سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا را شناختم ، از سست شدن عزیمتها ، و گشوده شدن بسته‏ها . [نهج البلاغه]
وبلاگ تخصصی فیزیک
پیوندها
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
* مطالب علمی *
ایساتیس
آقاشیر
.: شهر عشق :.
جملات زیبا
تعقل و تفکر
دکتر رحمت سخنی
بیگانه ، دختری در میان مردمان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
اس ام اس عاشقانه
خاطرات خاشعات
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
وسوسه عقل
پرهیزکار عاشق است !
فروش و تعمیر موبایل در استان یزد
آموزش
وبلاگ تخصصی کامپیوتر
هک و ترفند
فروش و تعمیر موبایل در استان یزد
انجمن فیزیک پژوهش سرای بشرویه
عاشقان خدا فراری و گریزان به سوی عشق و حق®
وبلاگ عشق و محبت ( اقا افشین)
باید زیست
دست نوشته های دو میوه خوشمزه
در دل نهفته ها
روزگاران(حتما یه سری بهش بزن ضرر نمی کنی)
فقط برای ادد لیستم...سند تو ال
تجربه های مدیریت
سولات تخصصی امتحان دکترا دانشگاه آزاد
سولات تخصصی امتحان دکترا دانشگاه آزاد
ارزانترین و بزرگترین مرکز سوالات آزمون دکترا
عکس و اس ام اس عشقولانه
دانلود نرم افزار های روز دنیا
شاهرخ
مکانیک هوافضا اخترفیزیک
مکانیک ، هوافضا ،اخترفیزیک
وبلاگ تخصصی فیزیک و اختر فیزیک
وبلاگ تخصصی فیزیک جامدات
همه با هم برای از بین نرفتن فرهنگ ایرانی
انتخاب
فیزیک و واقعیت
ترجمه متون کوتاه انگلیسی
دنیای بیکران فیزیک
آهنگ وبلاگ

 به دلایلى که در زیر مشخص خواهد شد فناورى مدرن از علم جدا شدنى نیست. لذا تعاریف این دو واژه کنار هم آورده مى شوند. این تفکیک ناپذیرى همیشه این طور نبوده است. ساخت ابزار سنگى در عصر حجر مسلماً فقط فناورى بوده که انسان سازنده آن هیچ اطلاعى از اجزاى تشکیل دهنده سنگ نداشته است. همین طور اختراع چرخ نیازى به درک مسائل اصطکاک و دانستن معادلات مربوطه نداشته است. نیاز به انتقال بار و عدم توان حیوانات موجود براى حمل آن به اختراع آن انجامید. وجود شتر و شرایط خاص اقلیمى و استفاده از آنچه که شناخته شده بود، قومى را بى نیاز از چرخ مى کند و نه تنها از آن، بلکه همین طور از رسیدن به دانش پیشرفته ساختن جاده ها و پل ها. قومى دیگر که شتر نداشت مجبور شد براى استفاده بهینه از اسب براى حمل بارهاى خود فناورى جاده و پل سازى را به تکامل رساند. اقوام بومى آمریکا تا قبل از ورود اسپانیایى ها حتى چرخ را نمى شناختند. آنها که در شمال این قاره بودند هیچ حیوانى در اختیار نداشتند و بالاجبار خود بار مى کشیدند و آنهایى که در کوه هاى جنوب قاره سکونت کرده و به تمدن هاى بسیار پیشرفته رسیدند از لاماى شترمانند استفاده مى کردند. پس مى توان گفت که نیازها انسان هوشمند را به استفاده بهینه از امکانات محیط اش رهنمون بوده اند. در جهتى دیگر، با شروع تمدن هاى دره نیل و بین النهرین و نهایتاً یونان، انسان هاى پرسشگرى پیدا شدند که با تمرکز روى مشاهدات خود، و یافتن نکات مشترک پرداختند. آنها با تشریح این نکات مشترک به یافتن راه هاى مثبت و انتقال آنها به نسل هاى بعد، دانش یاscience عصر عتیق را بوجود آوردند. اینگونه دانش قدیم به پیشرفت کشاورزى، ساختمان، راه و کشتى سازى، در ساخت و تبدیل فلزات، دسترسى به ابزار جنگ، چینى آلات، رنگ و لعاب، عطریجات و زینت آلات و خلاصه، برآورى بسیارى از نیاز هاى آن زمان کمک چندانى یارى نکرد.

حتى بعد ها براى ساخت باروت و یا سوزن مغناطیس، ساخت شیشه، تولید کاغذ و مرکب نوشتن و غیره و باز هم خیلى جدیدتر و نزدیکتر به عصر ما، براى ساختن بناهاى عظیمى مانند مساجد، کاتیدرال هاى مسیحیان، قصر هاى شکوهمند، حتى تبدیل شیشه به دوربین براى تماشاى ستارگان و یا کشتى هاى دشمن و... تنها از تجربیات استادکارانى استفاده شد که هیچکدام از رموز ریاضیات، شیمى، متالورژى، نحوه انتشار پرتو نور، مقاومت مصالح و... اطلاعى نداشتند در بسیارى از ادوارى که استادکاران این فنون را کشف کرده و به تکامل آنها مى پرداختند متفکرین جوامع پرتحرک آرام ننشسته بودند. آنها (از شرق خودى که بگذریم) براى خود دانش موجود پیشینیان را از همه جا جمع آورى کردند، درباره آنها براساس مشاهدات جدید خود رساله هایى نوشتند، آنها را بین همطرازان توزیع و با تعامل با آنان با قدم هایى بطئى به دانش هایى همواره نوین دست یافتند. اما در آن زمان این درک ها به ندرت مستقیماً راهگشاى فنون جدید شدند. براى مثال مى توان به قوانین سه گانه راهگشا و پراهمیت و هنوز هم کاملاً مطرح نیوتن اشاره کرد که هیچکدام از آنها به تولید ماشین بخار و یا در آن زمان فناورى هاى جدید منجر نشدند. در طول این قرن ها، این متفکرین توانستند از میان مجموع دانش هایى که از ارسطو و دیگران به آنها رسیده بود جنبه هاى تخیلى و فرضیات غیرقابل اثبات (یا در زمان خود هنوز غیرقابل اثبات) را جدا کرده و دانش جدید و دقیقى که براساس تنظیم مشاهدات پدیده هاى زیبا و قانونمند طبیعت پى ریزى شده بود را با لغت لاتینى ساینس یا علم از مفهومى عامى که تحت عنوان دانش یا knowledge رواج دارد تفکیک نمایند.

حتى تا اواخر قرن 19 میلادى، نه تنها دانش دانشگر ها به تولید فنون کمک شایانى نکرد، بلکه بالعکس پیشرفت دانش همیشه مدیون فناورى بوده است. در این مورد باز هم به عنوان مثال، اگر آن استادکار گمنام عینک ساز هلندى اساس دوربین سازى را گزارش نکرده بود گالیله هیچ وقت به اثبات فرضیات کوپرنیک و قراردادن خورشید در مرکز «جهان» بر اساس مشاهده ماه هاى مشترى دست نمى یافت. ولى گذشته هاى بسیار دور به کنار، در همین دوران معاصر هم کراراً شاهد کمک رسانى فناورى به تولید علم بوده ایم. اگرچه بسیارى از دستگاه ها و ابزار اندازه گیرى آزمایشگاهى بر اساس کشفیاتى علمى ساخته شده اند ولى براى تولید انبوه آنها علم اغلب کاربردى نداشته است، اگرچه تحقیقات صنعتى همیشه اهمیت ویژه اى داشته است. یک مثال از اینگونه، دستیابى به تکنولوژى دستگاه هاى مدرن NMR است که با کمک هلیوم مایع مغناطیس هاى فوق هادى ساخته مى شود که کاربرد وسیع خود را هم اکنون در تشخیص پزشکى نیز یافته است و همین طور نیز در اندازه گیرى ها و تشخیص هاى صرفاً علمى در آزمایشگاه هاى شیمى، دارویى و بسیارى از رشته هاى علمى و عملى دیگر. آنچه که بخصوص در این مورد جالب است شروع ساخت و کاربرد بسیارى از جنبه هاى مختلف ساخت و کاربرد ابزار هاى رسیدن به دانش جدید در دانشکده هاى فیزیک، شیمى و پزشکى و... است. دانش آنها بعدها براى تکامل به بیرون از دانشگاه ها انتقال داده شده و بالاخره با بازگشت دادن محصول صنعتى آنها به دانشگاه تحقیقات جدید پیش مى رود.

در گذشته راه یافتن نتایج تحقیقات دانشگاهى به صنعت گاه ده ها سال گذر زمان لازم داشت و اغلب خود محقق دانشگاهى در طول عمر خود هیچ وقت کاربرد کشف خود را در محصولى صنعتى نمى دید. امروزه اما، اغلب محققین موفق، همراه با نتایج خود براى تکامل و تولید یا کلاً به بیرون از دانشگاه مى روند و یا اینکه با حفظ شغل دانشگاهى، بین صنعت و دانشگاه دانش کسب شده را رد و بدل و بهینه مى نمایند. اگر تا اواخر قرن گذشته میلادى محققین دانشگاهى هنوز هم مى توانستند تحقیقات خود را بدون تعامل با کاربرد آن دنبال کنند، امروزه نتایج مادى تحقیقات آنچنان براى همگان عیان، جذاب و پرسود شده است که چه تامین کنندگان اعتبارات تحقیقاتى (بخش دولتى و یا خصوصى) و چه خود محقق دیگر بین تحقیقات محض دانشگاهى و تحقیقات کاربردى مرزى نمى بیند.

نتیجه

در جوامع پیشرفته امروزى مرز هاى کشف علم و کاربرد آن براى نفع جامعه آنقدر به هم نزدیک شده اند که دیگر سازمانى پیدا نمى شود اعتبارى را براى تحقیقات در اختیار پروژه اى بگذارد که به میزان معقولى امید بازدهى اقتصادى در بر نداشته باشد. جالب نیز اینکه اعطاى جایزه نوبل شیمى سال 2002 به کویچى تاناکا Koichi Tanaka محقق لیسانسه شرکت تجارى شیماتسو ژاپن بار دیگر نشان داد که کاشف دانش هاى نوین علمى نه تنها به داشتن مدارک علمى و مدارج دانشگاهى نیاز ندارد، بلکه دیگر کار علمى محدود و در انحصار دانشگاه ها و مراکز تحقیقات ملى کشور ها نیست. در صورت صحت برداشت هاى ارائه شده در این نوشته، از آنچه که در کانون هاى علم ممالک پیشرفته مى گذرد، مشخص است که تعاریف جارى در کشورمان براى دانشمند، علم، فناورى و تحقیقات، آن طور که از قلم همکار محترم برداشت مى شود اگرچه مسلماً مشروعیت خاص خود را دارد ولى با آنچه که زیربناى تحقیقات علمى و یا فنى غرب را تشکیل مى دهد فرق اساسى دارد. حال آیا اینکه مى توانیم با مفاهیم بومى خود به پیشرفت مورد نیاز براى بقا در جهان امروزى برسیم بحثى است جداگانه که جاى خود را خواهد داشت.


کلمات کلیدی: فیزیک حالت جامد


نوشته شده توسط مهدی 86/3/27:: 8:19 عصر     |     () نظر