی وی در تصور ما از ماهیت واقعیت فیزیکی صورت گرفته است، می توان چنین گفت که دانشمندان قبل از مکسول واقعیت فیزیکی را تا آنجا که سخن از نمایش حوادث طبیعت است به صورت نقاطی مادی تصور می کردند که تغییرات آنها منحصرا بر اثر حرکات است، و این حرکات تابع معادلات دیفرانسیلی می باشند. پس از مکسول واقعیت فیزیکی به
صورت میدانهایی پیوسته تلقی می شد که از لحاظ مکانیکی قابل بیان نبوده بلکه تابع معادلات با مشتقات جزئی بودند این تغییر در مفهوم واقعیت مهمترین و باورترین تغییراتی است که از زمان نیوتن به بعد در علم فیزیک حاصل گردیده است. در عین حال هنوز تمام برنامه ی تکامل به معرض اجرا در نیامده بود. دستگاه هایی موفقیت آمیز فیزیک که از آن به بعد عرضه شده است، حالت یک نوع سازشی بین این دو طرح را دارد و به همین علت هم با آنکه ممکن است در بعضی رشته ها موجد پیشرفتهای عظیم شده باشند معهذا جنبه ی موقتی دارند و از لحاظ منطقی ناقص اند. اولین دستگاه قابل ذکر، نظریه ی لورنتس در باب الکترونها است که در آن میدان و ذرات الکتریکی در فهم حقیقت دوشادوش و هم ارز یکدیگر در نظر گرفته شده اند. پس از آن نظریه های نسبیت خاص و عام است که گرچه اساسا مبتنی بر اندیشه های است که با نظریه ی میدان سرو کار دارند معهذا نتوانسته اند از دخالت دادن نقاط مادی و معادلات دیفرانیلی احتراز نمایند آخرین و مهمترین ابداع اصول فیزیک نظری یعنی مکانیک کوانتوم اصولا با هر دوی این طرح ها که برای اختصار آنها را مرتبا نیوتنی و مکسول می خوانیم مغایرت دارد. زیرا کمیت هایی که در قوانین به کار می آیند ادعای این ندارند که حقیقت علمی را توصیف می کنند بلکه احتمالات تجدید و تکرار یک واقعیت فیزیکی مورد نظر را تشریح می نمایند. دیراک که به نظر من مهمترین طرز بیان منطقی این نظریه را مدیون او هستیم چنین متذکر می شود که شاید مشکل باشد که مثلا تعریفی نظری و چنان جامع برای فوتون پیدا کنیم که خواننده و شنونده بتواند تشخیص دهد که آیا این فوتون در ضمن مسیر خود از یک سویده که (به طور مورب ) در سر راه آن قرار داده شده عبور خواهد کرد یا نه؟من هنوز عقیده دارم که دانشمندان فیزیک به این زودی ها به این نوع بیان غیر مستقیم واقعیت – حتی اگر نظریه محتملا به نحوی رضایت بخش متکی بر نظریه ی نسبیت خاص باشد اقناع نخواهد شد. و اطمینان دارم که باید بار دیگر مجاهدات خود را صرف این کنند که برنامه ی مکسولی را به مرحله ی اجرا در آورند . یعنی واقعیت فیزیکی را از طریق میدانی که بدون استثناء با معادلات با مشتقات جزئی سازگار است توضیح و تفسیر نمایند.
کلمات کلیدی: فیزیک نوین
کلمات کلیدی: فیزیک نوین
کلمات کلیدی: سرگرمی های فیزیک
نسبیت
یک اصل بسیار، بسیار مهم:
همه چیز نسبی است (حتی همین جمله...!).
این جمله بدین معناست که مطلق هم میتواند وجود داشته باشد.
باید توجه داشت که صرفِ امکانِ فرض وجود امر مطلق، نمی توان بر وجود آن اصرار کرد، به دیگر بیان وجود مطلق ممکن است، هر چند که اصراری براثبات آن نیز نیست.
فراموش نکنیم در صورتی که قبول کنیم همه چیز مطلق است، امر نسبی امکان وقوع نخواهد داشت.
و چنانچه بگوئیم هیچ چیز مطلق نیست، این بدان معناست که امر مطلق، ولو با در نظر گرفتن حالت "فرض محال" نیز غیر ممکن است. و دیگر آنکه معنای عبارت فوق خود ناقض مضمون میباشد، بدین صورت که حتی این عبارت نیز مطلق نمیباشد، یعنی آنکه میتواند مطلقی هم وجود داشته باشد، هر چند که اصرار و انکاری هم بر اثبات تحقق آن وجود نداشته باشد.
موجود زنده
موجود زنده چیست ؟
موجودی را زنده خوانند که دارای استعداد زایش باشد.
لازم است دقت داشت که شرط استعداد دلیل توانائی نمی باشد، آنچنانکه نهال (در گیاهان ) یا کودک (در آدمی) با آنکه بالفعل توانائی تولیدمثل را ندارند اما زنده نامیده میشوند، زیرا که بالقوه مستعد زایش هستند.
رشد و ترمیم ، صورتهائی از استعدادِ زایش میباشند، چنانچه بالندگینطفه به جنین، نوزاد، کودک، نوجوان، جوان، تا...، پیری و مرگ مثال هائی از رشد ، و بهبودِ جراحت در بدن، نشانی از ترمیم میباشد.
سوال: آیا بذر گیاهان، موجود زنده میباشد؟
بودن یا نبودن، مسئله این است ...
دکارت : من فکر میکنم ، پس هستم
پرفسور هشترودی : من هستم ، پس فکر میکنم
اما من فکر میکنم : من هستم و فکر میکنم ...!
امّا براستی معنای هستی و نیستی ، بودن و نبودن ، وجود و عدم و ...چیست؟
واقعیت آنست که ما در عالم وجود قرار داریم و در جهان هستی زندگانی میکنیم(در حقیقت درک این مطلب کاملاً اختیاری و قراردادیست و باور آن به عهده خود شماست، در غیر این صورت البته، کاملاً حق دارید که بخواهید فکر کنید که نیستید !!! هر چند در عالم اندیشه هر چیز ممکن است. ) - اما در صورت قبول هستی و وجود :
نیستی چیست؟ و چگونه به وجود آن پی میبریم …؟
بافت، جنس و کیفیت آن چگونه است، در کجا قرار دارد و موقعیت آن چیست ؟
چگونه میتوان نیستی را لمس، تصور و ادراک کرد، یا مثال هائی از آن برشمرد ؟
واقعیت آنست که نیستی در معنای مطلق کلمه نیست(وجود ندارد )، و این خود بهترین معنای نیستی می باشد، و جالب تر آن که این عبارت تنها در مورد معنی نیستی سخن میراند و نه در باره وجود آن.
هر چند که بدلیل ماهیت متفاوت هستی و نیستی وجود نیستی در عالم واقع(جهان هستی و وجود ) منطقاً محال و ناممکن میباشد، اما از آنجا که در عالم اندیشه هیچ فرض محالی، محال نمی باشد، بنا بر این میتوان وجود نیستی را محتمل دانست.
هستی
آن چنان که :
آفتاب آمد دلیل آفتاب
باورِِ وجودِ هستی، کاملاً قراردادی است.
در این قرارداد، هستی شامل " همه " و " هر " میباشد. یعنی همه چیز و هر چیز در آن به وجود می آید.
در حقیقت هستی، دسـتگاه آفرینش میباشد و همه و هر چیز در آن بود می گردد.
با چنان قرارداد و چنین تعریفی ماهیت هستی، دارای دو جنسِ حقیقت و واقعیت میباشد. که زین پس آنها را در دو قالبِ جهانِ حقیقی و جهانِ واقعی خواهیم شناخت.
کلمات کلیدی: سرگرمی های فیزیک
اخترشناسان ادعا می کنند با این سیستم جدید می توانند سیاراتی در اندازه مشتری را در فاصله 26 سال نوری زمین تفکیک کنند .
تلسکوپ 5/6 واقع در قله هاپکینز در ایالت آریزونای آمریکا به ابزار جدیدی مجهز شده است که می تواند تصاویر ناب و بی نظیری از جهان تهیه کند.این پیشرفت جدید در فناوری سیستمهای اپتیک سازگار با کمک آینه ثانویه جدید این تلسکوپ به دست آمده است که بیش از 70 سانتیمتر قطر و ضخامتی کمتر از دو میلیمتر دارد.این آینه ثانویه در یک میدان مغناطیسی واقع شده هر یک هزارم ثانیه یکبار تغییراتی در انحنای آن به وجود می آید که موجب اصلاح تصویر نهایی و رهایی آن از تاثیرات اغتشاشات جوی می شود. این تلسکوپ که در سال 1970 ساخته شده بود به نام تلسکوپ با آینه چندگانه MMT نامیده شد. در سال گذشته 6 آینه تشکیل دهنده آینه اولیه آن با یک آینه یکپارچه 5/6 متری تعویض شد .( اگر چه این تغییر موجب تغییر نام این تلسکوپ نشد). پس از این تعویض دانشمندان رصدخانه دانشگاه آریزونا در آمریکا و رصدخانه اختر فیزیک آرستری ایتالیا بر روی ساختار آینه ثانویه این تلسکوپ متمرکز شدند و سرانجام موفق شدنداین آینه ثانویه را که قلب سیستم اپتیک سازگار این تلسکوپ است را تهیه کنند.
در طراحی سیستم اپتیک سازگار از دو استراتژی کلی استفاده می شود اول آنکه هدفی مصنوعی ( مانند یک ستاره مجازی که توسط پرتو لیزر ایجاد شده است) برای تلسکوپ تعیین می گردد و از آن پس سیستم تنظیم فوکوس تلسکوپ با توجه به تغییرات ظریفی که براثر اختلالات جوی در تصویر ستاره مجازی ایجاد می شود به تصحیح و تنظیم فوکوس تصاویر می پردازد.در روش دوم سیستم کنترلی بر روی آینه تلسکوپ تعبیه می گردد که پس از ثبت اغتشاشات جوی با اعمال تغییرات جزیی در انحنا آینه ها اثر این اغتشاشات را از بین می برد. در تلسکوپ MMT نیز از همین استراتژی استفاده شده است.
در سیستم جدید اصلاح پرتوهای نوری مشتقیما توسط آینه ثانویه صورت می گیرد.و نتایج حاصله نشان از کارآمدی ان دارد. فناوری بالا و مراحل بسیار مشکل ساخت آینه ای با خصوصیات آینه ثانویه MMT که قابلت انحنا پذیری سریع داشته باشد اصلی ترین علتی بود که این سیستم اپتیک سازگار تا کنون به کار گرفته نشود. تیم سازنده این سیستم نیز پس از صرف چندین سال مطالعه و تحقیق این گام بزرگ را برداشته اند. در سیستم اپتیک سازگار طراحی شده برای MMT یک حسگر بسیار حساس اغتشاشات جوی را ثبت و به کامپیوتری که پشت آینه ثانویه قرار دارد منتقل می کند. این کامپیوتر نیز با کنترل 336 محرک الکترو مغناطیسی به اعمال تغییرات انحنا در آینه ثانویه می پردازد که در نتیجه نور جمع آوری شده از آینه اولیه با بالاترین کیفیت ممکن واردسیستم فوکوس می گردد.اخترشناسان این تلسکوپ را در آبان و دی امسال مورد آزمایش قرار دادند که نتایج آن کاملا رضایت بخش بود . یکی از محققان این طرح اعلام کرده است با کمک این ابزار می توان سیاره ای در اندازه های مشتری را در فاصله 26 سال نوری از زمین مستقیما آشکار کرد. اخترشناسان امیدوارند با نصب این سیستم برروی تلسکوپهای بزرگتر بتوانند سیارات زمین مانند را حول ستاره های نزدیک جستجو و پیدا کنند.
کلمات کلیدی: اپتیک