سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنچه از مالت رفت و تو را پند آموخت ، از دستت نشد و نسوخت . [نهج البلاغه]
وبلاگ تخصصی فیزیک
پیوندها
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
* مطالب علمی *
ایساتیس
آقاشیر
.: شهر عشق :.
جملات زیبا
تعقل و تفکر
دکتر رحمت سخنی
بیگانه ، دختری در میان مردمان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
اس ام اس عاشقانه
خاطرات خاشعات
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
وسوسه عقل
پرهیزکار عاشق است !
فروش و تعمیر موبایل در استان یزد
آموزش
وبلاگ تخصصی کامپیوتر
هک و ترفند
فروش و تعمیر موبایل در استان یزد
انجمن فیزیک پژوهش سرای بشرویه
عاشقان خدا فراری و گریزان به سوی عشق و حق®
وبلاگ عشق و محبت ( اقا افشین)
باید زیست
دست نوشته های دو میوه خوشمزه
در دل نهفته ها
روزگاران(حتما یه سری بهش بزن ضرر نمی کنی)
فقط برای ادد لیستم...سند تو ال
تجربه های مدیریت
سولات تخصصی امتحان دکترا دانشگاه آزاد
سولات تخصصی امتحان دکترا دانشگاه آزاد
ارزانترین و بزرگترین مرکز سوالات آزمون دکترا
عکس و اس ام اس عشقولانه
دانلود نرم افزار های روز دنیا
شاهرخ
مکانیک هوافضا اخترفیزیک
مکانیک ، هوافضا ،اخترفیزیک
وبلاگ تخصصی فیزیک و اختر فیزیک
وبلاگ تخصصی فیزیک جامدات
همه با هم برای از بین نرفتن فرهنگ ایرانی
انتخاب
فیزیک و واقعیت
ترجمه متون کوتاه انگلیسی
دنیای بیکران فیزیک
آهنگ وبلاگ

در جوامع امروزی، حکومت و صاحبان قدرت نمی توانند بطور مستقیم به حقوق افراد تجاوز کنند، اما شرایطی وجود دارد که حقوق قشر عظیمی از شهروندان پایمال می شود یا خود افراد از روی اجبار حقوق خود را نادیده گرفته و یا به دیگران واگذار می کنند. به عنوان مثال به وجود فحشا باید توجه کرد. در برخی از جوامع، رابطه ی جنسی بین زن و مرد، در صورت رضایت هر دو طرف مجاز و قانونی است. اما در برخی جوامع دیگر، رابطه ی جنسی خارج از ازدواج یا ثبت قانونی جرم محسوب شده و با مجازات همراه است. اما در هر دو نوع جوامع مذکور، رابطه جنسی یک شرط لازم دارد و آن رضایت طرفین است. در برخی از جوامع رعایت شرط رضایت را کافی می دانند (آزادی جنسی) و در برخی از جوامع آن را لازم می دانند، اما کافی نمی دانند.

حال خانمی را در نظر بگیرید که قبل از ازدواج، بلندای غرورش، آسمان را می سائید و نازش، دل جوانان رعنا را می آزرد. در یک ازدواج ناموفق، از شوهر جدا شد یا شوهر فوت کرد.(دلیل جدایی یا مرگ شوهر در اینجا مطرح نیست). اتاقی استیجاری تهیه کرد و با فرزندانش زندگی می کرد. با مشقت کاری پیدا کرد و با درآمد اندکش به سختی گذران می کرد. برنامه ریزیهای سیاسی و اقتصادی چنان هزینه ی زندگی به ویژه هزینه ی مسکن را بالا برد که وی در اسارت مشکلات اقتصادی و روابط پیچیده ی اجتماعی در دام نکبت بار فحشا سقوط کرد تا ابتدایی ترین حوائج خود و فرزندانش را تأمین کند.

این خانم برای جذب مشتری در خیابانها پرسه می زند، ترس از پلیس و نگرانی دیده شدن آشنایان را دارد. با وجود این برای کسب مقداری پول به هم آغوشی با هرکسی تن می دهد. همخوابگی وی با مشتری با رضایت است و اگر از این خانم سئوال شود خواهد گفت که خودم راضی بودم. اما این چگونه رضایتی است که هیچ لذتی برایش ندارد و در عین حال با ترس و اضطراب و احتمالاً ناسزا و کتک همراه است؟ در اینجا قانون حرفی برای گفتن ندارد، اما برتراند راسل در کتاب جهان بینی علمی گفته ی بسیار عمیقی دارد. راسل به نقل مفهوم چنین می گوید:"برای برقراری یک رابطه ی نامشروع جنسی، زن و مرد را به محاکمه می کشند، اما اگر مدیران سیاسی و اقتصادی جامعه با برنامه ریزی های نادرست موجب سقوط هزاران زن در دامان فحشا شوند، هیچ محاکمه و مجازاتی در کار نیست".

در بهترین حالت فرض کنیم همه ی شهروندان در مقابل قانون یکسان هستند و قاضی با دانش کافی از استقلال رأی برخوردار است. وقتی که زنی برای رفع ابتدایی ترین نیازهایش به تن فروشی راضی می شود، یا جوانی برومند کلیه اش، یکی از اعضای پیکرش را می فروشد یا جوانی بر اثر بیکاری و نداری حاضر به سرقت و پخش مواد مخدر می شود و به هر کاری تن می دهد تا ابتدایی ترین حوائجش بر طرف شود، وجدان فروشی و شهادت دروغ برای کسب مقدار کمی پول، دور از انتظار نیست تا مجرمی آزاد و بیگناهی مجازات شود. حال با تضمین اینکه مجازاتی در کار نخواهد بود، کم نیستند کسانی که حاضر شوند در مقابل دریافت وجهی ماچیز دست به آدم کشی بزنند، به ویژه اگر مورد تشویق هم قرار بگیرند. 

زمانی می توان از تساوی حقوق در مقابل قانون سخن گفت و تحقق آن را امکان پذیر دانست که یک مرز اقتصادی تعیین و برای همه ی شهروندان تأمین گردد. این مرز اقتصادی در پائین ترین حد ممکن، مسکن و هزینه تأمین نیازهای اولیه به عنوان حق تمدن است. این مقدار، حقی است که همه ی افراد، از یک جامعه ی متمدن دارند و هر کس بیش از آن را خواست، باید تلاش کند. در مورد تأمین مسکن می توان چنین استدلال کرد که مالکیت زمین یک پدیده ی اجتماعی است و حق مالکیت حداقل زمین را برای سکونت به هیج بهانه ای نمی توان از کسی سلب کرد. هزینه ی ساخت این مسکن نیز بایستی از طرف جامعه در مقابل بهره برداری که از منابع طبیعی و معادن می کند، تأمین شود و دولت نیز به عنوان مسئول احقاق حقوق اعضای جامعه، موظف به ایفاد آن است. پرداخت حق تمدن (یا حداقل وجه ممکن برای تأمین هزینه ی زندگی) نیز به دو دلیل عمده باید پرداخت گردد؛ اول اینکه تمدن موجود ساخته و پرداخته حکومتها یا ثروتمندان جامعه نیست، بلکه حاصل تلاش و جانفشانی گذشتگان است و بدون وجود جامعه، ثروتمندان برای تأمین قوت لایموت خود نیز ناتوانند و دولتی هم وجود نخواهد داشت. دوم اینکه، حق تمدن هزینه ی پیشگیری برای اجتناب از انواع بیماریها و ناهنجاری های اجتماعی و حفظ سلامت جامعه، کاهش پرونده های ارائه شده به دادگستری، کاهش آمار زندانیان، جلوگیری از فحشا، ناتوانی باندهای تبهکاری و در نهایت مبارزه علمی و عملی با تروریزم است.

 بخش شش - زیبایی شناسی قدرت

می گویند زیبایی پدیده ای نسبی است و از دید افراد مختلف یکسان نیست. از دید برخی ساکنین مناطق سرد سیر، کویر همانقدر زیباست که یک گلستان برای کویر نشینان. بهمین دلیل در سالهای اخیر کویرنوردی در صنعت توریسم مورد توجه قرار گرفته است. اگر از این زاویه بخواهیم زیبایی را تجسم کنیم، چهره ی گریان زنی که با جنازه ی فرزندش که بر اثر گلوله ی سارقی مسلح کشته شده، همانقدر زیباست که چهره ی مادری که در جشن ازدواج فرزندش اشک شوق می ریزد. زیبایی کویر را باید از کویرنوردی پرسید که راه گم کرده و از تشنگی رو به فوت است.

قدرت را نیز بهر شکلی که اعمال شود می توان زیبا دید. از یک زاویه، تصویر بیمارستانی که بر اثر انفجار بمب در جنگ طعمه ی حریق شده، زیباست، اما صحنه ی نجات کودکی مجروح از زیر آوار خانه ای زلزله زده زشت است. نباید فراموش کرد که زشت و زیبا نیز پایگاه حقوقی دارد. شاید بتوان هر چیزی را زیبا یا زشت دید، اما نمی توان هر چه را که زیبا یا زشت دید، بیان کرد. پسری حق دارد دختری را زشت ببیند، اما اگر او را زشت بخواند، از نظر حقوقی مرتکب خلاف شده و در صورت پیگیری دختر، به دادگاهش می برند. شاید کسی تصویر بیمارستان یاد شده را زیبا ببیند، اما کدام قانون یا انسان شرافتمندی به وی اجازه می دهد آن را زیبا بخواند؟ 

می گویند اگر کسی یک نفر را کشت، کار زشتی انجام داده، قاتل است و باید مجازات شود، اما اگر کسی میلیونها نفر بکشد، کاری عظیم و زیبا انجام داده، قهرمان است و تقدیر می شود. اگر عده ای راه بر کاروانی ببندند، کتکشان بزنند و اموالشان را چپاول کنند، راهزن هستند و باید مجازات شوند. اما اگر ارتش کشوری، کشور دیگری را اشغال کند، ده ها هزار نفر را بکشد و صدها هزار نفر را مجروح کند، فقر و فحشا، گرسنگی و بیماری گسترده بوجود آورد، فاتح است و افتخار آفرین. و این چهره کریه زیبایی شناختی سنتی از قدرت است.

در نگاه ساده و سطحی، فتح کشورها و کشتار بی رویه مردم مغلوب و چپاول اموال تحت عنوان غنیمت جنگی، حق محسوب می شود و افتخار آفرین است. چون قدرت برتری وجود ندارد تا مهاجمان را مجازات کند. ولی چون قدرت برتری برای مجازات راهزنان هست، راهزنی جرم است و راهزنان منفورند. اما نگرشی عمیق به روند تاریخ نشان می دهد که تهاجم و کشور گشایی و کشتار مردم و چپاول اموال نیز جرم است و مجرمان مجازات خواهند شد. این گونه است که: "پدران می کشتند، فرزندان قدرت نمایی می کردند و نوادگان قتل عام می شدند". اما امروزه با پیشرفت علمی و رشد فناروی و بالا رفتن سرعت انتقال اطلاعات و مهمتر از همه بالارفتن سطح فرهنگی مردم رابطه ی بالا نیز تغییر کرده و به صورت:" دیروز کشتند، امروز فراری اند و فردا مجازات خواهند شد"، در آمده است. گواه این ادعا، رویدادهای سیاسی و نظامی و سرنوشت حاکمان در قرن بیستم است. 

آنچه در بالا اشاره شد، ترسیم زشتی های قدرت بود. در حالیکه انسان امروزی از نظر سطح دانش و فناوری و ارتباط بین مردم در موقعیت ممتازی نسبت به گذشته قرار دارد که می تواند چهره ی زیبای قدرت را به نمایش بگذارد. زیبایی قدرت زمانی آشکار خواهد که رقابت بین ملتها جایگزین تسلط طلبی دولتها گردد.

فناوری اطلاعات بهترین امکانات برای ترسیم زشتی های نگرش سنتی به قدرت را فراهم آورده و می توان به کمک آن زشتی های قدرت را آشکار کرد و در دید دیگران گذاشت.  در عین حال و همزمان می توان جهت حرکت جوامع را به سوی رقابت بین ملتها تغییر داد. زیبایی قدرت زمانی آشکار خواهد شد که تلاش و امکانات موجود برای رفع منطقی مشکلات اساسی که بشریت را تهدید می کند بکار رود.

مشکلات اساسی بشریت بطور تقریبی و فهرست وار در بخشهای قبلی بیان شد. حال روش مقابله با این مشکلات را می توان به صورت زیر مورد توجه قرار داد:

 1 – زمین نباید تخریب شود

 در دهه های پایانی قرن بیستم، بشریت با سه رویداد بزرگ در زمینه فناوری رو به رو شد که هنوز ابعاد و اهمیت آن برای اکثریت مردم بخوبی آشکار نشده است. اولی، توسعه فناوری کامپیوتر و عمومی شدن آن و متعاقب آن اتصال کامپوترها به یکدیگر و استفاده از اینترنت است. دومی، فناوری نانو و تلاش برای توسعه هرچه بیشتر آن است. و سومی، جهت گیری فناوری برای تولید و استفاده از میکروماشبن هاست.

این سه رویداد بزرگ تأثیر شگرفی بر دانش آینده نگری داشته است و آینده نگران توانستند سیمای متفاوت زندگی آینده بشریت را ترسیم کنند. هرچند ممکن است برخی از پیشبینی های آینده نگران،  دست نیافتنی به نظر برسد، اما اگر حتی کمترین بخش این پیشبینی ها درست باشد، آینده نه آن چیزی خواهد بود که امروز می بینیم. یکی از پیشبینی های مهم آینده نگران، بازیافت زباله ها با استفاده از میکروماشین هاست. با توجه به محدود بودن منابع طبیعی و معادن قابل بهره برداری، استفاده بی رویه از منابع طبیعی و استخراج معادن، همراه با ریزش وسائل مستهلک شده و زباله های آنها بر سطح زمین، ضمن آنکه آسیبهای جبران ناپذیری بر سطح قابل سکونت و کشاورزی زمین وارد می کند، منابع و معادن طبیعی را نابود می کند.

بنابراین تنها راه جلوگیری از تخریب زمین سمت گیری تحقیقات و صنایع در جهت استفاده مجدد و بازیافت وسائل فرسوده و زباله های معادن می باشد. 

 2 – آب نباید سمی شود

بر خلاف زمین مسکونی و کشاورزی که ساکن است، آب جریان دارد. می توان قطعه ای از زمین را به دلیل غیر بهداشتی یا آلوده بودن محصور کرد و مانع سرایت آلودگی آن با سایر مناطق شد، اما در مورد آب آلوده چنین امکانی وجود ندارد. بنابراین توجه به آب و جلوگیری از آلوده شدن آن چیزی نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت. زیرا آلودگی آب نه تنها انسان را با مشکلات جدی رو به رو می کند، بلکه کل چرخه حیات را در کره ی خاکی به خطر می اندازد. بخش قابل قبولی از تحقیقات و تولیدات صنعتی باید برای جلوگیری از آلودگی آب و تصفیه پساب های صنعتی بکار رود.

توضیح و اطلاع رسانی اهمیت آب و انتشار اخبار مربوط به آلوده شدن آب باید چنان گسترده و همگانی گردد که همگان نسبت به آن حساس شوند و به عنوان یک فرهنگ در ذهنیت عمومی نهادینه شود. 

 3 – هوا نباید آلوده شود

اهمیت هوا در زندگی انسان بیش از آب است و علاوه بر آن، هوا سیال تر از آب است. سیال بودن و سرعت بالای انتقال هوا تمام امتیازات اجتماعی و اقتصادی را در هم می ریزد و خطر آلودگی هوا، همه ی اقشار جوامع را تهدید می کند. بنابراین، توجه به پاک نگاه داشتن هوا و ممانعت از آلودگی آن یک امر کاملاً عمومی است.

مهمترین منبع آلودگی هوا نحوه ی تولید انرژی و استفاده از آن است. استفاده از سوخت های فسیلی زیان جبران ناپذیری بر هوا وارد می کند. حتی استفاده از انرژی هسته ای نیز نمی تواند بطور کامل از آلودگی هوا جلوگیری کند و خطرات ناشی از انتشار تشعشعات اتمی نیز مقوله ی قابل توجهی است. یکی از روش های تولید انرژی سالم، جوش هسته ای است که در سالهای اخیر تحقیقات گسترده ای روی آن انجام می شود، اما هنوز تا رسیدن به نتجیه ی مورد انتظار فاصله زیادی وجود دارد.

ضمن آنکه نباید طرح و تحقیقات روی جوش هسته ای را نادیده گرفت، باید به سایر منابع انرژی سالم توجه داشت و تحقیقات روی آن را بیش از پیش گسترش داد. چنین به نظر می رسد که سه منبع تولید انرژی سالم بیش از همه قابل بررسی است. یکی، انرژی باد که از مدتها پیش روی آن کار می شود و باید توجه بیشتری به آن داشت. دوم، انرژی امواج دریایی است که هنوز چندان مورد توجه قرار نگرفته است که باید توجه کافی مبذول آن شود. سوم، انرژی تابشی خورشید است که آن نیز مراحل تحقیقات خود را می گذراند ولی هنوز به نتیجه مطلوب نرسیده است. ارزان بودن حاملهای انرژی فسیلی یکی از موانع توجه بیشتر به سایر منابع انرژی است.

سه منبع مهم و بی پایان که باید به آنها توجه کافی مبذول داشت و بطور جدی روی آنها تحقیق و سرمایه گذاری کرد، انرژی باد، امواج و خورشیدی است. اگر تنها بخش کوچکی از هزینه های تسلیحاتی به تحقیقات روی انرژی پاک اختصاص یابد، قطعاً به نتایج پرباری خواهد رسید. استفاده از انرژی پاک علاوه بر آنکه موجب پاک ماندن هوا می شود، از تخریب زمین و آلودگی آب نیز جلوگیری می کند.

 4 – گیاه باید حفاظت شود

 چه کسی می تواند اهمیت و نقش گیاهان را در تداوم چرخه ی حیات و زندگی انسان انکار کند؟ گیاهان مستقیماً در تلطیف هوا نقش مهمی بر عهده دارند و مستقیم یا غیر مستقیم تأمین کننده بخش مهمی از غذای انسان را تشکیل می دهند. تخریب مراتع و جنگلها چرخه ی حیات را به خطر می اندازد.

علاوه بر پیشرفت صنعتی و رشد جمعیت شهر نشین، آلودگی هوا و آب نیز در نابودی یا تغییر ماهیت گیان تأثیر گذار است. وقتیکه گیاه در مقابل بلعیده شدن توسط حیوانات به تولید نوعی سم می پردازد تا از بقای خود دفاع کند، چگونه می توان آلودگی آب و هوا را در تغییر ماهیت گیاه نادیده گرفت؟ بنابراین می توان سئوال کرد که آیا ماهیت گیاهان در طی قرن گذشته ثابت مانده است؟

از دو طریق باید از گیاهان مراقبت کرد، یکی توسعه ی مراتع و جنگلها و دیگری ممانعت از جاری شدن آب آلوده به مزارع و مراتع و همراه آن تلاش برای پاک نگاه داشتن هوا.  

 5 -  گربه را نباید عصبی کرد

 کشتار بی رویه حیوانات در قرون اخیر، همراه با محدود کردن محیط زیست آنان و آلوده کردن آب و هوا، صدمات بسیاری بر چرخه حیات وارد کرده است. با پیشرفت علمی و فناوری، غرور کاذبی به انسان دست داده که تصور می کند با تولید سموم و اسلحه می تواند خود را از خطرات برخی از حیوانات محافظت کند. در حالیکه چرخه ی حیات بسیار پیچیده تر از آن است که دانش ما بتواند تمام زوایای مبهم آن را توضیح دهد و نقش هر جیوانی را بطور کامل در این چرخه ی مهم و اسرارآمیز مشخص کند.

می دانیم که موش عامل انتقال بیماری طاعون است و گربه کنترل کننده جمعیت موشها است. شاید امروز بتوانیم در صورت بروز بیماری طاعون، کاملاً از شیوع آن جلوگیری کنیم و حتی مانع بروز مجدد آن شویم. با وجود این، کاری که طبیعت و حیوانات در تنظیم چرخه ی حیات انجام می دهد، با کار انسان قابل قیاس نیست.

انسان چنین عادت کرده که هرگاه مسئله ای را درک نمی کند، صورت مسئله را پاک کند و یا متوسل به زور شود. تعداد اندکی در طول تاریخ بوده اند که برای حل مسائل تلاش کرده اند. اما اکثریت زور را چاره ی کار می پنداشتند و چهره ی کریه قدرت را نمایش می دادند. سمپاشی مزارع تنها موجودات مضر را نابود نمی کند، بلکه موجودات مفید را نیز از بین می برد و خود گیاه را هم به واکنش وا می دارد. عللاوه بر آن این سموم آب و هوا را نیز آلوده می کند. رویکرد به استفاده از میکروماشین ها در حفاظت از گیاهان گام بلند و مهمی است که باید برداشته شود.

اصولاً در کشتن و نابود کردن باید محتاط بود، چه حشره ای در یک مزرعه باشد، چه گربه ی بی پناهی که از روی سرما به ما پناه آورده و چه گرگی درنده در جنگل یا کوسه ماهی تیز دندان در خلیجی دور افتاده. هرگز نباید فراموش کرد که انسان مالک زمین و حیوانات و گیاهان و سایر موجودات نیست و حق ندارد هر کاری که می تواند انجام دهد. بلکه تداوم حیات انسان جزئی از چرخه ی حیات زمینی است و زمین نیز تنها زیستگاه انسان در کل کائنات. 

 6 – از کودک باید مراقبت کرد

برخی از والدین چنین تصور می کنند که کودک برای آنها است، در حالیکه کودک از والدین است و نه برای آنها. کودک انسانی است مانند والدین با اندامی کوچکتر که چه بسا باهوش تر و حساس تر از انها و تنها از نظر تجربه و اندوخته ی علمی در سطحی پائین تر است. مسئولیت والدین بر عهده ی کودک نیست، بلکه بر عکس والدین مسئول زندگی و پرورش کودک هستند.

یکی از مشکلات جوامع، پدیده ی زشت و مشمئزکننده ی کودکان خیابنی و کودکان کار است. در حالیکه مسئول مشکلات اقتصادی خانواده، والدین و جامعه هستند. کودکان تا رسیدن به سن بلوغ از هرگونه مسئولیتی مبرا هستند، حتی مسئولیت اقتصادی خانواده ی خود. برداشت دور از واقعیت جامعه و دولتها از پدیده ی کودکان کار این است که بخشی از هزینه ی خانواده را اینان تأمین می کنند. در حالیکه این پدیده مسکنی است که بیماری را مضمن می کند و جامعه تاوان سنگینی از این ناحیه تحمل می کند. دوران کودکی، دوران آموزش و تفریح و رشد احساسات است، نه دوره ی کار اقتصادی و سرکوبی استعداد و نیازهای عاطفی.

نگرش سنتی به قدرت، دیدگاه خالی کردن شانه ی مسئولین و زورمندان از بار مسئولیت و انداختن آن بر دوش هر کسی است که ناتوان تر باشد و در این نگرش، چه کسی ضعیف تر و بی دفاع تر از کودک. شانه ضعیف کودک زیر بار مسئولیت می شکند و این شکستی عفونت می کند و بعدها پیکره ی جامعه را مسموم خواهد کرد. حتی کودک کار اگر در زندگی موفق هم باشد، موفقیتش با درد و رنج کهنه ی بازمانده از دوران کودکی همراه است.

هرگز نباید فراموش کرد که غفلت امروز در ایفاد حق هر موجودی در عرصه ی گیتی، موجب می شود فردا جامعه تاوان سختی بپردازد. اگر حق تمدن شهروندان پرداخت گردد، پدیده ی شوم کودکان کار را نیز نخواهیم داشت.

افراد و گروه های بسیاری در سطح جهان صادقانه تلاش می کنند تساوی حقوق و دموکراسی و آزادی نهادینه شود. نمی توان تلاش اینان را نادیده گرفت یا کارشان را بی تأثیر دانست، اما طرح یک سئوال نیز نمی تواند خالی از حسن باشد. سئوال این است که تساوی حقوق کجا به خطر می افتد و دموکراسی توسط چه کسانی پایمال می شود؟ قاعدتاً پاسخ روشن این است که صاحبان قدرت و کسانی که می توانند در قانون یا اجرای آن اعمال نفوذ کنند، تساوی حقوق را بهم میریزند و دموکراسی را نادیده می گیرند.

هرچند این پاسخ درست به نظر می رسد، اما با یک اشکال اساسی رو به رو است. اصولاً صاحبان قدرت و گروه های تبهکاری و مافیای اقتصادی مخل رعایت تساوی حقوق و نهادینه شدن دموکراسی هستند. اما اینان بدون اتکا به بخش قابل توجهی از جامعه ناتوان تر از آنند که بتوانند چنین اعمالی را انجام دهند. حتی جنگ طلبان نیز بدون همکاری بدنه ی جامعه نمی توانند مقاصد جنگی خود را پیش ببرند. در واقع پایگاه اصلی تغذیه قدرت استبداد، باندهای تبهکاری و مافیایی و جنگ افروزان همان بخش محروم جامعه هستند. اینان اقشار تهی دست جامعه را اجیر می کنند یا فریب می دهند و اهداف خود را به پیش می برند.

در اینجاست که اهمیت پرداخت حق تمدن به همه ی افراد جامعه یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. چهره ی کریه سنتی قدرت، همچنان زشت و مشمئز کننده باقی خواهد ماند، مگر آنکه پرداخت حق تمدن به عنوان یک اصل اساسی در جامعه ی بشری نهادینه شود. تازمانیکه ابتدایی ترین حقوق انسان، یعنی زمین(یا مسکن) وی تأمین نشود و تمدن به دلیل تجاوز به حقوق طبیعی شهروندان(استفاده از منابع و آلوده کردن محیط زیست همگانی) هزینه این تجاوز را نپردازد، کوشش های صلح طلبانه و دموکراسی خواهانه راه به جایی نخواهد برد.

امروزه بخش اعظمی از بودجه کشورها صرف امور نظامی و مسابقات تسلیحاتی می شود. اگر جهت تلاش مردم برای احقاق حقوق اولیه و طبیعی خود، یعنی تأمین مسکن رایگان و پردخت حق تمدن باشد، مسابقات تسلیحاتی رنگ خواهد باخت و بودجه های نظامی را به سوی تحقیقات بیشتر و پیشرفت جامعه ی جهانی متمایل خواهد کرد.

پرداخت حق تمدن بهترین روش درمان و پیشگیری از بیماری های گوناگون موجود و آتی اجتماعی است که همگان از وجود آن رنج می برند یا خواهند برد. با پرداخت حق تمدن سیمای زشت قدرت سنتی کنار خواهد رفت و چهره ی زیبای قدرت متمدنانه نمایان می شود و همگان از وجود آن به آرامش و بهروزی خواهند رسید.   

  همچناکه ملاحظه می شود، در این نوشته هیچ نوع حکومتی و ایدئولوژی مورد بحث و نقد قرار نگرفت. آنچه که در اینجا مورد توجه و بررسی بود، نگرش زیبایی شناسی به قدرت بود. زاویه دید غلط در طول تاریخ موجب شد که زشتی های استفاده از قدرت، زیبا جلوه کند و زیبایی هایی واقعی قدرت از نظرها پنهان بماند. بنابراین مخاطب این نوشته همه ی بشریت است و همه ی مردم جهان در طول تاریخ زهر زشتی های قدرت را چشیده اند. امید است در آینده ای نه چندان دور، نسلهای آتی با چهره ی زیبای قدرت رو به رو شوند. تنها هنگامی که چهره ی زیبای قدرت نمایان شود، می توان به تساوی حقوق امیدوار بود و انسان به سوی بهروزی گام بر خواهد داشت.


کلمات کلیدی: فلسفه و متافیزیک


نوشته شده توسط مهدی 86/12/16:: 11:33 صبح     |     () نظر