در سال 1341 دو گروه از پژوهشگران بطور جداگانه و تقریبا همزمان با یکدیگر در شهر نیویورک اعلام کردند، نوع سومی از لیزر را که اساس کار آن با تمام لیزرهای پیشین متفاوت است ساختهاند. آنها مدعی شدند که این لیزر جریان برق را مستقیما به جریان منظمی از فوتونها تبدیل میکند (این عمل صرفا به گذر جریان نیرومند و صیقل دادن و جو انتهایی بلور آرسیند گالیوم به عنوان آینههای لیزر صورت میگیرد).
کشف این لیزر تا حدی تصادفی بود، زیرا برخی از فیزیکدانان و پژوهشگران متوجه شده بودند که از دو قطبیها نیم رسانا ، درخششهایی با طول موجی در حدود 7000 آنگستروم خارج میشود و آن را به گسیل القایی نسبت دادند و بر همین پایه لیزر نیم رسانا را طراحی نمودند.
این لیزرها از اجسامی که در الکترونیک کاملا شناخته شدهاند ساخته میشوند و همه این اجسام نیم رساناها هستند، مانند: آرسیند گالیوم و ژرمانیوم. لیزرهای نیم رسانا بجز اجسام یاد شده از اجسام دیگری که مناسب تشخص داده شدهاند نیز تهیه میشوند، مثل PbSe ، PbTe ، InAS ، InP لیزرهای نیم رسانا دارای پیوند p-n میباشند، که وجه n به پتانسیل منفی بسته میشود و وجه p نیز به پتانسیل مثبت متصل میگردد. عنصرهایی که ناحیه p را تشکیل میدهند الکترونهای ظرفیتی کمتری نسبت به ناحیه n و حالت خالی از الکترون و به عبارت دیگر و پر از حفره (یا جای خالی الکترون) در ناحیه p بوجود میآید.
نیم رساناها از نظر مقاومت الکتریکی جایی بین مواد رسانا و نارسانا دارند. در آنها فاصله بین نوار رسانش و نوار ارزش یا ظرفیت در حدود یک الکترون ولت است و این امر اندکی رسانایی الکتریکی را موجب میشود، ولی نه به اندازه رساناهای خوب مانند فلزها. میزان رسانایی مادهای نیم رسانا ، هم چون ماده رسانا ، بستگی به دما دارد. ولی بر عکس آنها ، زیرا رسانایی اجسام رسانا با افزایش دما معمولا کاهش می یابد در حالیکه رسانایی نیمه رساناها با افزایش می یابد.
برای شروع گسیل القایی بلور ، جریان بسیار بالایی از آن میگذرانند و این جریان باعث ایجاد گرما میشود. همین گرما منجر به تغییر شکل بلوری این اجسام نسبت به حالت نخستین میگردد و حال آنکه اندکی تغییر شکل باعث از کار افتادگی لیزر میگردد. بنابراین باید شیوهای یافت که لیزر را خنک کند. شرایط لازم برای عمل این مجموعه ، بدین ترتیب یافته شد که در دمای زیر 20 درجه کلوین (یعنی دمای منهای 253 درجه سانتیگراد) جریانی در حدود 200 آمپر لازم است، ولی در دمای نیتروژن مایع این جریان میتواند به 750 آمیر و در 300 درجه کلوین به 50000 آمپر بر سانتیمتر مربع برسد، در این هنگام است لیانی یا نورتابی الکتریکی آغاز میشود و لیزر بکار میافتد و تابشهایی تولید میکند.
برخی از لیزرهای نیم رسانا به لیزرهای ساختگی معروفند. هسته مرکزی این لیزرها را نیم رسانای سرشتی را تشکیل میدهد که اتمهای برخی مواد بیگانه از جمله آلومینیوم یا فسفر یعنی اتمی با یک ظرفیت کمتر نسبت به نیم رسانای بی آلایش مثلا ژرمانیوم با ظرفیت چهار و یا اتمی با یک ظرفیت بیشتر مانند فسفر و ایندیوم پنج ظرفیتی آنرا آغشته کرده باشد. این عمل را فرآیند آلایش و یا ایجاد ناخالصی مینامند. وقتی که آلایش صورت میگیرد لیزر در ناحیه n دارای الکترون و ناحیه P دارای حفره (یعنی همان جای خالی الکترون که معادل ذرهای فرضی با بار الکتریکی مثبت است) پیدا میکند و در نتیجه نیم رسانا آلایشی (یعنی ناخالص) دارای دو تراز انرژی ناخالصی دهنده و پذیرنده ایجاد میکند.
تنظیم اینگونه لیزرها نسبت به لیزرهای دیگر آسانتر است، زیرا با تغییر میدان مغناطیسی یا با اعمال دما و یا فشار میتوان آنها را تنظیم کرد. آنها برای تنظیم لیزرهای گازی و جامد تنها با تغییر ضریب کیفیت میتوان عمل تنظیم را انجام داد، اما باید توجه داشت که همه اینها باید در شرایط و اوضاع تنظیم شده ویژهای انجام پذیرد، اما برتری لیزرهای نیم رسانا بیشتر بخاطر دگرآهنگی (مدوله سازی) بالا و بازدهی بالای در حدود 30 درصد است. جمع و جور بودن آن و بهای اندک آنها از دیگر مزایای این نوع لیزرهاست.
کلمات کلیدی: فیزیک حالت جامد، اپتیک
لیزرهای الکترون آزاد ، علت تشعشع انرژی الکترومغناطیسی ، شتاب الکترونها در میدان متناوب است. نمونه مشابه برای چنین تشعشعی ، تشعشع سینکروترون الکترونهایی است که در یک میدان مغناطیسی حرکت دایرهای انجام میدهند ولی این تشعشع طیف وسیعی را میپوشاند، لذا برای نوسان لیزری مناسب نیست. در لیزر الکترون آزاد ، الکترونها مجبورند در جهت عرضی (x یا y) حرکت موجی انجام دهند، در حالیکه با سرعتهای نسبیتی در جهت محور اصلی (z) حرکت میکنند.
برای اینکه یک تبادل انرژی بین الکترون (با انرژی γmc2) و یک میدان E صورت میگیرد، لازم است که سرعت الکترون (v) در امتداد E ، مؤلفه غیر صفر داشته باشد. (γ ضریب تبدیل جرم نسبیتی است) در مورد موج الکترومغناطیسی تخت که در جهت z منتشر میشود Ez = 0 بوده و Ex ≠ 0 است. برای اینکه بایستی بررسی الکترون یک مؤلفه عرضی Vx داشته باشیم، چون Vz < c است، الکترون نسبت به موج عقب میافتد و بایستی تغییر علامت دهد (جهت سرعت تغییر میکند)، لذا تبادل خالص انرژی بین الکترون و باریکه متوسط گیری میشود.
وقتی که الکترون در میدان مغناطیسی wigglel حرکت شتابدار انجام میدهد (و این شتاب پریودیک و عرضی میباشد) و از آن یک تشعشع خودبخودی بوجود میآید، بطوری که طیف حاصل از این تشعشع از روابط مشابه توری پیروی میکند. (پریودهای میدان مغناطیسی برای الکترون به مثابه توری میباشد). الکترون شتابدار موج الکترومغناطیسی تشعشع میکند و این تشعشع در یک ساختار پریودیک صورت میگیرد. بهره به عنوان اختلاف بین آهنگ نشر و جذب تحریکی بوسیله الکترونهای تشعشعی میباشد.
از این لیزرها در علم و صنعت ، مانند فعل و انفعالات مواد میکرو لیتوگرافی ، جداسازی ایزوتوپها ، کاربردهای شیمیایی ، گرمایش پلاسما و ... استفاده میشود.
کلمات کلیدی: فیزیک حالت جامد، اپتیک
اخترشناسان ادعا می کنند با این سیستم جدید می توانند سیاراتی در اندازه مشتری را در فاصله 26 سال نوری زمین تفکیک کنند .
تلسکوپ 5/6 واقع در قله هاپکینز در ایالت آریزونای آمریکا به ابزار جدیدی مجهز شده است که می تواند تصاویر ناب و بی نظیری از جهان تهیه کند.این پیشرفت جدید در فناوری سیستمهای اپتیک سازگار با کمک آینه ثانویه جدید این تلسکوپ به دست آمده است که بیش از 70 سانتیمتر قطر و ضخامتی کمتر از دو میلیمتر دارد.این آینه ثانویه در یک میدان مغناطیسی واقع شده هر یک هزارم ثانیه یکبار تغییراتی در انحنای آن به وجود می آید که موجب اصلاح تصویر نهایی و رهایی آن از تاثیرات اغتشاشات جوی می شود. این تلسکوپ که در سال 1970 ساخته شده بود به نام تلسکوپ با آینه چندگانه MMT نامیده شد. در سال گذشته 6 آینه تشکیل دهنده آینه اولیه آن با یک آینه یکپارچه 5/6 متری تعویض شد .( اگر چه این تغییر موجب تغییر نام این تلسکوپ نشد). پس از این تعویض دانشمندان رصدخانه دانشگاه آریزونا در آمریکا و رصدخانه اختر فیزیک آرستری ایتالیا بر روی ساختار آینه ثانویه این تلسکوپ متمرکز شدند و سرانجام موفق شدنداین آینه ثانویه را که قلب سیستم اپتیک سازگار این تلسکوپ است را تهیه کنند.
در طراحی سیستم اپتیک سازگار از دو استراتژی کلی استفاده می شود اول آنکه هدفی مصنوعی ( مانند یک ستاره مجازی که توسط پرتو لیزر ایجاد شده است) برای تلسکوپ تعیین می گردد و از آن پس سیستم تنظیم فوکوس تلسکوپ با توجه به تغییرات ظریفی که براثر اختلالات جوی در تصویر ستاره مجازی ایجاد می شود به تصحیح و تنظیم فوکوس تصاویر می پردازد.در روش دوم سیستم کنترلی بر روی آینه تلسکوپ تعبیه می گردد که پس از ثبت اغتشاشات جوی با اعمال تغییرات جزیی در انحنا آینه ها اثر این اغتشاشات را از بین می برد. در تلسکوپ MMT نیز از همین استراتژی استفاده شده است.
در سیستم جدید اصلاح پرتوهای نوری مشتقیما توسط آینه ثانویه صورت می گیرد.و نتایج حاصله نشان از کارآمدی ان دارد. فناوری بالا و مراحل بسیار مشکل ساخت آینه ای با خصوصیات آینه ثانویه MMT که قابلت انحنا پذیری سریع داشته باشد اصلی ترین علتی بود که این سیستم اپتیک سازگار تا کنون به کار گرفته نشود. تیم سازنده این سیستم نیز پس از صرف چندین سال مطالعه و تحقیق این گام بزرگ را برداشته اند. در سیستم اپتیک سازگار طراحی شده برای MMT یک حسگر بسیار حساس اغتشاشات جوی را ثبت و به کامپیوتری که پشت آینه ثانویه قرار دارد منتقل می کند. این کامپیوتر نیز با کنترل 336 محرک الکترو مغناطیسی به اعمال تغییرات انحنا در آینه ثانویه می پردازد که در نتیجه نور جمع آوری شده از آینه اولیه با بالاترین کیفیت ممکن واردسیستم فوکوس می گردد.اخترشناسان این تلسکوپ را در آبان و دی امسال مورد آزمایش قرار دادند که نتایج آن کاملا رضایت بخش بود . یکی از محققان این طرح اعلام کرده است با کمک این ابزار می توان سیاره ای در اندازه های مشتری را در فاصله 26 سال نوری از زمین مستقیما آشکار کرد. اخترشناسان امیدوارند با نصب این سیستم برروی تلسکوپهای بزرگتر بتوانند سیارات زمین مانند را حول ستاره های نزدیک جستجو و پیدا کنند.
کلمات کلیدی: نانو تکنولوژی، اپتیک
با کمک دو قطعه طلق که توسط لایه ی نازکی از هوا جدا شده اند ، می توان الگوهای تداخلی ساخت.
وقتی نور به دو سطح شفاف که فاصله ی کمی از هم دارند می تابد ، قسمتی از نور از هر یک از سطوح منعکس می شود. اگر فاصله ی بین دو سطح مضربی از نصف یا کل طول موج باشد به ترتیب تداخل سازنده یا ویرانگر اتفاق می افتد و یک الگوی تداخلی تشکیل می شود.
سطوح طلق ها را با الکل و پارچه ی نرم تمیز کنید. سپس آن ها را محکم به هم فشار داده و برای اینکه در همین حالت ثابت باقی بمانند ، لبه های آن ها را با نوارچسب بچسبانید. روی یکی از سطوح را باکاغذ تیره بپوشانید تا الگوها ی تداخلی واضح تر دیده شوند.
سطوح طلقی را در برابر یک منبع نور قوی طوری در دست بگیرید که طرفی که کاغذ تیره قرار دارد مانند شکل در زیر باشد. الگوهای رنگی تداخل را مشاهده کنید. در صورت خم کردن یا فشردن سطوح ، الگوها تغییر خواهند کرد. توجه کنید که این الگوها شباهت زیادی به خطوط تراز در نقشه های توپوگرافی دارند. حالا قطعه ی پلاستیکی قرمز را بین منبع نور وسطوح قرار دهید. ملاحظه کنید که اینبار الگوها فقط قرمز وسیاه هستند.
امواج نور از دوسطحی که توسط لایه ی نازک هوا از هم جدا شده اند ، منعکس می شوند. این امواج پس از بازتاب از سطوح با یکدیگر برخورد می کنند و می توانند اثر یکدیگر را تقویت کرده یا از بین ببرند. این تقویت شدن یا از بین رفتن تداخل سازنده و ویرانگر نامیده میشود. این اثر است که باعث بوجود آمدن الگوهای تداخلی می شود.
نور سفید از رنگ های مختلفی تشکیل شده که با هم مخلوط شده اند. وقتی امواج نور یک رنگ خاص به هم رسیده و یکدیگر را از بین می برند ، آن رنگ از رنگ های نور سفید حذف می شود. بطور مثال وقتی امواج نور آبی از بین می روند ، آنچه از نور سفید پس از حذف نور آبی باقی می ماند ، رنگ زرد ( مکمل رنگ آبی ) است. ضخامت لایه ی بین دوسطح تعیین می کند کدام رنگ از بین می رود. بطور مثال اگر فاصله ی بین دو سطح به اندازه ی نصف طول موج نور آبی( یا مضربی از آن ) باشد ، قله های امواج نور آبی که از سطح بالایی لایه ی هوا منعکس می شوند ، دره های امواج نور آبی منعکس شده از سطح پایین را از بین برده و موجب از بین رفتن نور آبی می شوند.
این چیزی است که اتفاق می افتد: تصور کنید که فاصله ی بین دو سطح نصف طول موج نور آبی است. وقتی یک موج به سطح بالایی لایه ی هوا برخورد می کند بخشی از آن منعکس و بخش دیگر به راه خود ادامه می دهد. در مقایسه با سطحی که از سطح بالایی لایه منعکس می شود ، بخشی که عبور کرده و از سطح پایین منعکس می شود ، به اندازه ی یک طول موج بیشتر در لایه ی هوا حرکت می کند ( نصف طول موج می رود و نصف طول موج بر می گردد ). به علاوه موجی که از سطح پایین منعکس می شود وارونه می شود. اثر خالص نهایی این است که قله و دره ی نور آبی منعکس شده از دو سطح ، با هم ترکیب شده و یکدیگر را از بین می برند. به دلیل اینکه طرح الگوهای تداخلی به فاصله ی بین دو سطح بستگی دارد چیزی که در عمل می بینید نقشه ی توپوگرافی فاصله ی بین دو سطح است.
پس از قرار دادن یک فیلتر قرمز جلوی منبع نور فقط فریزهای قرمز و سیاه پدیدار می شوند. در جایی که تداخل ویرانگر صورت می گیرد هیچ نور قرمزی وجود ندارد که به چشم شما برسد ، بنابراین شما سیاه می بینید. هر جا تداخل سازنده صورت گیرد شما قرمز خواهید دید.
کلمات کلیدی: سرگرمی های فیزیک
هر جسم یا مادهای که قادر به عبور دادن تابش اپتیکی از خود باشد وسیله اپتیکی است. مهمترین کاربرد شیشه در ساخت عدسی است که بیشتر در عینک مورد استفاده قرار میگیرد. عینک یک وسیله اپتیکی است که سبب ایجاد تصویر بر روی لایه دریافت کننده تصویر ، شبکیه میباشد. تابش الکترومغناطیسی که از اجزای جهان فیزیکی است طبیعت موجی دارد، در عوض نور یک پدیده فیزیولوژیک است که توسط گیرنده چشمی ، فقط یک قسمت کوچک از طیف تابش الکترومغناطیسی به نام طیف مرئی مشخص میکند. هنوز هم با گذشت قرنها از تجربه شیشههای معدنی بیشترین استفاده را در ساخت عدسیهای افتالمیک دارند شیشههای معدنی مخلوطی آمورف از ایندریدها - سیلیکاتها میباشند که از انجام فرآیندهای حرارتی بر روی مواد اولیه شنی بدست میآیند.
ضریب شکست شیشه یک عدد حقیقی است، اگر سرعت انتشار تابش در هوای 20 درجه سانتیگراد و فشار یک اتمسفر یک 1013mbar برابر C باشد و V سرعت انتشار نور در شیشه ، ضریب شکست شیشه از رابطه زیر بدست میآید:
رابطه دوم یک رابطه مثلثاتی است که به قانون اسنل (Snell) شهرت دارد:
Sini = سینوس زاویه برخورد و Sinr = سینوس زاویه شکست.
هر چه ضریب شکست یک وسیله اپتیکی نسبت به محیط پرتو تابیده بیشتر باشد پرتو انکساری نسبت به پرتو عمود بر سطح بیشتر منحرف شده و سرعت انتشار آن کمتر است.
پدیده تغییر ضریب شکست در یک وسیله اپتیکی به صورت تابعی از طول موج پرتو تابیده شده را پاشندگی مینامند. یک پرتوی چند رنگ به تعداد پرتوهای تک رنگی که آنرا تشکیل میدهد منشأ پرتوهای انکساری است بیشترین انحراف مربوط به پرتوهایی میباشد که کمترین طول موج را دارند. میزان پاشندگی از طریق محاسبه رابطه nf - nc که در آن c وf نوارهای مشخصه فرانهوفر (Fraunhofer) برای کادمیوم میباشد بدست میآید. معمولا مقدار n مربوط به تابش زرد در منطقه D نوارهای فرانهوفر در ناحیه جذب سدیم (nD) میباشد. روش استاندارد تعیین ضریب شکست یک ماده بر همین اساس است به این گونه که نمونههایی طبق یک پروتکل استاندارد تعیین شده تحت عملیات حرارتی قرار میگیرند که در آن مقادیر معین برای وسیکوزیته پرتوهای تابیده با طول موج λ = 587.6nm در دمای 20 درجه سانتیگراد در نظر گرفته شده، این پارامتر از رابطه زیر محاسبه میشود:
nD - 1 را شکست مینامند. در اپتیک افتالمیک شیشههای معدنی با مقدار V بزرگتر از 50 را کراون و کمتر 50 را فلنیت مینامند. عکس V قدرت پاشندگی است.
اصولا شفافیت بالا همراه نبود ناخالصی (ناشی از اکسیدهای فلزی که در مرحله ذوب در شیشه رنگ ایجاد میکنند) ، ناخالصی ، عیوب از قبیل شیار ، ناخالصی ، تاری و جباب میباشد. هنگام صحبت از شفافیت باید میان شیشههای سفید و رنگی تفاوت قایل شویم. شیشههای سفید به دلیل اینکه ذاتا حالت جذب ندارند مناطقی را در طیف به صورت گزینش جذب نمیکنند ولی شیشههای رنگی به صورت ثابت و یا متغیر در طول موجهای خاص از طیف مرئی جذب گزینشی دارند که خاصیت رنگ را در آنها ایجاد میکند.
ضریب بازتابش φ حاصل تقسیم شار پرتو بازتابیده شده φr به شار پرتو تابیده شده φi میباشد ρ = φr/φi.
ضریب بازتابش به صورت درصد گزارش میشود، در صورتی که φi = 10. فرنل (Fresnel) بر اساس تئوری موجی رابطه کلی زیر را برای ضریب بازتابش ρ بدست آورده است:
به دلیل سختی ، همگنی و برش آسان مورد توجه است. در صنعت برای ساخت آینه ، شیشه پنجره ، لیوان کریستال مورد استفاده قرار میگیرد. شیشه کراون دو عیب اساسی دارد:
شامل مجموعه بزرگی از شیشهها میباشد که مورد استفاده در صنایع تولید کریستال قرار میگیرد. به دلیل دارا بودن مقادیر متغیر اکسید سرب تا 70 درصد ضریب شکست این نوع شیشه میتواند به 1.8 برسد و مقاومت بسیار خوبی در برابر اشعه فرابنفش دارد.
ضریب شکست بالا (nD = 1.7) ، ضریب پاشندگی قابل قبول دارند میتوان آنها را به طریق شیمیایی باز پخت نمود و تراش با سنگ الماسه جهت بیزته کردن عدسیها ، عینا مشابه شیشه کراون میباشد. مقادیر ضریب بازتابش بالا ، قیمت عدسی تیتانیوم دو برابر شیشه کراون است.
با بکار گیری این مواد مثل نیوبیوم ، لانتانیوم ، تانتالیوم امکان ساخت شیشههای با ضریب شکست بالا ولی با مقادیر قابل قبول ضریب پاشندگی و چگالی زا هم شده است. در این نوع شیشهها افزایش ضریب شکست همراه با افزایش ضریب بازتابش میباشد، از اینرو عملیات ضد بازتابش نور در عمل اجباری است.
خواص شیشه یا هر وسیله اپتیکی فقط خواص اپتیک نیستند، بلکه خواص فیزیکی و شیمیایی آنرا نیز در بر میگیرند مثل: مقاومت در برابر سایش و ضربه ، ضریب انبساط حرارتی خطی ، مقاومت در برابر عوامل شیمیایی.
کلمات کلیدی: اپتیک